سیزدهمین جلسه از دوره شصت و دوم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی خلیجفارس بوشهر با استادی مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر هدایت و دبیری مسافر ابراهیم، با دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه 29 تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، محمدرضا هستم، یک مسافر. خدا را شکر میکنم بابت وجود جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان. از ایجنت شعبه و لژیون مرزبانی و نگهبان جلسه تشکر میکنم و خوشحالم از اینکه در جمع شما دوستان هستم.
کنگره جای امن و مقدسی است. خدا را شکر میکنم بابت این آرامشی و حال خوشی که در کنگره به دست آوردم. من سختیهای زیادی را متحمل شدم، ولی برای درمان فقط تفکر میکردم. ولی هیچگاه این تفکر و نیروهای درونی خودم را از قوه به فعل در نیاوردم و در کنگره آموختم که باید در ابتدا تفکر کنم، ولی تفکر به تنهایی راه حل مشکلات من نیست و زمانی این تفکر کامل و ارزشمند است که بالفعل باشد و در این تفکر و اندیشه حرکت و پویایی باشد.
یادم میآید کجا بودم و در چه تاریکی و جهل و ظلمتی به سر میبردم و بعد از سالها مصرف مواد توانستم خودم را در کنگره درمان کنم. جناب مهندس این محیط امن را برای ما فراهم کرد تا آموزش ببینم و بتوانم به طور اصولی و منطقی خود را به درمان برسانم و این معجزه و اعجاز تعالیم و آموزشها و فضای سالمی است که در کنگره برای ما فراهم کردهاند.
من از سن ۱۸ سالگی مواد مصرف میکردم و چندین بار تجربه ترک داشتم، ولی در این ترکها چون تفکر و به دنباله آن حرکت اصولی که بر مبنای علم و دانش و آگاهی باشد، نبود، دوباره و دوباره شروع میکردم و این اقدامات من همگی منجر به شکست میشد و درمان صورت نمیگرفت و علتش را نمیدانستم که چرا مجدداً ادامه میدهم. با خودم خیلی فکر کردم و موشکافانه این تجارب خودم را بررسی میکردم تا بالاخره توانستم علت شکست و عدم درمانم را پیدا کنم و آن چیزی نبود جز دو چیز.
اول اینکه تفکر من منجر به حرکت جدی که بر مبنای آگاهی و عمل باشد، نبود و فقط تصمیم میگرفتم ترک کنم و مثلث درمان اعتیاد را بلد نبودم. دوم اینکه باید حرکت کنم و از نیروهایی که خداوند در درونم قرار داده استفاده کنم و حرکتم بر مبنای تعقل عملی باشد و اینها را همه در کنگره یاد گرفتم و آموزش دیدم و دانستم که اعتیاد هم در جسم و هم در روان و هم در جهانبینی تخریب ایجاد میکند. آموزشها را جدی گرفتم و سختیهای مدت سفر را با جان و دل پذیرفتم تا به درمان برسم.
مثلث درمان در کنگره ۶۰ درمان جسم، روان و جهانبینی است و کلید موفقیت من در دو چیز بود: آموزشهای کنگره و فرمانبرداری و خدمت و عمل به آموزشهای ناب کنگره. باید هر حرکت کوچکی در تحقق اهداف کنگره را ارج بگذاریم و به آن بها بدهیم و حتماً نیازی نیست حرکت بزرگی انجام بدهیم. موفقیتهای بزرگ در حرکتهای کوچک و تداوم آنها در مسیر موفقیت به دست میآید.
این وادی به ما میگوید برای درمان و رسیدن به موفقیت باید از ضد ارزشها خودداری کنم و از مواردی که باعث میشود در مسیر ضد ارزشها قرار بگیریم دور باشم. تسلیم بودن و رضا بودن که خودش نقطه اوج کمال و موفقیت است.
در ارتباط با پسانداز هم این نکته را عرض کنم که من ۱۰ سال میخواهم پسانداز کنم، ولی نمیتوانم و اگر هم پولی پسانداز میکنم، اگر پولی لازممان شد نباید فوری برویم سراغ پسانداز. اگر قرار باشد تا پول لازم داشتیم از پسانداز استفاده کنیم، اینطوری هیچگاه نمیتوانیم پسانداز کنیم.
در ارتباط با سایر معانی و موارد مطرح شده در این وادی که صبر و توکل و رضا باشد، که واقعاً در این رابطه چه کسی میتواند صبر را معنا کند. تسلیم و رضا در برابر سرنوشت و تقدیر خودش دنیایی در آن معرفت نهفته است که انسان بتواند راضی به رضای خدای بزرگ و تسلیم امر او باشد و همه اینها به این خاطر گفته شده تا ما بتوانیم هم جسم خودمان را مدیریت کنیم و هم به روح و روانمان انرژی بدهیم تا بهرهمند شود.
در پایان یک خداقوت به ایجنت شعبه آقا علی میگویم که طی این مدت زحمات زیادی برای ارتقای نمایندگی کشیدند و من از ایشان بسیار بسیار آموختم و یاد گرفتم و وقتی از نزدیک با ایشان آشنا شدم متوجه شدم که چقدر انسان شریف و بزرگواری هستند. همچنین به ایجنت جدید شعبه آقا مهدی تبریک میگویم و برای ایشان آرزوی توفیق و موفقیت دارم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، تشکر میکنم.

نگارش: مسافر علیاکبر (دبیر سایت)
عکس: مسافر صادق (لژیون هفتم)
ارسال: مسافر اسماعیل (نگهبان سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
281