انسان چیزی نیست به جز سعی خودش

بنام قدرت مطلق

دوازدهمین جلسه از دوره ی سوم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی لواسان با استادی مسافر راهنما هادی و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه وادی پنجم و تاثیر آن روی من مورخ ۱۴۰۴/۴/۳۰راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان هادی هستم یک مسافر.خداوند را شاکرم و جا دارد که به راهنمای خوبم آقا بهروز بابت ایجنتی نمایندگی لواسان تبریک بگویم و آرزوی موفقیت براشون دارم و امیدوارم برکت این کارشان به زندگی شان جاری باشد. از نگهبان ارجمند هم سپاسگذارم که فرصت دادند تا در این جایگاه خدمت کنم. دستور جلسه وادی پنجم است؛ درجهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توام با رفتن و رسیدن آنرا کامل می نماید. چهار وادی پشت سر گذاشتیم و در چهار وادی قبل در مورد تفکر صحبت شد. در تفکر انسان دو بخش دخیل هستند. صور آشکار و صور پنهان. اگر من در صور آشکار در جهت مستقیم و درست حرکت کنم الهام و القای مثبت به من خواهد شد و تفکرات من الهی خواهد شد ولی اگر در جهت ضد ارزش ها حرکت کنم تفکر من هم منفی خواهد شد. معمولا من فکر میکنم چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی اگر بخواهم حرکت کنم اگر در نیرو های من منفی باشند قطعا نتیجه ی عملکرد من هم منفی می شود. پس ما باید اول از همه تفکراتمان را درست کنیم . تفکر نیز با افزایش دانایی درست می شود در جزوه جهانبینی کاملا شرح داده شده است که آموزش تفکر و تجربه چگونه تبدیل به دانایی و سپس دانایی موثر می شوند.

جناب آقای مهندس این آموزش ها را در اختیارمان گذاشتند تا به راحتی بتوانیم درمان بشویم و به نقطه ی مورد نظر برسیم. من برای خودم برنامه ریخته بودم که تا پنجاه سالگی همینطور با متادون و تریاک ادامه می دهم و بعد از پنجاه دیگه نوبت وافور است و اینها  برای این بود که آموزش نا سالم دیده بودم و سپس تفکر نا سالم و در نهایت می خواستم تجربه بکنم و خداوند را سپاس که به پنجاه سالگی نرسید و در کنگره 60 به درمان رسیدم. خداوند کنگره را سر راه من قرار داد و در کنگره مثلث دانایی را بفهمم و در جهت مثبت آنرا کاربردی کنم.من وقتی تفکر می کنم که برای مثال ماشین بخرم ، تنها کاری که کرده ام تفکر است اما باید وارد سایت بشوم خرید بکنم و قسط هایش را بدهم. حالا اگر بنشینم و مدت ها به خریدن ماشین فکر کنم قطعا اتفاقی رخ نخواهد داد. وادی پنجم همین را می گوید که باید تفکرات را به حرکت تبدیل کنیم . برای درمان اعتیاد هم همینگونه است و باید برای رسیدن تفکر کنیم و سپس به تفکراتمان جامع عمل بپوشانیم. درمان اعتیاد اگر توسط آقای مهندس دژاکام تجربه نمی شد ، در مرحله ی تفکر باقی می ماند و دیگر کنگره ای نیز وجود نداشت و 120 هزار نفر رهایی از بند اعتیاد دیگر به درمان نمی رسید. آقای مهندس راه و رسم زندگی و فوت و فن مبارزه با نیرو ی منفی را به ما آموزش می دهد و دیگر این ما هستیم که باید آموزش بگیریم تفکر کنیم و سپس به مرحله ی انجام برسیم. یک سفر اولی  در روز های ابتدایی متوجه نیست که به کجا آمده اما بعد از اینکه متوجه بشود سیستم ایکس چیست؟ ناقل های عصبی چگونه بازسازی می شوند و یا دی اس تی چیست دیگر باید برای خودشان هدف گذاری بکنند. من برایم خنده دار بود اما در ذهنم و در تصوراتم می دیدم که جناب آقای مهندس حسین دژاکام شال راهنمایی را به گردنم می اندازد و همان هم شد. و یا زمانی که پیرهن با لوگو کنگره 60 می فروختند من خریدم و نگه داشتم تا روزی که آزمون راهنمایی را قبول شدم بعد بپوشم.خیلی ها به من می خندیدند اما من هدف داشتم تفکر کردم تلاش کردم و رسیدم. در کلام الله هم نوشته شده است که انسان چیزی نیست مگر سعی و تلاش خودش. از اینکه به صحبت من گوش دادید از همه شما سپاسگذارم.

با احترام مسافر علیرضا