راهنمای تازه واردین همسفر هانیه در برداشت از سیدی «مست» بیان کرد:
ما میدانیم که چگونه میگذرد، شاید اکنون کاملاً به این مطلب رسیده باشید که درمان و مداوای این ناخوشی در حرف حتی عمل ظاهراً آسان انجام میپذیرد و آنقدر طولانی و سخت بهحساب آورده نمیشود. آقای مهندس میفرمایند: «در اینجا صحبت از ناخوشی اعتیاد است؛ درحقیقت برای این ناخوشی (اعتیاد) ما هیچ راهحل و درمانی نداشتیم اگر دقت کنیم ما ترک اعتیاد زیاد داشتیم؛ ولی درمانی برای اعتیاد نداشتیم».
اکنون نزدیک ۲۸ سال است که مسیر درمان DST بازشده و در کتاب۶۰درجه زیر صفر صورتمسئله اعتیاد مطرح شده است؛ پس روش DST یک متد نیست، یک روش نیست، بلکه یک کشف و راهحل است، مجهولی که تکلیف اعتیاد را مشخص کرد. متدDST از دروازه درمان هم گذشت. وادیها و جهانبینی که آموزش میبینیم، درمان اعتیاد را کامل میکند. متد DST گفت: ما ترک داریم و درمان فوق ترک است. درمان کافی نیست، تعادل کافی و تعادل، فوق درمان است .
در کتاب ۱۴ مقاله (مقاله سوم) گفته شده است: «اشخاصی که پس از ترک اعتیاد بازگشت میکنند بهعلت عدم تعادل جسم آنهاست که درمان نشده است و اشخاصی که پس از درمان جسم، به اعتیاد بازگشت مینمایند، در اثر عدم تعادل جهانبینی آنهاست؛ زیرا در طول درمان بایستی روی تفکر و جهانبینی یا نگرش فرد مصرفکننده کار شود». مردان و زنان بسیاری خواستند که انسانها را به تعادل برسانند؛ ولی اکثراً کارشان نیمهتمام ماند.
باید برای متد DST ارزش قائل باشیم، بتوانیم آن را گسترش دهیم با مقالات، نوشتههایمان در جهت توسعه کنگره۶۰. راجع به اعتیاد حتی بزرگان ما هم صحبت کردهاند که جدای مفاهیم عرفانی که ممکن است داشته باشد، مفاهیم ظاهری نیز دارد. مولانا میگوید:
«من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صدبار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
درشهر یکی کس را هوشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه»
اعتیاد مسئلهای نیست که بگوییم امروز مد روز شده، بلکه از قدیمالایام بوده و اکثراً هم بهصورت الکل بوده و پزشکان داروی نگهدارنده برای آن تجویز میکردند ودرحال حاضر آن را به همین صورت میبینیم، حالا چه باشربت OT و چه بامتادون. نگهدارنده و درحقیقت یک شروع است، آغازی است که پایانی ندارد. بیرون آمدن از مرداب اعتیاد و شکوفا شدن درپهنه گیتی یکی از آن غیرممکنها بود که به یاری الله بوقوع پیوست.
نابرده رنج گنج میسر نمیشود. راه، همیشه پستی و بلندی و مشکلات زیادی دارد. راه زندگی هم درواقع به همین صورت است؛ پستیها، بلندیها، همواریها و ناهمواریهای زیادی دارد، قشنگی و زیبایی زندگی به همین است که یکنواخت نیست . روزی که همه چیز برایمان مهیا باشد دیگر زندگی مفهومی ندارد. اعتیاد گرفتاری، پیچیدگی است و اختاپوسی که موقعی گاز میگیرد شخص تشخیص نمیدهد. بالاترین و بدترین درد درواقع روزگار خماری است.
زمین بستر نیکیها و بدیهاست که حیات و زندگی شکل میگیرد؛ ولی ما میبینیم ازبستر مرداب گل بوجود میآید و برعکس آن نیز هست. جهان برپایه اضداد بنا شده است؛ پس نباید گله و شکایتی کنیم. خداوند درواقع غیرممکنها را ممکن میکند. درمان اعتیاد یک فرآیند غیرممکن بود که بهوقوع پیوست؛ مهم نیست که ما چه داریم، مهم این است که ما چه فکر میکنیم همانند وادی پنجم این فکر ذرهذره باید به نقطه عمل درآید.
آقای مهندس میفرمایند: «استحکام بخشیدن به مسائل مالی همیشه مدنظر ما بوده است». آیا میشود بدون پول زندگی کرد؟ آیا میشود کنگره۶۰ را بدون پول و پشتوانه اداره کرد؟
منبع: سیدی «مست»
نویسنده: راهنمای تازه واردین همسفر هانیه
ویرایش و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
781