جلسه چهاردهم از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ساوه با استادی ایجنت همسفر نسرین، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه « وادی پنجم(در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکند. » روز دوشنبه ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که امروز این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا در این جایگاه باشم آموزش بگیرم و خدمت کنم. خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم که در مسیر آموزشهای کنگره ۶۰ قرار گرفتم تا با کمک این آموزشها تلاش کنم معنای دقیق و درست زندگی را دریافت کنم و از زندگی بهرهمند شوم به آرامش برسم و آرامش را به اطرافیانم هدیه بدهم. دستور جلسه امروز وادی پنجم است، ما ۱۴ تا وادی در کنگره۶۰ داریم که هر کدام از این وادیها برای ما پیامهایی دارد و اگر ما به پیامهای وادیها دقت کنیم مسیرها را درست انتخاب میکنیم و در حل مشکلاتمان و رسیدن به اهداف میتوانیم موفقتر عمل کنیم. وادی پنجم میگوید:(در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکند.) ما در چهار وادی اول روی تفکر متمرکز بودیم و روی خودمان، مشکلات، اهداف، کارها و مسئولیتهای که داریم تفکر کردیم و به وادی پنجم که وادی اجرایی کردن و عمل کردن هست رسیدیم.
بعد از تفکر به مرحله اجرا رسیدیم یعنی افکار و اندیشه خود را به مرحله اجرایی و بالفعل درآوردیم. در مطالب کنگره ۶۰ با ساختارهای ذهنی مواجه شدیم ساختار ذهنی به این شکل است که در ذهنمان هر چیزی را که میخواهیم بدون در نظر گرفتن زمان و شرایط خاصی به آن مطلب و خواسته و هدف میتوانیم برسیم و انجامش بدهیم و به دست بیاوریم، مشکلی در ذهنمان هست را میتوانیم در ذهن حل کنیم. انسانی موفق هست که بتواند افکار و اندیشه درستی را که دارد را از قوه به فعل در بیاورد. در واقع این وادی توان اجرایی من را به من یادآور میشود که باید قدرت اجرایی کردن افکار و اندیشه خود را بالا ببرم و بتوانم درست عمل کنم.برای انجام این کار به ما میگوید که باید از یک سری حالتها دوری کنیم از ترس، اضطراب، منیت، ناامیدی و عدم اعتماد به نفس که مانع حرکت انسان میشود. وقتی من این حالتها را داشته باشم حرکت کردن و قدرت اجرایی برای من سخت میشود و نمیتوانم حرکتی کنم یا اگر حرکتی هم انجام بدهم آن قدر ترس و اضطراب دارم، نمیتوانم آن کار را درست انجام بدهم، پس باید با آموزش چهانبینی تزکیه و پالایش انجام بدهم. وقتی انسان تزکیه و پالایش را انجام میدهد قطعاً تفکرات سالم در او شکل میگیرد و وقتی تفکرات ما سالم میشود گفتار ما هم سالم میشود و گفتار سالم هم قطعاً کردار سالم، عملکرد سالم را به همراه دارد.
من در این وادی یاد گرفتم که قدرت اجرایی خودم را بالا ببرم چون میدانم که تا زمانی که من اجرا و عمل نکنم به هیچ کدام از اهداف و خواستههای خودم نمیتوانم برسم، مثل همین مسئلهای که وارد کنگره ۶۰ شدم، من فکر کردم و جستجو کردم و راهی را انتخاب کردم این کفایت نمیکند. آیا من به هدفم میرسم؟ نه، من باید در مسیر قرار بگیرم و حرکت کنم. حرکت کردن من هم مستلزم این است که در جلسات شرکت کنم، مشارکت کنم، سیدی بنویسم، در پارک شرکت کنم، باشم و خدمت کنم و همه اینها حرکت کردن من میشود. اینها به من کمک میکند که در پایان بتوانم به خواستهای که دارم برسم.
مراحلی که به ما کمک میکند که قدرت عمل و اجرا کردن ما بالا برود، یکی از این مراحل برگشت از ضد ارزشهاست. ضد ارزشها مانع عمل صالح انسان میشود. انسان را از مسیر درست منحرف میکند. باید ازضدارزشها دوری کنم تا موفق باشم. معیار ضدارزشها در هر جامعهای مشخص هست مثلاً دروغ گفتن، غیبت کردن، قضاوت کردن، دزدی کردن، احتکار کردن این موارد ضد ارزشی هست که من باید از آنها دوری کنم و این مسئله دوری کردن از ضدارزشها به صورت تک شاخهای امکانپذیر نیست یعنی به این صورت نیست که من دروغ نگویم ولی غیبت کنم یا قضاوت کنم من باید از همه ضد ارزشها ذره ذره دوری کنم که این کار به مرور زمان اتفاق میافتد.
مرحله بعدی خودداری کردن است آقای مهندس روز چهارشنبه توضیح دادند که از چیزی که من نمیدانم درست است یا غلط است خودداری کنم و این عمل را انجام ندهم و این کمک میکند که من در مرحله درستتر و صراط مستقیم قرار بگیرم.
مرحله بعدی قناعت کردن که آقای مهندس توضیح دادند که همیشه ما از طبیعت الگوبرداری میکنیم. اگر طبیعت و یک درخت را نگاه کنیم میبینیم از یک نور خورشید و یک مقدار آب و خاک دریافت میکنند و بهترین محصولات را میدهند و بهترین بازدهی را دارند و ما باید در زندگیمان قناعت را سرلوحه کارمان قرار دهیم، قناعت این نیست که من خسیس باشم و خرج نکنم، درست استفاده و خرج کردن است.
مرحله بعدی صبر کردن است که در کنگره هم خیلی نیاز هست، صبر کردن یعنی من برای رسیدن به خواسته خود فرآیند زمان را همراه با تلاش و کوشش پشت سر بگذارم نه اینکه فقط بنشینم و مدت زمان را طی کنم و تلاشی نداشته باشم، مانند سفر کردن در کنگره که طی ۱۰ تا ۱۱ ماه زمان میبرد که در این زمان باید در جلسات شرکت کنم و فرمانبردار راهنمای خودم باشم و خدمت کنم و آموزشها را عملی کنم تا به مرور زمان به خواسته خودم برسم این صبر میشود.
مرحله بعد پسانداز کردن است که آقای مهندس روی مسئله پسانداز تاکید میکنند که ما باید همیشه پسانداز داشته باشد.
مرحله بعد توکل، رضا و تسلیم است که باید به خداوند توکل کنیم و راضی به رضای خداوند و در برابر خداوند تسلیم باشیم. آقای مهندس روز چهارشنبه راجع به التماس دعا گفتن صحبت کردند که برای من خیلی جالب بود که ما همیشه به دیگران میگوییم که التماس دعا دارم. آقای مهندس میگویند: (نیازی نیست که ما به کسی بگوییم که التماس دعا دارم و به کسی بگویی و التماس کنی که برایت دعا بکند خودت حرکت کن که برایت دعا بکنند.) واقعاً هم همینطوری هست شاید خیلی وقتها پیش آمده که برای کسی کاری و یا خدمتی انجام دادهاید آن شخص به شما میگوید خدا خیرت بدهد و یا خدا پدر و مادرت را بیامرزد، خداوند بچههای تو را نگهدارد و این دعای خیری است که توسط دیگران در حق شما با خدمت کردن انجام میشود. یک مسیری برای ما در کنگره باز شده که با خدمت کردن میتوانیم آن دعا را خودمان جذب کنیم به کسی التماس نکنیم که برایمان دعا کند و مسیر برای ما فراهم است حتی در سیدی (مست) هم آقای مهندس هم به این نکته اشاره کردند که ما و هر کسی در هر جایگاهی خدمتی که هست به شخص این فرصت داده میشود که به انسانها خدمت کند چقدر زیبا هست که از این فرصت به نحو احسن استفاده شود و خدمتگزار واقعی باشیم و از این خدمت خودمان در زندگی خودمان بهرهمند شویم چون قطعاً هر خدمتی که انجام میدهیم به خودمان برمیگردد و نتیجهاش را در زندگی خودمان میبینیم.

مرزبانان کشیک: همسفر شهلا و مسافر ابراهیم
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راحله (لژیون پنجم)
تایپ :همسفر مهرناز رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
64