«در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید.»
در وادی اول تا چهارم تفکر و تئوری و نظر درباره حرکت را نشان میداد؛ اما در وادی پنجم به صراحت فرمان حرکت میدهد که تفکر حلال مشکلات نیست و برای رسیدن به محصول و نتیجه یا درمان اعتیاد بایستی حرکت کنیم. شاید در جهانهای دیگر و بعد از مرگ تفکر قدرت مطلق حل باشد، اما در جهان ما و بعد فیزیک تفکر درست است که مهم و حیاتی و تعیین کننده است؛ ولی قدرتمطلق حل مسائل نیست، باید که در جهت آن حرکت کرد. تفاوت دانستن و عمل کردن در این است که دانش نظری دانشی در محدوده سخن و دانستن است، اما دانش عملی موقعی ارزش دارد که ما آموختههایمان را به مرحله عمل درآوریم؛ یعنی از قوه به فعل تبدیل شود. خداوند قدرت و توانایی کنفیکون را به انسان داده که در ذهن خود تصویرسازی کند و هر چیزی را در لحظه خلق کند؛ حتی غیرممکنها را؛ یعنی شو شود و این فقط در ذهن است.
در این وادی موضوعات مختلفی آموزش داده میشود همچون: برگشت از ضد ارزشها؛ وقتی روان آدمی به ضدارزش آلوده شده بیقرار میشود، اگر به درون خود برود لحظهای فکر کند میتواند بفهمد که چه عملی ارزشمند و چه عملی ضد ارزش بوده و اگر در حال انجام ضد ارزشی است بازگشت کند. مسئله بعدی خودداری؛ گاهی برای انجام کاری هرچه فکر میکنیم، نمیدانیم که انجام این کار به نفع ما است یا نه یا کار ضد ارزش است یا ارزش، دراینجا عقل حکم میکند که از آن کار خودداری کنیم. مسئله قناعت را مطرح میکنند، انسان باید از طبیعت الگوبرداری کرده که از سادهترین و کمترین امکانات بهترین چیزها را به وجود میآورد مثلاً: از زمین شور و آب تلخ و کود زیباترین گلها یا میوهها میرویند البته با پارامتر صبر و مرور زمان مخصوص خود، ما هم در زندگی با حداقل امکانات باید شرایط بهتری برای زندگی خود مخصوصاً در قسمت مالی با صبر و حوصله و مرور زمان فراهم کنیم که در اینجا مسئله پسانداز هم شکل میگیرد، (دانه دانه غله در انبار است) و پسانداز را باید از کم شروع کرد که برای همه انسانها ضرورت داشته و حکمت و معجزهای دارد که باید آن را حس کرد.
مسئله تجسس و قضاوت و غیبت هم پارامترهای بعدی هستند که که چطور انسان بدون حکم، مقام و دستمزدی در امور شخصی دیگران جاسوسی و فضولی کرده و بعد از گرفتن اطلاعات غلط قضاوت را شروع کرده و با اشد مجازات حکمی برایش صادر میکند و در مقام اجرایی حکم را هم اجرا، غیبت را شروع میکند، در اینجا و آنجا خبرپراکنی کرده و به دنبال مقصر میگردد، اما باور ندارد که مقصر اصلی جهل و نادانی خودشان است و در آخر هم توکل و رضا و تسلیم را مطرح میکند، که انسان باید در تمام مراحل زندگی به قدرت مطلق توکل کرده، او را وکیل خود بداند و با قلب و زبان از طرف خداوند برایش تقدیر شده رضایت داشته باشد، اگر از این دو مرحله توکل و رضا عبور کردیم وارد مرحله تسلیم محض در مقابل قدرت مطلق میشویم. در مقام رضا هرچه خداوند فرمایند اگر موافق خواستههای ما باشد اکثراً راضی و خشنود میشویم؛ ولی در مقام تسلیم ما را خواستهای نیست جز خواسته قدرت مطلق.
نویسنده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
86