سومین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی کریمان کرمان با دستور جلسه « وادی پنجم و تاثیر آن روی من» به استادی مسافر یاسر، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر علی در روز یکشنبه مورخ 29 تیرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، یاسر هستم، مسافر.
از نگهبان جلسه، آقا مجتبی، سپاسگزارم که ادارهی جلسه را به بنده واگذار نمودند تا خدمت کنم.
از شما دوستان نیز متشکرم. انشاءالله که بتوانم از شما آموزش و انرژی بگیرم و از مشارکتهای زیبایتان بهرهمند شوم.
تشکر میکنم از آقای مهندس و خانوادهی محترم ایشان، و همچنین از تمامی خدمتگزاران کنگرهی ۶۰، از گروه مرزبانی، ایجنت محترم آقا سینا، و همچنین از آقا علیرضا راهنمای لژیون اول که بسیار به من لطف داشتند و کمک کردند تا به درمان برسم.
همچنین سپاسگزارم از راهنمای درمان سیگارم، آقا مجید زنگیآبادی، ایجنت نمایندگی گنجعلیخان.
در این چهار وادی گذشته، ما به این نتیجه رسیدیم که فکر کردن کافی نیست؛ ما باید فکر را به عمل تبدیل کنیم و آن را به نقطهی اجرا برسانیم.
آقای مهندس در صحبتهای روز چهارشنبه فرمودند که چهار وادی تفکر همان «پندار نیک» هستند؛ اینکه ما چگونه تفکر کنیم، چگونه از ناامیدی عبور کنیم و مسئولیت خود را خودمان بپذیریم و آن را تا پایان، به گردن خداوند نیندازیم. هیچ راهی برای فرار نگذاشتند.
این چهار وادی، وادیهای تفکر هستند و سپس وارد وادی پنجم میشویم که همان وادی عمل است. در اینجا، تفکر بهتنهایی نمیتواند کاری برای ما انجام دهد؛ باید آن را به عمل تبدیل کنیم.
ایشان فرمودند که وادی پنجم تا وادی هشتم مانند رفتار نیک هستند و وادی هشتم تا چهاردهم، که وادی عشق و محبت است، کردار نیک محسوب میشوند.
وادی پنجم میگوید:
در جهان ما، تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکند.
از دیدگاه خودم، وقتی به طبیعت نگاه میکنم، فکر میکنم ظاهر همه چیز همین است.
به دریا نگاه میکنم، دریا میبینم؛ به آسمان نگاه میکنم، آسمان میبینم؛ به دشت، کوه، جنگل و پرندگان نگاه میکنم، اما چیزهای دیگری نیز وجود دارند.
وقتی به انسان نگاه میکنم، خودم را میگویم؛ چندین کیلو گوشت، پوست و استخوان میبینم، ولی آقای مهندس میفرمایند که غیر از اینها، چیزهای دیگری هم هست. جهانهای دیگری نیز وجود دارد: یکی از آنها، جهانهای ذهنی است و دیگری، جهانهای خاکی. جهان خاکی همین جهانیست که در آن زندگی میکنیم.
یکی دیگر از جهانها، جهان خواب است که ما ظاهراً بهطور ناخودآگاه در آن خواب میبینیم و زندگی میکنیم.
در مورد جهان ذهنی، آقای مهندس بسیار صحبت کردند. ایشان در وادی پنجم، مثال ساندویچ را مطرح کردند. ما به ساندویچ فکر میکنیم و تفکر آن را در ذهنمان راه میاندازیم؛ ساندویچ برگر، همراه با نوشابه، حتی مزهاش را هم در ذهن حس میکنیم، اما این فقط تصور است. ایشان تأکید داشتند که باید به عمل برسیم تا واقعاً آن ساندویچ را بخوریم.
برای تهیهی ساندویچ، به نان و برگر نیاز داریم؛ این همان عمل است.
در مسیر درمان اعتیاد، سالها تفکر داشتم، اما زمانی که از جیرفت حرکت کردم و وارد کنگره شدم، وارد مرحلهی عمل شدم.
در زندگی بیرون نیز همینگونه است. سالهاست به ثبت یک شرکت راهسازی فکر میکنم، قبلاً هم شرکت داشتم که باطل شد. ولی هنوز در ذهنم مانده و به مرحلهی عمل نرسیدهام؛ چرا؟ چون حرکت نکردم.
میآمدم تواناییهایم را میسنجیدم و میگفتم فلان دستگاه را ندارم، فلان چیز را ندارم، پس نمیتوانم.
اما امروز که با یکی از دوستانم صحبت میکردم، به من گفت: «فقط حرکت کن! شرکت را ثبت کن، در سامانه ثبتنام کن، کار را بگیر و دستگاه را اجاره کن!»
اینکه دستگاه ندارم، بهانه است. تفکر خالی فایدهای ندارد. حتی در سال ۱۴۰۰ نیز همین حرف را زده بودم.
در وادی پنجم میگوید:
برای آنکه یک انسان به تعادل برسد، باید از حالت “کثیف و خوابآلود” خارج شود و به مرحلهی تزکیه و پالایش برسد.
تزکیه و پالایش چگونه اتفاق میافتد؟ چند مرحله دارد که باید یکییکی پشت سر گذاشته شود:
۱. برگشت از ضدارزشها: من یاسر، اکنون میدانم چه کاری ضدارزش است، حتی اگر همسایه یا دوستم نداند. کارهایی مثل مصرف مشروبات الکلی، غیبت، دروغ گفتن… در تمام ادیان الهی نیز اینها منع شدهاند.
۲. خودداری: اگر درستی یا نادرستی کاری را نمیدانم، نباید آن را انجام دهم.
۳. قناعت: گیاهان با کمترین امکانات بهترین میوه را میدهند. ما نیز باید از طبیعت یاد بگیریم؛ با کمترین امکانات، بهترین نتیجه را بگیریم.
۴. صبر: هر که صبر دارد، گنج دارد. برای تولید گندم باید ۹ ماه صبر کنیم، نه ۲ ماه. درمان اعتیاد هم نیازمند ۱۰ تا ۱۱ ماه صبر است؛ درمان یکروزه یا دوروزه ممکن نیست.
۵. تجسس: قاضیان، کارآگاهان، برای تجسس آموزش میبینند و حقوق میگیرند. من چرا باید در زندگی دیگران تجسس یا قضاوت کنم؟
در کشورهای غربی، قضاوت بسیار دقیق است، ولی حتی آنجا هم اشتباه رخ میدهد. فردی ۳۷ سال زندانی بوده، در حالیکه بیگناه بوده؛ سالها بعد قاتل واقعی خودش را معرفی کرده است. پس من چرا باید قضاوت کنم؟
۶. پسانداز: آقای مهندس بسیار دربارهی اهمیت پسانداز صحبت کردهاند. وقتی یک قرص نان بهدست میآوریم، نباید همهاش را بخوریم؛ بخشی از آن را برای فردا نگه داریم.
مثالی بزنم: دیروز با برادرم صحبت میکردم تا ماشینی را برایم قرضی بگیرد. قیمت آن ۸۰۰ میلیون تومان بود، اما قرار بود آنرا ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان گرانتر بگیرم.
برادرم گفت: «برجی ۲۰۰ میلیون تومان خرج داری، ولی درآمدت ۳۰ میلیون تومان است. هر سال یک چیزی میفروشی تا زندگی کنی. اگر پسانداز بلد بودی، جلوی این اتفاقات را میگرفتی.»
پسانداز برای سرمایهداران نیست؛ برای کسانی است که وضعیت مالی ضعیفتری دارند.
۷. رضا و تسلیم: همیشه باید توکل به خداوند داشته باشیم. اگر عزیزی در ICU باشد، باز هم باید به خدا توکل کنیم و ناامید نشویم. توکل، باید در تمام مراحل زندگی ما باشد.
رضا یعنی پذیرفتن آنچه خداوند رقم زده؛ اگر دوستی یا عزیزی را از دست دادم، باید تسلیم خواست خدا شوم.
وقتی من در وادی پنجم، تمام این موارد را رعایت کنم، تبدیل به یک انسان کامل میشوم.
وادی پنجم، وادی بسیار مهمیست؛ وادی زندگیست. جایی که بتوانم درست زندگی کنم، تفکراتم را به عمل برسانم و تمام قوانین زندگی را اجرا کنم.
امیدوارم بتوانم انسان خوبی شوم؛ هم برای خودم، هم برای اطرافیانم، و به دیگران نیز برای بهتر زندگی کردن کمک کنم.
امیدوارم همهی ما بتوانیم از جهانبینیهای کنگرهی ۶۰، آنطور که آقای مهندس میفرمایند، برای بهتر زندگی کردن استفاده کنیم.
از تکتک شما عزیزان که به صحبتهای بنده گوش دادید، بسیار سپاسگزارم.


راهنمای تازهواردین، مسافر اسحاق

تایپ: مسافر آرمان، لژیون دوم
عکس: مرزبان خبری مسافر رضا
ارسال: مسافر یوسف لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
84