جلسه لژیون ویلیاموایت همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پارک پرنیان فولادشهر با استادی راهنمای ویلیاموایت همسفر زهره و با دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» و تولد اولين سالروز رهایی مسافر نیکوتین همسفر سهیلا روز جمعه ۲۷ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۷ صبح آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
تولد یکسال رهایی همسفر سهیلا با دستور جلسه وادیپنجم مصادف شده است. وادی پنجم میگوید؛ «در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکند.» در این جهان فیزیکی و مادی تفکر خالی کاری برای ما نمیتواند انجام بدهد؛ توأم با رفتن و حرکت میتوانیم به آن هدف و مقصد مدنظر برسیم؛ اما در جهان پس از مرگ تفکر دیگر نیازی نیست.
آقای مهندس دژاکام میفرمایند: «هرچیزی را در ذهن خود تصویرسازی کنیم دیگر نیازی به طی کردن یکسری از موارد نیست.» اما در این بعد از زمین ما به زمان، فضا و... نیاز داریم. به طورمثال؛ برای سفر ایکس یا سفر نیکوتین ۱۰ الی ۱۱ ماه باید طی بشود، کنگره۶۰ بر اساس نظری و علمی است؛ یعنی از وادی اول تا وادی چهارم تمام مسائل نظری و علمی هستند؛ اما به وادی پنجم که میرسیم بحث حرکت است و باید در راستای هر چیزی حرکت کنیم.
اگر نتوانیم ساختارهای ذهنی خود را به ساختار عملیاتی تبدیل کنیم هیچ پایه و اساسی ندارد. این وادی دقیقاً مصداق همسفر سهیلا است؛ چرا که وقتی در کنگره۶۰ قدم گذاشت، پس از دریافت آموزشها حرکت کرد. بعضی از افراد در کنگره۶۰ میدانند که سیگار مضر است، دروغ یا غیبت ضدارزش است و اگر مصرف سیگار داشته باشند به جسم خود تخریب وارد میکنند، تغذیه سالم نداشته باشند چه آسیبهایی به جسم خود میزنند و علم کنگره۶۰ را فرا گرفتهاند؛ اما در حد دانستن است و حاضر نیستند هیچ حرکتی بکنند.
در ادامه چرا نمیتوانیم ساختارهای ذهنی خود را به اجرا درآوریم؟ زیرا این حرکت لازمه مواردی است. وادی پنجم به من میگوید: که برای به اجرا درآوردن ساختارهای فکری باید از حسهای منفی مانند ترس، ناامیدی و... خارج شوم تا به آرامش برسم و بتوانم خواستههایم را عملی کنم و برای رسیدن به آرامش باید با تزکیه و پالایش به پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم برسم.
وادی پنجم برای خروج از تاریکیها پلههایی را مطرح میکند که طیکردن این پلهها احتیاج به زمان و تلاش بسیار دارد. در این وادی ۷ پارامتر مورد نیاز نام برده شده است که این هفت پارامتر در مسیر به انسان کمک میکند که بهتر بتواند حرکت کند، مسیر را به خوبی پیش ببرد و به اهدافی که میخواهد برسد
اولین پله برگشتن از ضدارزشهایی که در کنگره۶۰ مصداق آن را بسیار زیاد داریم. برای مثال خودمان که در لژیون ویلیاموایت به این باور رسیدهایم، مصرف دخانیات به ما آسیب میزند و آقای مهندس دژاکام اعلام کردند؛ «مصرف مواد و دخانیات جزء ضدارزشها میباشد.» زیرا با نفس ما سر و کار دارد. اساس و پایه کنگره۶۰ بر عدالت، معرفت و عمل سالم است.
من نمیتوانم در کنگره۶۰ خدمت کنم و با کارهایی که انجام میدهم به صورت پنهانی سیگار و قلیان مصرف کنم؛ پس اگر من پارامتر اول از وادی پنجم را عملی نکنم و به اجرا در نیاورم دچار مشکل میشوم. در مورد دستورجلسه دوم تولد یکسال رهایی همسفر سهیلا است که به ایشان تبریک عرض میکنم.
در این وادی پارامتر صبر مصداق همسفر سهیلا است. او در این سفر ویلیاموایت تغییر کرد و موفقیتهای خود را مدیون صبرشان هستند. همسفر سهیلا بسیار صبوری کردند؛ طوریکه در لژیون مشخص بود مشکلات، درگیریها و حالخرابی متعددی با خود داشت و من متوجه میشدم با این که صحبتی درباره مشکلات خود نمیکردند. همسفر سهیلا بسیار صبر پیشه کرد و این صبر باعث شد که ذره ذره تغییر کند که این تغییر حتی در صورت و چشمانش هم قابل رؤیت است.
همسفر سهیلا امسال با سال قبل کاملا متفاوت است و بسیار تغییر کرده و قرار است قدمهای خیلی محکمتر و قویتری بردارد. امیدوارم که همسفر سهیلا موفق باشند، قطعاً هر موفقیت و خواستهای که در کنگره۶۰ به دست آوردهاند همراه با تلاش و کوشش بوده رسیدن به دانایی و آگاهی هم تاثیرگذار بوده است.
اگر که غیر از این بود همسفر سهیلا نمیتوانست هیچ حرکت خوبی در کنگره۶۰ داشته باشد و موفق بشود. زمانی که وارد لژیون ویلیاموایت شد جزء اولین رهجوهای بنده بودند و امروز هم جزء اولین کسانی هستند که ما در لژیون ویلیام تولدشان را جشن میگیریم واقعاً یک الگوی به تمام معنا بودند برای افرادی که در کنگره۶۰ سفر نیکوتین انجام دادند.
سلام دوستان سهیلا هستم مسافر نیکوتین
من اگر بخواهم از تخریبم توسط قلیان بگویم، اول که هر خواستهای داشتم در کنگره۶۰ به واسطه اینکه در مسیر صراط مستقیم قرار گرفتم، خواستههایم یکی یکی برآورده شد و آن موقع که من به کنگره۶۰ آمدم خواهرم راهنمای نیکوتین بود و من نمیتوانستم در لژیون خواهرم باشم؛ پس سفر جونزم را شروع کردم.
واقعاً این آبمیوههای کنگره۶۰ را من خیلی استفاده کردم. دو آبمیوه ناب در کنگره۶۰ برای من که یکی سفر جونز و دیگری سفر نیکوتین بود. من چقدر خوش شانس هستم که سفر جونزم که تمام شد، همسفر زهره هنوز آن موقع شال نگرفته بودند و من همیشه به خواهرم میگفتم که چه زمانی همسفر زهره شال دریافت میکنند که من سفرم را شروع کنم؛ چون من سقوط آزاد بودم و از همان ابتدای امر هم که فهمیدم ضدارزش است، آن را کنار گذاشتم و همهاش با خودم میگفتم که این همه آقا از این ضدارزش دوری میکنند و من به عنوان یک خانم نمیتوانم؟
این کلمات را مرتب در ذهن خودم تکرار میکردم و به کسی نمیگفتم. در مدت سقوط آزاد گاهی وسوسه میشدم، حالم بد میشد، عصبی میشدم و اواخر سقوط آزاد میگفتم که حالا یکی دو پوک بزنم چه میشود؟ بعد خواهرم به من گفت: تو باید سفر ویلیاموایت انجام بدهی و خوشبختانه راهنمای ویلیاموایت همسفر زهره آمدند من چقدر از این بابت خوشحال شدم بابت حضور خانم زهره چون نمایندگی ما راهنمای ویلیاموایت نداشت.
خداوند مسیر را به من نشان داد و واقعاً برای من آمدن راهنما همسفر زهره به نمایندگی سهروردی حکم یک معجزه را داشت، من واقعاً از او آموزش گرفتم و فهمیدم چقدر مصرف دخانیات ضدارزش است. قبل از سفر ویلیاموایت من خیلی حالم بد بود، مرتب سردرد داشتم و بسیار خلق و خوی بدی داشتم، با این که به واسطه سفر جونز و حضور در لژیون تغذیه سالم، حالم بهترشده بود؛ ولی میدیدم یک گرههایی در درون من وجود دارد که باید باز شود.
به قول همین وادی پنجم بازگشت از ضدارزشها را من آنجا عملی میکردم و در این سفر به آن ۱۰ ماه نگاه نمیکردم؛ بلکه به قطعههای آدامس نیکوتین نگاه میکردم و با صبر و حوصله به این موضوع و سفر پرداختم. خداوند بزرگ را شکر میکنم که با انجام این سفر ویلیاموایت روز به روز حالم خوب میشد و به راهنمای خودم همسفر زهره میگفتم: قبل از شروع این سفر من حسرت یک خواب زیبا و راحت به دلم بود که بخوابم و صبح از خواب بیدار بشوم و ببینم حالم خوب است و سرحال هستم با این که سفر جونز (تغذیه سالم) داشتم و حالم نسبتا خوب شده بود؛ اما در طول سفر تغذیه سالم که میخوابیدم، نصف شب بیدار میشدم و حالم بد بود، سرم درد میکرد کم و کاستیها را با چشم میدیدم.
همینطور که کم و کاستیها کم میشد به راهنمایم میگفتم: هیچ وقت دوست نداشتم از بدیها بگویم، یعنی در کنگره۶۰ یادگرفته بودم از خوبیها تعریف کنم، یک مسائل منفی هم بود؛ ولی در تمام اینها من میآمدم و بیشتر خوبیها را میگفتم تشویق میشدم هم حال خودم خوب میشد هم راهنما متوجه بودند.
ماشاءالله خودشان زمانی این مسیر را طی کردند، خیلی خوب متوجه میشدند که منظور من که مثلاً کم و کاستیها چیست و تعریف من از آنها چه بود که همهاش به خاطر این بود که به من یاد داده بودند که در کنگره۶۰ حرف منفی نزنم. از راهنمای خوبم همسفر محبوبه هم بسیار تشکر میکنم همیشه به محض این که میخواستیم حرف منفی بزنیم اصلاً نمیگذاشتند حرف از دهان ما خارج شود؛ زیرا معتقد بود که این حرف از دهان خارج شود، همه چیز خراب میشود.
این را فرا گرفته بودم که خدا را شکر در سفر بسیار به من کمک کرد که غر نزنم، خجالت نکشم و افتخار میکردم که شجاعت داشتم؛ چون ما که نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم، من از یک ضدارزش داشتم با افتخار جدا میشدم و دوست داشتم این را شعار بدهم. واقعاً اگر هر کدام از ما در این زمینه حالمان خوب میشود، باید این را بگوییم که من از یک ضدارزش بیرون آمدم و خدا را شکر میکنم.
روزی که شروع کردم به خوردن آدامس نیکوتین، برای خودم جشن گرفتم و از اعماق وجودم از خوردن آدامس نیکوتین لذت میبردم، طوریکه همون روز اولی که سفرم رو شروع کردم قطعاتم مشخص شد، حساب سرانگشتی کردم و گفتم که باید بروم ۲۰ عدد بسته آدامس نیکوتین بخرم و رفتم. همان اول آدامسهای نیکوتین را خریدم و بسیار ذوق داشتم.
وسوسه هم یکی دو مرتبه داشتم به راهنما همسفر زهره گفتم؛ قلیان میبینم حالم دگرگون میشود و همسفر زهره گفتند: اشکال ندارد باید باشد، من به ایشان گفتم؛ آیا باید از قلیان دوری کنم؟ پاسخ دادند؛ نه مهم این است که با وجودی که در جامعه ما این چیزها هست، باید بتوانی ببینی و بتوانی با نفس خودت کنار بیایی.
خدا را شکر اوایل که میدیدم، وسوسه میشدم؛ ولی با نفس خودم کنار آمدم و توانستم به جایی برسم که دیگر آن را نمیبینم. بسیار خوشحالم و حال خوبی دارم، این حال خوش رو مدیون راهنمایان خودم مخصوصاً همسفر زهره هستم. انشاءالله که بتوانم همیشه رهجوی خوبی برای کنگره۶۰ باشم.

رابط خبری: راهنمای ویلیاموایت همسفرزهره (نمایندگی سهروردی)
ویراستاری و ارسال: راهنمای ویلیاموایت همسفر فاطمه نمایندگی (امامقلی خان)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
117