جلسه چهاردهم از دور نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خیام با استادی همسفر هانیه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه « وادی پنجم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۳۰ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
قبل از هر چیز، خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر این توفیق را یافتم تا در این جایگاه و در کنار شما عزیزان حضور داشته باشم و آموزش بگیرم. از لژیون مرزبانی نهایت تشکر را دارم که این فرصت را امروز در اختیار من قرار دادند. بهنظر من، وادیها مهارتها و قوانین زندگی کردن را به ما آموزش میدهند. اگر زندگی را مانند صفحهای از شطرنج در نظر بگیریم، مهرههای سفید نماد خوبیها، ارزشها و مهرههای سیاه نماد پلیدیها و ضدارزشها هستند. اگر بتوانم وادیها را بهدرستی درک کنم؛ باید بیاموزم که در این بازی، سکاندار خوبیها باشم و سیاهیها را مات کنم.
هرچه بیشتر وادیها را درک میکنیم، بیشتر به عمق آنها پی میبریم. بهعبارتی، وادیها باورهای انسان را به باورهای درست و حقیقی تبدیل میکنند و انسان را آماده میسازند تا مسیر صحیح را انتخاب کند. از وادی اول آموختیم که با تفکر، ساختارها آغاز میگردند؛ بدون تفکر، آنچه هست رو به زوال میرود. انسان در این وادی میآموزد که به برخی امور باید فکر کند و از اندیشیدن به چیزهایی که انرژیاش را میگیرند، پرهیز کند. در وادی دوم آموختیم که هیچ موجودی بیهدف قدم به حیات نمینهد. هیچکدام از ما بیارزش نیستیم حتی اگر خود چنین بیندیشیم. کسی که وارد کنگره میشود، معمولاً فردی ناامید است؛ اما اگر دارو و درمان کنگره۶۰ (شربت OT و متد DST) را بهدرستی درک کند، قطعاً به امیدواری خواهد رسید.
در وادی سوم آموختیم که هیچ موجودی به اندازهی خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند. پیام این وادی برای من همسفر این است که هیچکس به اندازهی خودم نمیتواند به فکر من باشد. در وادی چهارم آموختیم که در مسائل حیاتی، سپردن امور به خداوند بهمعنای سلب مسئولیت از خود است. این وادی، مرز مسئولیتهای انسان و خداوند را مشخص میکند اینکه من نباید مسئولیتهای خود را به گردن خداوند یا دیگران بیندازم. وادی پنجم میگوید: «در جهان ما، تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه با رفتن و رسیدن، کامل میشود».
یکی از بزرگترین درسهایی که این وادی برای من داشته، این است که باید حرکت را چاشنی تفکرات، اندیشهها و خواستههایم کنم. قبل از ورود به کنگره، هم برای خودم و هم برای مسافرم، افکار و خواستههای زیادی در ذهنمان شکل میگرفت؛ اما به هیچکدام نمیرسیدیم. بزرگترین آرزوی من داشتن آرامش بود؛ اما هرگز به آن نرسیدم شاید تنها دلیلش این بود که هیچگاه قدمی در جهت تحقق افکار و خواستههایم برنداشته بودم یا اگر برداشتم، راهحل آن را نمیدانستم. جایی خوانده بودم: «آنچه را که میخواهی دوست بدار و تصور کن؛ مطمئن باش به آن خواهی رسید».
ابتدا فکر میکردم تصویرسازی ذهنی کافیست؛ اما با ورود به کنگره فهمیدم که تفکر بهتنهایی کافی نیست. پشت تفکر، خواسته و اندیشه، فوت کوزهگری پنهان است و آن چیزی نیست جز حرکت و رسیدن. شاعر میگوید: «سعدیا گرچه سخنران و مصالح گویی به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست»؛ پس وادی پنجم میگوید: ای مسافر، ای همسفر، حرکت کن تا به نتیجه لازم برسی. در کلامالله آمده است: «إن الإنسان إلا ما سعى» انسان چیزی نیست جز تلاش خودش؛ نتیجهای که تا اینجا از وادی پنجم میگیرم این است که تفکر بهتنهایی حلکننده مشکلات نیست نه اینکه بیفایده باشد، بلکه برای رسیدن به نتیجه، محصول و حل مشکلات، باید حرکت در کنار تفکر باشد.
زمانیکه خداوند انسان را خلق کرد به او اختیار کامل داد و در کنار این اختیار، ابزاری به نام زمان را در اختیارش قرار داد تا بتواند با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار کند. من پیش از انجام هر کاری باید آن را در ذهن خود تصویرسازی و تداعی و سپس تجربهاش کنم. مسئلهای که در وادی پنجم بسیار مهم است. آقای مهندس میفرمایند: «ما همزمان در سه جهان زندگی میکنیم:
۱- جهان خاکی یا همان جهان فیزیکی که بهصورت خودآگاه است و ما صبح و شب با افراد مختلفی در ارتباط هستیم.
۲- جهان خواب که در آن حواس پنجگانه ما از کار میافتد و با حواس دیگری با دیگران در ارتباط هستیم، صحبت میکنیم، میبینیم، میشنویم و این ارتباط بهصورت ناخودآگاه است.
۳- جهان ذهن که بسیار قوی است». آقای مهندس میفرمایند: «بسیاری از ما با جهان ذهن خود زندگی میکنیم و خودمان به آن آگاه نیستیم.
انسان برای اینکه به آرامش برسد؛ باید تزکیه و سازندگی را از خودش شروع کند و سه اصل را برای اصلاح اخلاق، رفتار، کردار و منش خود در نظر داشته باشد: پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم باید افکار من سالم باشد؛ وقتی که افکار من سالم باشد، بهتبع آن گفتار من سالم است؛ و وقتی که افکار و گفتار من سالم باشد، آن عملی که انجام میدهم نیز عمل سالمی است. وقتی که ما میخواهیم یک آب کثیف را به آب تمیز تبدیل کنیم، تنها راه آن تصفیه آب است. برای تبدیل انسان بیتعادل، انسانی که کاملاً بههمریخته است به انسان متعادل، تنها یک راه وجود دارد و آن هم تزکیه و پالایش است.
یکسری پلهها در وادی پنجم ذکر شده است که آن پلهها، پلههای تزکیه و پالایش هستند. اولین پله، برگشت از ضد ارزشها است که در فرهنگها مختلف متفاوت است، ضدارزشها کدام هستند که در کلامالله نیز ذکر شده است. اگر دقت کرده باشید، در حرمت کنگره ۶۰ نیز گفته میشود: «غیبت نکنیم، دزدی نکنیم، رشوه نگیریم، مال یتیم را نخوریم و بسیاری موارد دیگر ذکر شده است». اگر میخواهم در کنگره درمان شوم و میخواهم در کاری یا شغلی موفق شوم، اولین قدم این است که از ضدارزشها دوری کنم. ضدارزشها را نمیتوان یکشبه کنار گذاشت؛ باید ذرهذره روی خودمان کار کنیم.
دومین پله، خودداری است مثلاً جایی که من از خوب و بد آن آگاه نیستم، عقل سلیم میگوید به آن مکان نروم. یکی از موارد مهم، توانایی «نه گفتن» است که باید آن را به فرزندان خود نیز آموزش دهیم. سومین پله، قناعت است. آقای مهندس میفرمایند: «نگاهی به طبیعت بیندازید، درختی را در نظر بگیرید که در زمین شورهزار با مقدار اندکی آب و کود، بهترین میوهها را به ما میدهد. در زندگی باید از حداقل امکانات، بهترین شرایط را برای خود فراهم کنیم». پله چهارم، صبر است. صبر گیاهی است بسیار تلخ، واژه صبر به معنای پشت سر گذاشتن، طیکردن و همراه با تلاش و کوشش است. این ویژگی برای من همسفر بسیار ارزشمند است؛ زیرا در طول درمان مسافرم باید همواره صبر و زمان را در نظر داشته باشم.
اگر زمان را حذف کنیم ممکن است به خواستهای که داریم برسیم؛ اما آن خواسته برای ما ماندگار نخواهد بود. پله پنجم، تجسس، قضاوت و غیبت است. قضاوتکردن از آن خداوند است و ۹۹ درصد از قضاوتهای ما اشتباه است. در کنگره آموختیم که باید دوربین را بر روی خودمان متمرکز کنیم و کاری به دیگران نداشته باشیم. هر انسانی نیز باید در زندگی روی خودش تمرکز داشته باشد. در کلامالله آمده است: «هر کسی که غیبت میکند مانند آن است که گوشت برادر مرده خود را میخورد». پله ششم، پسانداز است که خود دارای حکمت و معجزهای است که تا زمانی که به آن دست نیابیم متوجه قدرت و برکت آن نمیشویم؛ باید آن را حس کنیم به فرزندان خود آموزش دهیم و با تمام وجود آن را درک کنیم.
پله هفتم، توکل، رضا و تسلیم است؛ باید در امور خود به خداوند توکل داشته باشیم. قطعاً خداوند نیز به یاری ما خواهد آمد باید خدا را وکیل امور خود قرار دهیم؛ زیرا از سوی خداوند برای ما مقدر شده است با قلب، دلوجان بپذیریم و راضی به رضای خدا باشیم. زمانی که این دو پله را پشت سر بگذاریم به پله تسلیم وارد میشویم، جایی که دیگر خواستهای جز خواسته خداوند نداریم؛ باید در برابر قوانین پروردگار تسلیم محض باشیم همچنین در کنگره نیز باید در برابر قوانین و حرمت آن تسلیم باشیم؛ امیدوارم قدر کنگره ۶۰ و روش درمانی بینظیر آن را بدانیم و با دریافت آموزشها و کاربردیکردن آنها، از همه مهمتر با بهرهگیری از علمی که در اختیار ما قرار میگیرد بهترین نقش و تصویر را برای خود و مسافرمان ترسیم کنیم و گوشبهفرمان راهنمایان باشیم.
در ادامه انتخابات نگهبانی برگزار شد.


مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر علی
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر مرضیه
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
780