English Version
This Site Is Available In English

انسان قاضی آفریده شده است

انسان قاضی آفریده شده است

 

"به نام قدرت مطلق الله"

هفدهمین جلسه از دوره هفتم کارگاه‌های آموزشی لژیون سردار، ویژه مسافران آقا در نمایندگی حسنانی، با استادی راهنمای محترم مسافر سعید، نگهبانی راهنمای تازه‌واردین پهلوان مسافر علی و دبیری دنور مسافر محمدرضا و خزانه‌داری راهنمای تازه‌واردین دنور مسافر مسعود، با دستور جلسه "قضاوت و جهالت" دوشنبه 23 تیر ماه 1404، ساعت 15:30 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که یک بار دیگر این فرصت به من داده شد تا این جایگاه را تجربه کنم، در رابطه با دستور جلسه "قضاوت و جهالت" معمولاً وقتی صحبت از قضاوت می‌شود همه به فکر این می‌افتند که از افکار منفی استفاده شده است و تصویر منفی شکل می‌گیرد.

قضاوت کار خوبی نیست و بهترین دلیلی هم که برای این می‌توانم بیاورم این است که اگر قضاوت کنم سیستم هستی مرا در آن جایگاه قرار می‌دهد و می‌گوید اگر می‌توانی تو عملکرد بهتری داشته باش، اما شکل بهتری هم هست که من خودم را قضاوت کنم؛ من عقیده دارم که انسان قاضی آفریده شده پس چگونه می‌تواند قضاوت نکند؟ به عنوان مثال من می‌توانم فرزندم و رهجویم را قضاوت کنم.

مسئله‌ای که وجود دارد این است که من به صورت روزمره و عامیانه خدا را شکر می‌کنم و خیلی هم کار درستی است و از این که از نعمت‌های خداوند بهره‌مندم سپاس‌گزارم؛ اما من به آن روی سکه هم باید نگاه ‌کنم که من از آمدن به کنگره خوشحالم ولی آیا کنگره هم از آمدن من خوشحال است؟ آیا راهنمای من از حضور من در لژیون خوشحال است؟ یا در دیگر جایگاه‌های کنگره و خارج از کنگره، دیگران هم از حضور من خوشحال هستند؟

زمانی‌که وارد کنگره شدم انسان خاصی نبودم که کنگره به من یک عالمه سرویس بدهد، یک آدم به هم ریخته‌ای بودم با همه ناکامی‌ها و شکست‌هایم، ولی کنگره اختیار، احترام و شخصیت خورد شده مرا به من برگرداند، حتی بهتر از قبل؛ امروزه اعضای کنگره اعتبار بالایی در جامعه دارند، کنگره به من همه چیزهای از دست رفته را برگردانده است، حالا می‌خواهم بدانم بعد از اینکه کنگره همه این‌ها را به من برگردانده آیا الان کنگره از اینکه من در اینجا حضور دارم خوشحال است؟ یا اینکه فقط من خوشحالم، چون مدام دارم از کنگره دریافت می‌کنم و اگر روزی چیزی از کنگره دریافت نکنم، نمی‌آیم و ناسپاسی می‌کنم؛ قطعاً هنوز هم سرویس‌هایی بابت حضورم به من داده می‌شود، هنوز هم بابت خدمتم و آموزش‌هایی که می‌گیرم در مسیر رشد من تاثیرگذار است و به همین دلیل شکرگزاری می‌کنم.

می‌خواهم به قضاوت به این شکل نگاه کنم که تمام این زندگی و ماجرای من دو روی سکه است؛ یک روی آن شکرگزاری بابت چیزهایی است که دریافت می‌کنم و یک روی آن هم این است که ببینم کنگره از بودن من خوشحال است یا نیست؟ آیا کسی مرا می‌بیند و متوجه تغییرات من می‌شود؟

لژیون سردار هم از این الگو مستثنا نیست برای همین است که سفر اولی‌ها تحت شرایط خاصی می‌توانند عضو لژیون سردار شوند، زیرا اول می‌خواهد چیزی را به من بدهد مانند سلامتی، درمان اعتیاد، حال خوش و تمام چیزهایی که از دست داده بودم و بعد نوبت من می‌شود که چقدر بابت چیزهایی که به من داده است شکرگزاری می‌کنم؟

در لژیون سردار وقت مشاهده کردن و قضاوت کردن و یا هیچ جهالتی نیست و باید نگاه کنم و ببینم که کنگره به من چه چیزهایی را برگردانده است و الان در چه جایگاهی هستم و در آخر کنگره چقدر از بودن من خوشحال است؟

آقای مهندس که بنیان کنگره است خودش را مدیون کنگره می‌داند حالا من خودم را کجای کنگره می‌بینم؟ باید خودم قاضی خودم باشم.

تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .