English Version
This Site Is Available In English

بخشش، کلید فرمانروایی

بخشش، کلید فرمانروایی

جلسه هفتم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار نمایندگی دلیجان، با استادی مسافر زین العابدین، نگهبانی مسافر محمد، دبیری مسافر جعفر و خزانه‌داری همسفر مسعود، چهارشنبه ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۴،با دستور جلسه:" وادی پنجم و تاثیر آن بر روی من "، ساعت ۱۵:۴۵آغاز به‌ کار کرد.

سخنان استاد:

در وادی‌های اول، دوم و سوم آموختیم که پایه‌ی هر ساختاری، تفکر است. بدون تفکر، ساختارها رو به زوال می‌روند. اما در وادی پنجم (موضوع جلسه‌ی امروز) به این حقیقت می‌رسیم که در جهان ما، تفکر به تنهایی قدرت مطلق حل مشکلات نیست؛ بلکه همراهی عمل (رفتن و رسیدن) است که آن را کامل می‌کند.

به دریا که می‌نگریم، آب و موج را می‌بینیم. به آسمان نظر می‌کنیم، آبی بی‌کران را مشاهده می‌کنیم. وقتی خورشید پشت کوه پنهان می‌شود، ستارگان و ماه، آسمان را در اختیار می‌گیرند. در گذشته، انسان‌ها با ابزار پیشرفته‌ی امروز آشنا نبودند، اما با ستارگان و طبیعت زندگی می‌کردند و هماهنگ بودند: با طلوع و غروب ستارگان بیدار می‌شدند و می‌خوابیدند، برای هر ستاره نامی داشتند و در این هماهنگی، زندگی‌ای پرمعنا و شاد داشتند.

برای رشد و هوشیاری در مسیر زندگی، باید از طبیعت بیاموزیم. به یک درخت بنگرید: با مقداری آب و کود، چه هدیه‌ای به انسان می‌دهد؟ بهترین میوه‌ها: گلابی، انار و انواع نعمت‌ها. پرسش کلیدی این است: چگونه این اتفاق می‌افتد؟ پاسخ در آموزش‌های درست و ناب نهفته است.

پیش از این نیز آموزش می‌دیدیم، اما امروز در کنگره، این آموزش‌ها با ژرف‌اندیشی و پیام‌رسانی دقیق همراه شده‌اند. سپاسگزارم خداوند را که وجود آقای مهندس را برای ما مستدام بدارد. ایشان با فراهم کردن این بستر، آگاهی و معرفتی را به ما ارزانی داشتند که امکان آموزش جمعی و رشد متقابل را فراهم کرده است.

برای شناخت خدا، نخست باید خودم را بشناسم. این شناخت تنها با پرهیز از گناه (حتی کوچکترین‌ها که باید بزرگ شمرده شوند) ممکن می‌شود. اگر بتوانم خودِ درونم را بشناسم، آن‌گاه می‌توانم عظمت، لطف بی‌کران و محبت خداوند به بندگانش را درک کنم و به عمق ناسپاسی خود پی ببرم. اکنون که در سفر دوم هستم، وظیفه‌ام پیام‌رسانی است. من برای خوردن و خوابیدن نیامده‌ام؛ باید از این فرصت‌ها نهایت استفاده را ببرم.

این تحولات چگونه رخ می‌دهند؟ تنها با آموزش‌های درست و ناب، نه آموزش‌های نادرست. این آموزش‌ها در کنگره محقق می‌شود. گاه در دو راهی‌ها قرار می‌گیریم: آیا این پیام را برسانم یا نه؟ آیا اکنون مناسب است؟ اینجاست که آموزه‌ها (مانند وادی پنجم که سرشار از حکمت است) به کمک می‌آیند. مفاهیمی مانند قناعت (نه خست) و صبر را باید از طبیعت آموخت و در زندگی به کار بست.

 وقتی سخنان آقای مهندس را می‌شنوم که با بغض می‌گویند: "من به کنگره بدهکارم" و از کمک‌های بی‌شمارشان (مثل ۲ میلیارد سال گذشته) می‌گویند، شرمنده می‌شوم و به لرزه می‌افتم.

لژیون سردار، لژیون پول‌گیری نیست. من، زین‌العابدین، باید از استادم بیاموزم که بخشنده باشم. بخشش، کلید فرمانروایی است. آقای مهندس بخشیدند و به جایگاه والایی رسیدند. من باید خودم را بسازم. این ساختن، همچون تصفیه‌ی آب آلوده، تنها از طریق آموزش‌های ناب ممکن است.

 باید وادی پنجم را در زندگی عملی کنم، نه تنها در حد حرف. آموزش درست به من نشان می‌دهد که در مسیر درست زندگی می‌کنم. شاید دیگران به خواندن کتاب ۶۰ درجه یا وادی چهاردهم توسط من بخندند، اما اگر خودم بدانم که آموزش گرفته‌ام و در راه راست گام برمی‌دارم، این خنده‌ها اهمیتی ندارد. باید شادمانه به راهم ادامه دهم و عصبانیت را کنار بگذارم.

من باید همواره با شهادت دادن به خداوند، آموخته‌هایم را (مثل کتاب ۶۰ درجه) با معیارهای والا (مانند قرآن) بسنجم و با اطمینان از مسیرم، به کارم ادامه دهم و بدانم کجا هستم و به کجا می‌روم.

عکس، تایپ، ویرایش و ارسال خبر: همسفر مسعود- لژیون یکم 

نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .