English Version
This Site Is Available In English

درس قناعت

درس قناعت

برداشت من از وادی پنجم به این شکل است؛ وادی یک تا چهار در مورد تفکر بود و من یاد گرفتم تفاوت فکرکردن و‌‌ تفکر چه چیزی است. در ابتدا می‌خواهم بگویم من وقتی این وادی‌ها و سی‌دی‌ها را می‌نویسم برای این است که بتوانم تک‌تک این‌ها را در زندگی خودم اجرا کنم.

آقای مهندس در این وادی به سه جهان‌ که ما در آن‌ها هستیم اشاره کردند. ما سه جهان داریم؛ یکی‌ جهان خاکی که در آن زندگی می‌کنیم، دومی جهان خواب است که خواب می‌بینیم و سومی جهان ذهنی است که ساختارهایی است که در ذهن‌مان به وجود می‌‌آید.

من هیچ وقت فکر نمی‌کردم که من خدیجه در سه جهان زندگی می‌کنم. وقتی آقای مهندس این موضوع را مطرح کردند خیلی برای من جالب بود. آقای مهندس می‌گویند همه چیز از دور قشنگ است، مثل دریا، ماه، ستاره، آسمان و غیره. وقتی این‌ها را از نزدیک ببینیم وحشتناک هستند؛ انسان‌ها هم دقیقاً همین‌طور هستند.

من همیشه از دور آدم‌ها را می‌دیدم و حسرت زندگی‌هایشان را می‌خوردم ولی وقتی نزدیک می‌شدم، می‌دیدم که چه‌قدر درون زندگی‌شان وحشتناک است و چه سختی‌هایی را متحمل می‌شوند. در نهایت از حسرت خوردن پشیمان می‌شدم. وقتی این وادی را نوشتم فهمیدم همه چیز از دور قشنگ است.

مورد دیگری هم که آقای مهندس به آن اشاره کردند قناعت بود که فرمودند قناعت این نیست که من از غذا خوردن یا از خرج کردن پول قناعت کنم، قناعت باید در همه مراحل زندگی باشد. به یاد دارم اوایل ازدواجم بود و پدرم به خانه ما آمدند. من به‌ جای یک نوع غذا، چند نوع غذا درست کرده بودم. پدرم گفت دخترم این را از من بشنو، همیشه به یاد داشته باش قناعت در زندگی بسیار خوب است و باعث پیش رفت تو می‌شود.

خدا به آقای مهندس سلامتی بدهد، با این کلمه من را به چندین سال قبل بردند و یاد پدر خدابیامرزم انداختند. الان می‌فهمم که منظور پدرم چه بود. و در آخر هم تشکر می‌کنم از جناب آقای مهندس به‌خاطر آموزش‌هایی که به من خدیجه می‌دهند، و خدا را شکر می‌کنم که کنگره60 را سر راه من قرار داده است.

نویسنده: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر آتنا (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر نگین زهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) نگهبان سایت

همسفران نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .