English Version
This Site Is Available In English

شما وقتی که تفکر می کنید یعنی می خواهید قدم بردارید

شما وقتی که تفکر می کنید یعنی می خواهید قدم بردارید

دومین جلسه از دوره چهل و ششم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ ویژه مسافران؛ نمایندگی ابوریحان با استادی مسافر مجید، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر حامد، با دستور جلسه ( وادی پنجم و تاثیرآن روی من ) در روز دوشنبه 30 تیرماه ۱۴۰۴رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان مجید هستم مسافر، شاکر خداوند هستم که در این جمع حضور دارم و از راهنمای محترم آقا محسن تشکر می‌کنم که فرصت خدمت در این جایگاه را به من دادند و همین طور راهنمای خوبم حسین آقا. وادی پنجم، در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می نماید. من هم زمان تاریکی هایم، شب ها که می خوابیدم، هزار تا فکر می آمد به سرم که فردا صبح این کار را می‌کنم، فکر هایم درست بود ولی به واسطه آن حس های آلوده‌ای که داشتم هیچ وقت انجام نمی دادم و قدمی برنمی داشتم! یک فرقی بین فکر کردن و تفکر کردن است! بارها و بارها پیش خودم فکر می کردم، همه می‌آمد و می رفت ولی یک فرقی با تفکر دارد؟! شما وقتی که تفکر می کنید یعنی می خواهید قدم بردارید، تفکر من هیچ وقت به نتیجه نمی رسد تا قدم اول را برندارم! یک راه طولانی با قدم اول شروع می شود. راه درمان من با ورود به کنگره و سه جلسه مشاوره  شروع می شود، اگر آن سه جلسه مشاوره وجود نداشت، هیچ وقت به درمان نمی رسیدم. شما اگر صد فکر کنید ولی یک قدم در مورد آن تفکر، برندارید به نتیجه نمی رسید. آدم های مصرف کننده معمولاً از هوش بالایی برخوردار بوده اند، فکرهای درستی داشتند، در فکر خود خیلی کار ها می توانستند انجام دهند، ولی به واسطه مواد مخدر، هیچ وقت نمی توانستند به نتیجه برسانند. من خودم خیلی چیزها را می دانستم البته در حد خودم ولی با آن فکرها و آن زمانی که نداشتم هیچ وقت به نتیجه نمی توانستم برسانم. خدا را شاکرم که این تقریباً هشت ماهی که از رهایی من گذشته، آموزش های ناب در کنگره می بینیم، به واسطه آموزش گرفتن و حس های سالم، حذف کردن آدم‌هایی که به من لطمه می زدند. کارهای زیادی داشتم که همیشه فکر می کردم، یک روزی انجام خواهم داد! الان در این مدت در کنگره متوجه شدم که باید کار امروز را به فردا نیاندازم. شاید هیجده سال، من کارهای زمین مانده داشتم؟! همیشه هم که فکر می کردم وکیل می گیرم این کار را انجام می دهم، آنجا فلان کار را انجام می دهم ولی باطل بود چون فقط ببخشید آن حرف های پامنقلی بود، فقط آن حرف‌ها را می زدیم که بگویم، یک کارهایی انجام می دادم. همیشه شرمنده خودم بودم و الان ممنون آقای مهندس هستم که این بستر را آماده کردند که هجده سال تخریبی که داشتم را پشت سر بگذارم و به رهایی برسم فکر می کنم تا آخر عمرم وام‌دار مهندس و کنگره هستم، یعنی هر کاری واسه کنگره انجام بدهم، کم انجام دادم. این ماه آخرین ماه لژون سردار است که تعهدات باید انجام شود! چند روزی است که تعهدات را انجام دادم حالم خوب شد! حسمم خوب شد! بخشش شاید اگر در این مدتی که در کنگره هستم، اگر می‌خواستم هزینه خرید موادم را کنار بگذارم، خیلی بیشتر از این پولی بود که من تعهد کردم! شاید به مواد فروشه خیلی راحت پول می دادم و هر چی می گفت می دادیم! از اینکه به صحبت های من گوش دادید از شما ممنونم.

مرزبان کشیک مسافر محمدرضا
ضبط صدا و تایپ مسافر امیر علی لژیون4
عکس مسافر مجید لژیون 7
ویراستاری و ارسال مسافر حامد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .