English Version
This Site Is Available In English

بهشت را به بها دهند

بهشت را به بها دهند

ششمین جلسه از دوره هفدهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان با استادی راهنما مسافر سعید، نگهبانی مسافر عباد و دبیری مسافر عباس، با دستورجلسه : " وادی پنجم و تأثیر آن بر روی من "، درروز دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ساعت۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

کنگره ۶۰ هم در بخش جسم و هم در بخش جهان‌بینی به من، سعید، آموزش می‌دهد تا به تعادل برسم؛ تعادلی که جسم را اصلاح کند، نفس (همان راننده یا افکار) را درست کند و زندگی درست و متعادلی را ممکن سازد.

همانطور که بارها در سی‌دی‌ها اشاره شده، اگر درمان اعتیاد تنها با حرف ممکن بود، آقای مصطفی در لژیون سردار مشارکت نمی‌کرد. اعتیاد با حرف درمان نمی‌شود. باید همان مسیری را که پله‌پله طی کرده‌ای، معکوس کنی. یعنی باید جایگزینی برای همان موادی که مصرف می‌کردی وجود داشته باشد؛ موادی که با بیوشیمی بدن جایگزین شده بودند

. اینجاست که داروی کامل OT، به عنوان نزدیک‌ترین ماده به بیوشیمی بدن، جایگزین می‌شود و فرآیند معکوس‌سازی آغاز می‌گردد. این کار تنها با حرف ممکن نیست. شاید در انجمن‌های دیگر با صحبت کردن کارهایی انجام دهند و به دنبال نتیجه باشند، اما نتیجه نمی‌گیرند. چرا؟ چون ماشین (انسان) تعمیر و سرویس نشده است.

* وادی اول: می‌گوید: "با تفکر، ساختارها آغاز می‌شود و بدون تفکر، آنچه هست رو به زوال می‌رود." این قدم اول برای من است. افکار من به گفتار و سپس به عمل تبدیل می‌شوند. نکته بسیار جالب این وادی، تعریف خلقت است: "خلقت سازمان و تشکیلاتی است که همه چیز در آن با نهایت دقت برنامه‌ریزی شده و توسط نیرویی مافوق اداره می‌شود.

این نیرو به‌طور خودکار، اگر به سمت ارزش‌ها، خوبی‌ها، خیر یا راه درست (الهی) بروی، کمک‌ات می‌کند و اگر به سمت ضد ارزش‌ها، شجره خبیثه، شر یا شیطان بروی، تو را به همان سو سوق می‌دهد." دقت به این نکته بسیار مهم است.

* وادی دوم (وادی امید): می‌گوید حتی اگر مصرف‌کننده باشی و سرشار از ناامیدی، باز هم "یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان، غم مخور". با آموزش‌های کنگره، آن ماهیت اصلی خودت را پیدا می‌کنی؛ اگر حرف‌گوش‌کن باشی و آموزش بگیری.

* وادی سوم: می‌گوید: "خود کرده را تدبیر هست." بیرون از کنگره، اولین بار اینجا بود که معنی واقعی این جمله را فهمیدم: راهی که رفتی، راه بازگشتش هم هست. می‌توانی جبران کنی.

مرد عمل باش و برگرد. کنگره مسیر معکوس‌سازی را برایت فراهم می‌کند تا به نقطه‌ای بهتر از قبل از دوران مصرفت برگردی؛ جایی که نه تنها اعتیاد نداشته‌ای، بلکه کارهای ضد ارزش دیگر را نیز انجام نمی‌دهی. این باورکردنی است، چون آموزش جهان‌بینی نیز دریافت می‌کنی.

* وادی چهارم: تأکید می‌کند که خودت باید مسئولیت کارهایت را قبول کنی و درمانگر خودت هستی. کنگره راه را نشان می‌دهد و آموزش می‌دهد، اما باید مسیر را خودت طی کنی.

* وادی پنجم: می‌گوید: "با حلوا حلوا کردن، دهن شیرین نمی‌شود." هرچه آموزش ببینی، باید دست به کار شوی. "هیچ نفسی بار نفس دیگر را به دوش نمی‌کشد." در درمان اعتیاد، هیچ پزشکی نمی‌تواند کار تو را انجام دهد؛ نه با ورد و نه با دعا. باید مسیر را خودت، پله‌پله و با عمل معکوس کنی و خودت را به درمان برسانی.

"بهشت را به بها می‌دهند." این وادی همچنین می‌گوید: "در جهان ما، تفکر قدرت مطلق است، اما حل‌کننده نیست؛ تفکر باید توأم با رفتن و رسیدن باشد." یعنی باید حرکت کنی، مسیر را طی کنی. نکته کلیدی اینجاست: مسیر باید درست باشد. حرکت باید با تفکر آغاز شود و مسیر درست انتخاب گردد. اگر مسیر نادرست باشد و ندانم چه چیزی خوب و چه چیزی بد است، چگونه می‌توانم به نتیجه برسم؟ اشاره به "ساختار ساندویچ" در این وادی نیز بسیار قابل تأمل است.

* توبه: برداشت ما از توبه بیرون از کنگره، معمولاً اعمال ظاهری مانند به پشت دست زدن یا خاک‌مالی بود. اما آقای مهندس در سی‌دی‌ها توضیح می‌دهند که توبه واقعی یعنی: اگر قصد رفتن به اصفهان را داشتی اما به تهران رسیدی، باید برگردی و مسیر درست را پیدا کنی. توبه یعنی بازگشت از ضد ارزش‌ها. یعنی اشتباه رفتی، برگرد و اصلاح کن.

* پس‌انداز (در مفهوم وادی): اینجا هم مثل توبه، یک برداشت جدید داریم. فکر می‌کردم پس‌انداز حتماً باید مبالغ کلانی مثل یک یا دو یا ده میلیون باشد. اما نه، "دانه دانه از غله در انبار" جمع می‌شود.

حتی اگر با مبلغی کوچک (مثلاً ۱۰۰۰ تومان) شروع کنی، اصلِ عملِ ارزشیِ تو مطابق فرمان خداوند است. "هر چیزی از جنس خودش را جذب می‌کند" و نیروهای الهی کمک می‌کنند تا از نظر مالی نیز قوی شوی. تجربه شخصی من این را تأیید می‌کند.

نکته پایانی در توکل، رضا و تسلیم این است که انسان باید واقعاً از خودش راضی باشد. هر انسانی در درون می‌داند چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. راهنمایت هم باید از تو راضی باشد.

اگر در این مرحله هستی، از خودت بپرس: آیا واقعاً از خودت راضی هستی؟ آیا همیشه احساس می‌کنی راهنمایت همراه توست؟ (حتی بدون القائات منفی). آیا آن خواسته و نقطه تفکر اولیه‌ات، جهت درستی را انتخاب کرده بود؟ اینها همگی تأثیرگذارند. امیدوارم من، سعید، بتوانم این مسیر را با موفقیت ادامه دهم. سپاسگزارم که به سخنانم گوش دادید.

عکس: مسافر محمد - رهجوی لژیون یکم 

تایپ، ویرایش و ارسال خبر: همسفر مسعود- لژیون یکم 

نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .