در وادیهای ابتدایی ما بر روی تفکر کار کردیم و آموزش دیدیم، در وادی چهارم نیز میگوید: مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن، این وادی میخواهد گریزگاهها را سد کند تا ما یک راه بیشتر نداشته باشیم. مسئولیتهای خود را گردن دیگران نیندازیم و یا دیگران را در اشتباهات خود مقصر ندانیم و اگرها و مگرها را کنار بگذاریم و مسئولیت خودمان را بپذیریم. حالا که تا وادی ۴ را آموختیم باید بتوانیم تفکراتمان را نیز عملی کنیم. اگر انسان خیلی علم داشته باشد اما نتواند آنها را کاربردی کند چه ارزشی دارد؟! وادی پنجم به ما میآموزد که تفکر به تنهایی برای حل مسائل کافی نیست؛ بلکه باید حرکت و تلاش کنیم. ما در این دنیا در سه جهان زندگی میکنیم؛ جهان خاکی، جهان خواب، جهان ذهنی. جهان ذهنی آنقدر عظمت دارد و گسترده است که ما از درک آن عاجز هستیم. مانند کره زمین که بسیار بزرگ است و ما از آن هیچ نمیدانیم. دانستههای چهار وادی قبل در ذهن ما بود، حالا وادی پنجم به ما میگوید از جهان ذهنی به جهان خاکی حرکت کنیم و آنچه در ذهن نقشه کشیدیم، اجرایی کنیم تا ارزش پیدا کند و آنچه در ذهن به تصویر کشیدهایم به مرحله « شو، شود » برسانیم.
حال در مرحله «شو، شود» داستان جور دیگری است، در اینجا پارامتر زمان هم مطرح میشود. در جهان ذهنی برای برنامهریزی و ساختن ساختارها باید تفکر کنیم و این تمرینی است برای بهتر زیستن در جهان خاکی؛ مانند تصمیم گرفتن برای درست کردن یک ناهار خوشمزه، ابتدا فکر میکنیم، همه جوانب را در نظر میگیریم، مواد اولیه را آماده میکنیم، زمان برای پخت کافی را در نظر میگیریم و سپس برای درست کردن غذا آماده میشویم. این دو نکته بسیار مهم است؛ (ابتدا تفکر و ساختارهای ذهنی مورد نظر و دوم به اجرا درآوردن ساختارهای ذهنی و عملیاتی کردن آن). اگر به مرحله اجرا در نیاید هیچ ارزشی ندارد. ما در این وادی تمرین میکنیم که ساختارهای ذهنی خود را از قوه به فعل در بیاوریم.
فعل یعنی؛ عملکردن به ساختاری که قابل اجرا میباشد و این عملیاتی کردن نیاز به بستر دارد؛ یعنی باید از اضطراب و ترس خارج شویم و به آرامش برسیم و برای رسیدن به آرامش باید ذهن را تزکیه و پالایش کنیم. برای این مهم باید سه اصل پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را در زندگی سرلوحه قرار دهیم.
با صداقت و درستی است که ذهن تزکیه میشود. آب آلوده فقط با تصفیه پاک میشود، انسان بیتعادل نیز برای تبدیل شدن به یک انسان با تعادل باید از ضدارزشها دوری کند و به سمت ارزشها حرکت کند تا تزکیه و پالایش شود و این صعود چند پله دارد؛
۱- برگشت از ضد ارزشها؛ دوری از ضدارزشها مانند دروغگفتن، تهمتزدن، دزدی و ... تا از اعماق تاریکیها بیرون بیاییم.
۲- خودداری؛ کارهایی که مطمئن نیستیم درست است یا نادرست انجام ندهیم.
۳- قناعت؛ از کمترین امکانات، بهترین استفاده را ببریم.
۴ـ صبر؛ برای انجام هر کاری همراه پشت سر گذاشتن زمان، به تلاش و کوشش و صبر نیاز داریم.
۵ تجسس، قضاوت، غیبت؛ بدون آگاهی در زندگی دیگران تجسس کردن در نهایت باعث قضاوت و غیبت میشود. هیچ فسادی انجام نمیگیرد مگر اینکه به آن لباس تقوا بپوشانند.
۶- پس انداز؛ مسیر زندگی پر از فراز و نشیبهای غیر قابل پیشبینی است که پسانداز، راه را هموارتر میکند.
۷- توکل، رضا، تسلیم؛ که شایسته است ما در تمامی مراحل زندگی با تفکر حرکت کنیم و همواره قدرت مطلق را وکیل خود قرار دهیم و تسلیم رضای او باشیم و با قلب و زبان و عمل، هر آنچه او برای ما در نظر گرفته بپذیریم و ما را خواستهای جز خواسته خداوند نباشد. این مرحله بسیار سخت و طاقتفرسا است. باید سعی کنیم آن را فرا بگیریم و ذرهذره ساختارهای ذهنی خود را به ساختارهای عملی تبدیل کنیم.
نویسنده: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون ششم)
تایپیست: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون ششم) رابط خبری
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم) دبیرسایت
همسفران نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
118