برداشت از سی وادی پنجم :
وادی پنجم میگوید: در جهان ما، تفکر قدرت مطلقِ حل نیست، بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید. منظور از جهان، جهان فیزیکی و حیات است. از وادی یکم تا چهارم، ما آموزش دیدیم که چگونه تفکر نماییم و در وادی چهارم، تمام گریزگاهها بر روی ما بسته میشود. یعنی ما باید مسئولیت تمام مسائل زندگیمان را خودمان بپذیریم و هیچ گریزگاهی نداریم. فقط یک راه وجود دارد و آن راه این است که بر روی خودمان حساب کنیم و مسئولیت زندگی را بر گردن دیگران یا خداوند نیندازیم.
حال باید تمامی تفکرات ما به اجرا درآید. تفکری که به عمل نیاید هیچ ارزشی ندارد. آیا ما میتوانیم به مجموعه این گفتارها عمل کنیم؟ وادی پنجم میگوید دانستن زمانی ارزشمند است که آن را به کار بگیریم و ازش استفاده کنیم. تمام دانستههای ما برای پیادهسازی و اجرا شدن است. ما همزمان در سه جهان زندگی میکنیم، جهان اول، جهان خاکی که در آن زندگی میکنیم، جهان دوم، جهان خواب است، ما در خواب در بُعد دیگری هستیم. برخی از خوابها را به یاد میآوریم و برخی را فراموش میکنیم. آن مقداری که یادمان است، از پنج حس درون به حس مشترک انتقال مییابد و حس مشترک، آن را به پنج حس ظاهر منتقل میکند تا ما خواب را به یاد آوریم و جهان سوم، جهان ذهن ماست که بسیار پیچیده، مهم و شگفتانگیز است. یکی از شاهکارهای بسیار عظیم خلقت همین جهان ذهنی است که از درون ما خارج است.
ما در وادی اول در جهان ذهنی بودیم، یعنی تمام ساختارها در ذهن ما تشکیل میشد و هنوز در بیرون به اجرا درنیامده بود. حال باید این ساختارها را در بیرون نیز اجرا کنیم. یعنی از جهان ذهن قدم به جهان عینی یا عملیاتی بگذاریم. خداوند وقتی میگوید "شو" میشود، یعنی "کن فیکون". انسان این شو شود را دارد. اما در جهان ذهن خود، انسان خالق است. ولی نباید مدام در جهان ذهنی زندگی کنیم، زیرا دچار افسردگی خواهیم شد و این بسیار خطرناک است. البته، جهانهای دیگری هم وجود دارند که قابل رؤیت نیستند؛ مثل هفت اندام در هفت طبقه آسمان. جهان ذهنی مقدمهای برای برنامهریزی یا تمرین برای چگونه زیستن در جهان خاکی و سایر جهانهاست. این برنامهریزی به وسیله تفکر و ساختارها به وجود میآید. یعنی تفکر، ساختارهای جهان ذهنی را تشکیل میدهد.
برای هر کاری دو نکته ضروری است:
۱. تفکر و تشکیل ساختار مناسب ذهنی
۲. به اجرا درآوردن آن ساختار ذهنی
بنابراین، در این وادی اگر نتوانیم ساختارهای ذهنی و تفکرات خود را تبدیل به ساختارهای عملیاتی کنیم، هیچگاه به نتیجه نخواهیم رسید.
پس در این وادی تمرین میکنیم تا ساختار تفکرات خود را از قوه به فعل درآوریم. درواقع، تفکراتی که منطقی هستند باید به مرحله اجرا درآیند. این مستلزم شرایطی است. باید از حالت اضطراب، ترس، ناامیدی و عدم اعتماد به نفس خارج شویم و به مرحله آرامش برسیم. برای رسیدن به آرامش، باید پاکسازی و سازندگی را از خود آغاز کنیم.
سه اصل پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم را همیشه در نظر داشته باشیم. وقتی افکار و اندیشه ما سالم باشد، بهطور خودکار گفتار ما هم سالم، درست و عملیاتی خواهد بود. در نتیجه، رفتار و کردار ما هم سالم میشود.
همانطور که میدانیم، برای تبدیل یک آب آلوده و کثیف به آب زلال و سالم فقط یک راه وجود دارد و آن هم تصفیه است. پس برای تبدیل شدن به انسان متعادل، فقط یک راه وجود دارد و آن هم تزکیه و پالایش است؛ یعنی دوری از ضد ارزشها و رفتن به سمت ارزشها.
حال برای خروج از اضطراب، نگرانی، ناامیدی، بیماری و غیره باید پلههایی را طی کنیم:
1- برگشت از ضد ارزشها: ضد ارزشها باعث آلودگی روان انسان میشوند و او را بیقرار میکنند، پس باید از آنها پرهیز کنیم. این همان مفهوم توبه است. توبه یعنی بازگشت و این بازگشت باید ذرهذره صورت بگیرد. وقتی به درون خود رجوع کنیم و بیندیشیم، بهدرستی میفهمیم چه عملی ارزش است و چه عملی ضد ارزش. البته این مفاهیم ممکن است در فرهنگهای مختلف متفاوت باشند
2- خودداری: گاهی برای انجام کاری هرچه فکر میکنیم، به نتیجه نمیرسیم و نمیدانیم آن کار درست است یا خیر، در این شرایط، عقل سالم حکم میکند از انجام آن کار خودداری کنیم.
3- قناعت : ما از طبیعت بهوجود آمدهایم و طبیعت همچون مادر ما است. باید بیاموزیم چگونه از سادهترین چیزها بهترین بهره را ببریم و به مرور زمان، پایههای مالی خود را تقویت کنیم. ما قرار نیست تا پایان عمر گدا و مفلس باشیم. کسی میتواند بخشنده باشد که چیزی برای بخشیدن داشته باشد، قناعت با خساست فرق دارد.
4- صبر: صبر را باید از طبیعت یاد بگیریم. صبر یعنی پشتسر گذاشتن یا تحمل زمان، همراه با تلاش برای رسیدن به هدف. صبر تلخ است، اما لازم. خداوند نیز در قرآن به صبر دعوت میکند و با صابران است.
5- تجسس، قضاوت، غیبت: تجسس و قضاوت کار مأموران قانون است، اما زمانی که ما بدون حق وارد زندگی دیگران میشویم، اسمش را کنجکاوی یا حتی کار خیر میگذاریم، تجسس میکنیم، قضاوت میکنیم و غیبت میکنیم. اما اینها دیواری پوسیدهاند که روزی بر سر خود ما خراب خواهد شد.
6- پسانداز: برخلاف تصور که همه فکر میکنند پس انداز کردن برای انسانهای ثروتمند است، پسانداز برای افراد کمدرآمد و فقیر ضروری است. باید هم پسانداز مالی و هم معنوی داشته باشیم. زندگی پر از فراز و نشیب است و پسانداز تا حدی جلوی مشکلات را میگیرد.
7- توکل، رضا، تسلیم: باید در همه مراحل زندگی تلاش کنیم و خداوند را وکیل قرار دهیم. توکل باید هم زبانی، هم دلی، هم عملی باشد. رضا یعنی راضی بودن به آنچه خداوند مقرر میکند. اما در مقام تسلیم، ما هیچ خواستهای نداریم، بلکه خواستهمان همان خواسته خداوند است. رسیدن به مرحله تسلیم سخت، اما شدنی است.
نویسنده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر الهام دبیر سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
81