English Version
This Site Is Available In English

تبدیل تفکر از قوه به فعل

تبدیل تفکر از قوه به فعل

چهارمین جلسه از دوره هشتاد و نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد، با استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانیِ مسافر محمد و دبیری مسافر ناصر، با دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیرآن روی من» روز شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۶: ۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر در ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزارم که توفیق حاصل شد و یک‌بار دیگر این جایگاه را تجربه نمودم تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم همچنین از ایجنت و گروه مرزبانی هم سپاسگزارم و اما دستور جلسه امروز وادی پنجم و تأثیر آن روی من می‌باشد
در چهار وادی اول تفکر کردن را یاد گرفتم و دروای پنجم یاد می‌گیریم که آن رو از قوه به فعل تبدیل کنیم ما در سه جهان زندگی می‌کنیم: جهان زمینی، جهان خواب و جهان ذهن. به نظر من جهان ذهنی بزرگ‌ترین جهانی است که در آن زندگی می‌کنیم و هرچه که بخواهیم می‌توانیم در این جهان جای دهیم و این جهان جهانی است که ساختارهای تفکری خود را به ساختارهای عملی درمی‌آوریم.
در وادی پنجم هفت پارامتر وجود دارد من در مورد دو پارامتر صحبت می‌کنم اولین پارامتر برگشت از ضد ارزش‌هاست ما وقتی وارد کنگره می‌شویم اولین هدفی که ما در کنگره دنبال می‌کنیم درمان است بعضی بعد از درمان می‌روند دنبال کار وزندگی خودشان. درمان شدن فقط دارو مصرف کردن نیست ما باید از تمام‌کارهای ضد ارزشی برگردیم مثل مواد، سیگار، کینه، حسادت، غیبت و این‌چنین ضد ارزش‌هایی، امیدوارم همگی ما بتوانیم این وادی را در زندگی خود کاربردی کنیم. بحث بعدی ما تسلیم شدن است به‌خصوص سفر اولی‌هایی که وارد کنگره می‌شوند و می‌خواهند درمان شوند، وقتی‌که راهنما انتخاب می‌کنند باید با تمام وجودشان تسلیم راهنما شوند و گوش‌به‌فرمان راهنما باشند. چون راهنما این مسیرها را تجربه کرده و آن را در اختیار رهجویانش قرار می‌دهد هرکسی وارد کنگره می‌شود باید سرش را با سر راهنما عوض کند، این سر عوض کردن یعنی همان تسلیم شدن. ما ابتدا باید تسلیم قدرت مطلق بشویم و هر فرمانی را که برای ما صادر می‌کند بپذیریم. رهجو باید تسلیم راهنمایش باشد به این دلیل راهنما از سفر رهجو لذت می‌برد. مطلب دیگر اینکه کنگره ۶۰ دقیقاً مثل بورسیه می‌ماند این فرصتی که به‌صورت رایگان در اختیار ما قرار داده‌شده استفاده نمی‌کنیم.
اما قسمت دوم جلسه مربوط به تولد آزادمردی راهنمای محترم علیرضاست. علیرضای عزیز سال ۱۳۹۷ وارد کنگره شد پسر بسیار خوبی است، سفر بسیار مرتب و منظمی داشت. وقتی سفر اولش تمام شد و وارد سفر دوم شد بلافاصله دنور شد و در امتحان راهنمایی شرکت کردند و شال کمک راهنمایی تازه واردین قبول شدند و دو سال در این جایگاه خدمت نمودند و در امتحان مرحله دوم راهنمایی برای شال نارنجی قبول شدند و حدود یک و نیم سال است که لژیون دارند و خدمت می‌کنند. یکی از بچه‌های منظم با انضباط ورزشکار و همیشه خندان می‌باشد. من در ابتدا به خودش، خانواده محترمشان، همسفرشان، راهنمای محترم همسفرش خانم فریده و شعبه شادآباد تبریک می‌گویم.
امیدوارم در هر جایگاهی که هستند بدرخشند و آرزوی بهترین‌ها را برای ایشان دارم. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

خلاصه سخنان مسافرعلیرضا:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر. اول ‌ازهمه سلام می‌کنم به راهنمای خوبم آقای مظلومی که تشریف آوردند. در ادامه تبریک می‌گویم به آقای رحیمی. در ادامه تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان چرا که خود و خانواده‌شان را وقف امثال من کرده‌اند تا بتوانم به‌ رهایی و آرامش برسم. تشکر می‌کنم از ایجنت‌های محترم آقای سبزه‌ای آقای حسینی، آقای رضوانی، آقای خان و آقای صادقی و تمام مرزبان‌ها از همه این عزیزان تشکر می‌کنم. من همیشه سر لژیون به بچه‌ها می‌گویم خودتان را دست‌کم نگیرید. لبخند شما امکان دارد باعث انتقال انرژی به برادر لژیونی یا شخص دیگری گردد که با قدرت راهش را ادامه بدهد.


خاطره آمدنم به کنگره به این صورت اتفاق افتاد که خدا یکی از مقرب‌ترین بندگانش را واسطه آمدن من به کنگره قرارداد و این برای من سعادت است. خیلی چیزها زنجیروار باید به هم وصل بشوند. اینکه‌ راهنمای کنگره که در جستجوی کار بود آمد سوپر مارکت سر کوچه ما اجاره کرد. من هر شب پس از مصرف، مدت زمانی در مغازه ایشان می‌رفتم و صحبت می‌کردم. ایشان هم با روی باز پذیرای من بودند و مطمئناً می‌دانستند که من مصرف‌کننده هستم و می‌دانم که‌ این روز را برای من می‌دیدند. شبی که مشغول صحبت بودیم شخصی آمد و با ایشان در مورد کنگره 60 صحبت کرد. پس از آنکه مشتری رفت من از آقای مظلومی پرسیدم و ایشان تأیید کردند که راهنمای درمان اعتیاد در کنگره 60 هستند. مسأله خودم را به ایشان گفتم و ایشان مرا به کنگره دعوت کردند. معجزه در زندگی من اتفاق افتاد و از آن خوی حیوانی وجودم رها شدم. من که نمی‌توانستم با پدر، مادر و همسرم صحبت کنم در کنگره رام شدم. مهم‌ترین دستاورد من در این پنج سال آرامشی بود که توی گفتگوها با پدر و مادرم و همسرم توانستم پیدا کنم. من همیشه در گفتگوهایم داد و بیداد و دعوا می‌کردم ولی توانستم این مشکل را حل کنم. دومین اتفاق برای من بحث مالی بود. من به همراه همسفرم چند بار دنور شدیم. توانستم خانه و ماشین بخرم و یک نعمت بزرگ دیگر هم اینکه خدا بعد از ده سال بچه‌ای به ما عطا کرد. خواسته من این است که تمام مصرف‌کننده‌ها به آرامش و رهایی برسند و می‌دانم در ادامه بعدهای دیگر این آرزو امکان‌پذیر است. درنهایت تشکر ویژه می‌کنم از همسفرم که یکی از پشتوانه‌های من برای ماندن در کنگره بود. همچنین از راهنماهای همسفرم خانم صدیقه و خانم فریده متشکرم. ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.


خلاصه سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان فریده هستم یک همسفر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز هم در کنگره حضور دارم و شاهد یک رهایی و احیای دیگری هستم. آقای مردی آنقدر از مسیر حرکتش قشنگ صحبت کرد که به خودم گفتم کاش تک‌تک مسافرها و همسفرها کمی حوصله به خرج دهند و قصه زندگی خود را بنویسند. شاید این قصه‌ها روزی بتواند مسیر زندگی شخص دیگری را روشن نماید. خداوند را می‌توان در کل مسیر زندگی حتی در تاریکی‌ها دید.
خانم فرزانه سفر اول خود را در لژیون خانم صدیقه بودند و آنجا به رهایی رسیدند. تمام زحمات سفر ایشان به عهده خانم صدیقه بود. فرزانه خانم به همراه مسافرشان چند دوره دنور شدند. ایشان به‌واسطه شغل معلمی، شاگردی را خوب بلد هستند. هرچند به‌واسطه کارشان نمی‌توانند در پارک حضور یابند. من در فکر این بودم از این بابت، به ایشان سخت بگیرم که باردار شدند و خداوند فرشته‌ای را سر راه ایشان قرارداد و به همین علت نمی‌تواند زیاد سر کارش حضور یابد به همین خاطر توجه می‌شود که کار باید در کنار مسائل دیگر باشد نه اولویتش. مطمئن هستم که در ادامه راهنمایی را تجربه خواهد کرد، به‌شرط آنکه بیشتر بخواهد چون دوست داشتن با خواستن خیلی تفاوت دارد فقط با دوست داشتن نمی‌شود. باید خواست حس و حرکت باهم باشد همه دوست دارند به آرامش برسند یا دوست دارند پولدار شوند باید بخواهند و حرکت کنند. داشتم نوشتارهای کنگره را ورق می‌زدم با یک جمله روبرو شدم که خیلی نظرم را جلب کرد از استاد سردار می‌باشد: از خودتان بخواهید آن کسی باشید که در طلب آن هستید. از خدا نخواهیم فقط از خودمان بخواهیم. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از شما ممنون و سپاسگزارم.


خلاصه سخنان همسفر فرزانه:
سلام دوستان فرزانه هستم همسفر. در ابتدا خداوند را شکر می‌کنم که بار دیگر توانستم این جایگاه را تجربه نمایم. از جناب مهندس و خانواده ایشان خیلی تشکر می‌کنم، از آقای امین استاد جهان‌بینی تشکر می‌کنم که با آموزش‌های ناب مسیر زندگی را برای ما هموار می‌نمایند. آقای رحیمی که قبول زحمت نمودند جلسه ما را استادی کردند تشکر می‌کنم.
خیرمقدم عرض می‌کنم خدمت آقای مظلومی، بسیار برای مسافرم زحمت کشیدند و پا به‌پای علی‌رضا کمک‌حال زندگی ما بودند. از راهنمای محترم خانم صدیقه و خانم فریده که از ایشان آموزش گرفتم و الگوی من در زندگی هستند تشکر می‌کنم. از خانم معصومه راهنمای تاز واردین تشکر می‌کنم که صحبت‌های ایشان اگر نبود من جذب کنگره نمی‌شدم. از هم لژیون‌های خودم و هم لژیون‌های مسافرم که در این سفر ما را حمایت کردند متشکرم. در آخر از مسافرم خیلی تشکر می‌کنم که سفر خوبی را به پایان رساند. من و مسافرم هردو مشکل جهان‌بینی داشتیم و با حضور درکنگره و آموزش گرفتن و کاربردی کردن، توانستیم از مشکلات عبور کنیم و درخواستی که از همسفران سفر اول دارم یک مقدار زاویه دید خود را از روی مسافران تغییر دهند و به‌سوی خودشان معطوف کنند. تأکید می‌کنم بعد از رهایی برای رسیدن به دانایی مؤثر خدمت کنید. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید متشکرم.

 

رهایافتگان:

 

تایپ و ارسال: واحد مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .