جلسه دوازدهم از دوره سیوهفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ شعبه شیخبهایی با استادی همسفر سایه، نگهبانی همسفر مرجان و دبیری همسفر هستی با دستور جلسه «وادی پنجم (در جهان ما، تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 30 تیرماه 1404 ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
شاکر خداوند خود هستم که اذن ورود به کنگره و آموزش در این مکان به من داده شد تا به حال خوش برسم. از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم که این بستر را برای ما مهیا کردند تا بتوانم طریقه درست زندگی کردن را یاد بگیرم؛ همچنین از راهنمای خود تشکر میکنم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند. دستور جلسه امروز وادی پنجم «در جهان ما، تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید»؛ ما در چهار وادی اول یاد گرفتیم که قبل از حرکت، انجام هر کاری و یا گفتن هر حرفی، تفکر کنیم تا بتوانیم به آن مقصد و هدف خود برسیم. در وادی پنجم میآموزیم که هر آموزشی را در کنگره دریافت کردیم، آنها را به فعل در آورده و حرکت کنیم تا بتوانیم به هدف خود برسیم.
من اعتقاد دارم که کنگره مانند دانشگاه نیست که بتوانیم یک سری از درسها را به صورت تئوری و نظری یاد بگیریم و صرفاً جهت نمره گرفتن آنها را خوانده و پاس کنیم. کنگره به من همسفر میگوید: هر چیزی را که آموختی، کلمه به کلمه و جمله به جمله آن را انجام دهید تا بتوانید به هدف خود برسید؛ زیرا سکون جایز نیست و ما باید تحرک داشته باشیم. من در کتابی، متنی را خواندم که به نظرم خیلی زیبا و با مفهوم بود؛ گفته بود: فکر است که بر جهان حکومت میکند و آدمی حاصل تفکرات خویشتن است؛ یعنی من همسفر به هر چیزی که فکر کنم قطعاً به آن میرسم.
من در وادی پنجم یاد گرفتم که در کنگره هر چه از راهنما، هم لژیونیهای خود، جلسات آقای مهندس دژاکام و سیدیهای آموزش دریافت کردم؛ باید به مرحله اجرا دربیاورم. آقای مهندس در سیدیها عنوان میکنند، زمانی ساختارهای فکری خود را به مرحله اجرا در میآورم که اضطراب، ترس و ناامیدی نداشته باشم و اعتماد به نفس خود را بالا برده تا بتوانم آن را به اجرا دربیاورم و تنها راه این است که من در کنگره تزکیه و پالایش انجام دهم و از ضد ارزشها برگشت کنم؛ مثلاً اگر تا کنون غیبت یا تجسسی میکردم، بازگشت نمایم.
من بارها در لژیون مشارکت کردهام که قبل از اینکه بدانم تجسس کار ضدارزش است، در کار مسافر خود تجسس میکردم و چون او زودتر از من به کنگره آمده بود، به من میگفت که این کار تو تجسس است و کار درستی نیست؛ ولی من معتقد بودم دو نفر که با هم زندگی میکنند باید همه چیز یکدیگر را بدانند. وقتی تلفن او زنگ میخورد، سؤال میکردم چه کسی بود؟ چه اتفاقی افتاده؟ و همیشه در حال انجام این کار ضد ارزش بودم. خدا را شکر که در وادی پنجم برای من این درس وجود داشت که یاد بگیرم این کار اصلاً درست نیست.
پسانداز کردن یکی از آموزشهای بسیار مهم آقای مهندس دژاکام در سیدی است که این برای من درس بزرگی در کنگره بود و من زمانی که به کنگره وارد شدم در یک ماه، یکصد تا چهارصد تومان داشتم که نمی خواستم آن را خرج کنم و به عنوان پسانداز قرار میدادم. هیچ وقت نمیگفتم بگذارم برای ماه بعد که بیشتر شود و بعد پسانداز کنم؛ همان موقع یادگرفتم که سکه پارسیان بخرم و این عمل در مسیر زندگی به من خیلی کمک کرد. وقتی پسانداز کردن را کمکم یاد گرفتم، اگر جایی در مسیر زندگی، مسافرم به مشکل برخورد میکرد یا اگر جایی به قول معروف زندگی به مویی رسید، میتوانستم با آن پسانداز، کار خود را حل کنم. آقای مهندس دژاکام میفرمایند: ما فکر میکنیم که پسانداز کردن برای انسانهای فقیر است؛ اما همه آدمها باید یک پساندازی داشته باشند.
موضوع دیگر که در وادی پنجم در مورد آن صحبت میشود و خیلی مهم است، بحث قناعت کردن میباشد؛ ما در همه چیز از طبیعت الگو میگیریم و من باید یاد بگیرم از کمترین امکانات، بیشترین بهره را ببرم، یاد بگیرم اگر در کنگره آموزش میگیرم در جهت رشد خود و حرکتهایی که میخواهم انجام دهم، از آن آموزشها نهایت استفاده را داشته باشم.
مورد دیگر صبر بود که من در کنگره صبوری کردن را یاد گرفتم. آموزشهای آقای مهندس، راهنما و این مکان مقدس، به من صبور بودن را یاد داد؛ زیرا قبلاً صبر، در درون من خیلی کمرنگ بود و من یاد گرفتم همانطور که یک خانم باردار، 9 ماه طول میکشد تا فرزند خود را به دنیا بیاورد و آن را در آغوش بگیرد، یا وقتی گندم میکارند، ماهها طول میکشد تا از آن محصول داشته باشند؛ من هم برای تمام کارهایی که در زندگی میخواهم انجام دهم باید صبر داشته باشم. ما همسفران که مسافرمان در حال سفر است، گاهی با بیصبری او را اذیت میکنیم و خود، به این مسئله آگاه نیستیم و مدام از او میپرسیم که چکار کردی؟ دارو خوردهای؟ آدامس خود را خوردهای؟ و نمیدانیم که با این صحبت و تفکرات ما، تخریب ایجاد شده و باعث میشود آن مسافر رها نشود و به حال خوش نرسد؛ پس باید صبور بودن را یاد بگیریم.
یکی از پارامترهایی که در کنگره خیلی مهم است، پارامتر زمان میباشد. یعنی فکر نکنیم امروز که به کنگره آمدهایم، فردا میتوانیم برداشت داشته باشیم و برویم؛ زیرا باید صبور باشیم. اگر ضد ارزشی درون من وجود دارد، انتظار نداشته باشم؛ چون امروز به کنگره آمدهام و سر لژیون نشستهام، فردا یک آدم، با اخلاقیات ایدهآل هستم، اصلاً اینطور نیست؛ زیرا من باید یکییکی از ضد ارزشهای خود، بازگشت نمایم و آنها را اصلاح کنم؛ اگر تا امروز غیبت و تجسس میکردم، سعی کنم دیگر آن کار را انجام ندهم تا انشاءالله به حال خوش برسم.
من از وادی پنجم یاد گرفتم که همیشه به خداوند توکل کنم و همیشه به آنچه در زندگیام رخ میدهد، راضی باشم و هیچ موقع چیزی را به زور طلب نکنم. ما فقط باید تلاش کنیم؛ یعنی زمانی که میخواهیم کار مهمی انجام دهیم، مثلاً در کنگره برای خدمت کردن، راهنما شدن و یا در زندگی شخصی خود وقتی میخواهیم به هدفی برسیم؛ وظیفه ما فقط تلاش، کوشش و سپردن به خداوند است. در هر زمانی که نیاز است و به نفع من است، آن حرکت انجام میشود و من به آن هدفی که میخواهم قطعاً میرسم. ما در کنگره باید یاد بگیریم به خداوند و راهنمای خود، اعتماد کنیم؛ زیرا تفاوت زیادی بین دانستن و عمل کردن وجود دارد. من فقط موضوعی را میدانم و شنیدهام؛ اما در مرحله اجرا تفاوت زیادی است. ما خیلی چیزها را میدانیم؛ آقای مهندس دژاکام میفرمایند: افراد بزرگی هستند که اطلاعات زیادی دارند؛ ولی در زندگی خود، نمیتوانند پیاده کنند و به هدف برسند. انشاءالله همه همسفران بتوانیم از دانستهها و آموزشهای خود در کنگره به نحو احسن استفاده کنیم. برای سفر اولیها آرزو میکنم طعم شیرین رهایی را بچشند و همه سفر دومیها را در جایگاه خدمتی ببینم.
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر محسن
تایپ: همسفر مینا و همسفر اکرم رهجویان راهنما همسفر مائده (لژیون بیستوسوم)
عکاس: همسفر فاطمهزهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)
ویراستار: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پانزدهم)
ارسال: همسفر عالیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
259