English Version
This Site Is Available In English

کاهش وزن، تنها سبک شدن جسم نیست؛ سبک شدن روح است

کاهش وزن، تنها سبک شدن جسم نیست؛ سبک شدن روح است

به نام قدرت مطلق الله

تجربه‌ای از درمان اعتیاد، نیکوتین و اضافه‌وزن در کنگره ۶۰
تعادل خود یک نیرو است و اگر به دست آید، جسم، روان و جهان‌بینی همگی در مسیر سلامت قرار می‌گیرند.
برگرفته از آموزه‌های آقای مهندس حسین دژاکام. روزی در تاریکی اعتیاد گم‌شده بودم، روزی درگیر نیکوتین و روزی هم گرفتار اضافه‌وزن؛ اما امروز، پس از سفرهایی که با آموزش، راهنمایی و عشق در کنگره ۶۰ طی کردم، با تمام وجود حس می‌کنم دوباره متولد شده‌ام.

آغاز سفر اول: درمان اعتیاد با روش D.S.T
در سال ۱۳۹۷، با اعتیاد به تریاک، شیره خوراکی، قرص‌های اعصاب و روان و متادون وارد کنگره ۶۰ شدم. جسم و روانم درهم‌شکسته بود. آن روزها صورتم رنگ نداشت، وزنم پایین آمده بود، اضطراب و بی‌قراری امانم را بریده بود. با راهنمایی مسافر ارسلان و روش درمانی D.S.T (مبتنی بر داروی OT، زمان مناسب و آموزش)، سفری را آغاز کردم که ۱۱ ماه و ۱۱ روز طول کشید. روش D.S.T برای من یعنی بازسازی تدریجی؛ نه ترک ناگهانی، نه سقوط ناگهانی، بلکه بازیافتن آرام‌آرام خودِ ازدست‌رفته‌ام. در این سفر، آموزش‌هایی که از سی‌دی‌های آقای مهندس حسین دژاکام و راهنمایی عزیزم گرفتم، مهم‌ترین کلید بازگشت من به تعادل بودند. مفاهیمی مانند سیستم ایکس، بازسازی نوروترانسمیترها و درک دوباره حس‌هایی مانند لذت و امید، مرا از تاریکی بیرون کشیدند.

گام دوم: ترک نیکوتین در لژیون ویلیام وایت
پس از رهایی از مواد، با وابستگی شدید به نیکوتین مواجه بودم. با راهنمایی مسافر ارسلان، وارد لژیون ویلیام وایت شدم. روش این لژیون، استفاده از آدامس نیکوتین به‌عنوان جایگزین سیگار و کاهش تدریجی آن بود. باز هم همان اصل D.S.T. پس از ۳۵ سال مصرف سیگار، سرانجام در مدت ۱۰ ماه و ۲۹ روز توانستم آن را برای همیشه کنار بگذارم. این تجربه به من ثابت کرد که روش تدریجی، نه‌تنها در درمان اعتیاد، بلکه برای هر نوع وابستگی مؤثر است.

و اما چاقی؛ اعتیاد خاموش
همه‌چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه متوجه شدم وزنم از ۹۲ به ۱۱۸ کیلو رسیده است. خوردن غذا، پس از ترک مواد، به یکی از بزرگ‌ترین لذت‌های زندگی‌ام تبدیل شده بود؛ اما این لذت خیلی زود با مشکلاتی همراه شد: کبد چرب گرید ۲، ورم دست‌وپا، اسپاسم سه‌گانه (که بسیار نادر است)، درد کمر، خستگی دائمی، بی‌تحرکی، بی‌حوصلگی و شب‌هایی که با حس خفگی از خواب می‌پریدم. جسمم فریاد می‌زد؛ فریادی بی‌صدا، اما ویرانگر.

نجات از چاقی در لژیون جونز
در ابتدا از راهنمای محترم آقای رضا پارسا که در اوایل سفر بنده را همراهی نمودند تشکر و قدردانی می‌نمایم و بعد از آغاز لژیون‌های جونز در گیلان  با اجازه ایشان وارد لژیون راهنمای محترم آقای ارسلان، وارد لژیون جونز شدم. در این لژیون، یاد گرفتم تغذیه سالم یعنی چه. سه اصل مهم را آموختم: غذای مناسب، زمان مناسب، مقدار مناسب. به‌جای رژیم‌های سخت و مقطعی، تعادل را یاد گرفتم؛ به‌جای محروم‌کردن خود، هوشمندانه خوردن را؛ و در کنار آن، مفهوم بخشش را نیز فراگرفتم؛ چرا که راهنمای محترمم همیشه بر این نکته تأکید داشتند و آن را در ذهن من نهادینه کردند.

برنامه‌ی من ساده و مؤثر بود:
۲۰ دقیقه قبل از ناهار، خوردن سالاد همراه با D.SAP شب‌ها، مصرف تخم‌مرغ آب‌پز، نان سنگک، گوجه، خیار و زیتون تلخ صبح‌ها، ۱۰ سی‌سی D.SAP و سپس پیاده‌روی و صرف تخم‌مرغ برای سیری اولیه. در این روش، آقای مهندس چیزی را منع نمی‌کنند؛ فقط تعادل و نظم را آموزش می‌دهند.

ورزش در پارک محتشم رشت؛ حلقه‌ی گمشده
در کنار تغذیه، ورزش نیز کلیدی بود. هرروز در پارک محتشم رشت ورزش می‌کردیم؛ از طناب‌کشی تا پیاده‌روی. جمعه‌ها، پارک پر می‌شد از مسافران سراسر شهر که باهم ورزش می‌کردند، می‌خندیدند و انگیزه می‌گرفتند. ورزش فقط عرق ریختن نبود؛ فرصتی بود برای بازسازی رابطه‌ام با جسم، با دوستان و با خودم.

نتیجه سفر: بازگشت به ۸۸ کیلوگرم، بازگشت به زندگی
امروز، وزنم از ۱۱۸ به ۸۸ کیلوگرم رسیده است. کبد چرب گرید ۲ درمان شده، تعریق شدید، خستگی، کمردرد و حس خفگی شبانه دیگر جایی در زندگی‌ام ندارند. لباس‌پوشیدن راحت‌تر شده، عزت‌نفس برگشته و مهم‌تر از همه، آرامش درونی جایگزین اضطراب شده است. حسی عمیق که نیرویی بالا، همیشه مرا به جلو می‌برد. این را مدیون کنگره ۶۰، آقای مهندس حسین دژاکام و راهنمای عزیزم آقای ارسلان هستم.

سخن پایانی
همه‌ی این مسیر، از درمان اعتیاد و نیکوتین گرفته تا کاهش وزن، با آموزش‌های آقای مهندس حسین دژاکام و راهنمایی‌های بی‌نظیر راهنمای عزیزم آقای ارسلان ممکن شد.
آقای ارسلان تنها راهنمای درمان اعتیاد من نبودند، بلکه راهنمای نیکوتین، راهنمای کاهش وزن و امروز نیز راهنمای خدمتی من در جایگاه مرزبانی هستند. به نظر من، ایشان از بدو ورودم تا امروز، فراتر از یک راهنما بوده‌اند. جایگاه فعلی‌ام را مدیون تلاش‌های بی‌وقفه‌ی ایشان هستم. ایشان همواره چراغ راه بنده می‌باشند.

در آخر
کنگره ۶۰ تنها جایی بود که به من نگفت «نخور» یا «ترک کن»، بلکه یادم داد چگونه بفهمم، چگونه تغییر کنم و چگونه ادامه بدهم. این مقاله شاید پایان یک سفر باشد، اما می‌تواند آغاز سفر کسی دیگر شود. کسی که هنوز در تاریکی است... و به دنبال نوری برای بازگشت به خودش.


ارسال مطلب: مرزبان خبری مسافر رضا
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان پارک محتشم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .