English Version
This Site Is Available In English

اولین و اساسی‌ترین پله وادی پنجم دوری از ضدارزشها است

اولین و اساسی‌ترین پله وادی پنجم دوری از ضدارزشها است

نهمین جلسه از دوره پنجم سری جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به نگهبانی راهنمای تازه واردین مسافر رضا، استادی ایجنت محترم مسافر رضا و دبیری مسافر رامین با دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» یکشنبه 29تیرماه 1404 ساعت 15:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر؛ امروز روز بسیار مهمی برای من است. بعضی از مسافران حق دارند؛ آگاه نیستند و نمی‌دانند که ما از کجا به این جایگاه رسیده‌ایم. زمانی که توسط نگهبان محترم برای استادی جلسه انتخاب شدم، خواستم آن‌را به کس دیگری واگذار کنم؛ ولی موفق نشدم و گفتم حتما حکمتی در کار است.

دستور جلسه وادی پنجم است و خیلی برای من باارزش است و اهمیت خاصی دارد؛ همیشه به دوستان توصیه می‌کنم که این وادی، علم روانشناسی بسیار بالایی دارد و در تمام زمینه‌ها و مشکلات شما را راهنمایی می‌کند. برای این که دست پر در جلسه حضور پیدا کنم، قسمت اول وادی پنجم از سخنان جناب مهندس دژاکام را گوش دادم؛ ایشان می فرمایند: 《در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توام با رفتن می‌باشد.》 وقتی می فرمایند جهان ما، یعنی جهان های دیگر را نیز شامل می‌گردد. متنی از کتاب می‌خوانند که چه بسیار اند فرزندان وزیر و وزرا که در روستاها کارگری می‌کنند و چه بسیار اند روستازاده‌هایی که دارند به مراتب بالا و بالاتر می‌رسند. من این موضوع را دقیقا درک کرده‌ام و دیده‌ام؛ چه بسیار انسان‌های ثروتمند که به‌علت عدم پرهیز از کارهای ضدارزش با خاک یکسان گردیدند و یا کسانی بودند که چند روستا داشتند؛ ولی فرزندان آن‌ها شرایط بسیار بدی دارند و کسانی هم بودند که نیازمند و بی‌پول بودند؛ ولی چون پله‌های وادی پنجم را رعایت کردند، الان به جایگاه‌های بالایی رسیده‌اند.

اولین و  اساسی‌ترین پله وادی پنجم دوری از ضدارزشها است. ضدارزش چیزی است که خردجمعی نمی‌پسندد؛ مثلا دروغ گفتن را هیچ قوم و ملتی در دنیا نمی‌پسندند و از قدیم هم در آیین ما گفته‌اند که دروغگو دشمن خدا است. اولین ضدارزشی که در کتاب نام برده‌است و تمام ادیان نیز روی آن اتفاق‌نظر دارند، دروغ است. در زمان رسول‌اکرم شخصی همه‌کاره بود و خواست توبه کند؛ پرسید چه کنم؟ پیامبر فرمودند: فقط دروغ نگو. پس از آن هر ضدارزشی را که خواست انجام‌دهد، متوجه شد که باید اول دروغ بگوید و به اهمیت موضوع پی برد. دروغ‌گفتن که یک‌پله از وادی پنجم است را اگر رعایت کنیم، بیشتر مشکلات ما حل خواهد شد.

کمی از حال خود بگویم. اکثر کسانی که به کنگره ۶۰ می‌آیند، هرکدام به طریقی چه از نظر روح و روان و چه از نظر مالی به طریقی ورشکست شده‌اند؛ من کسی بودم که از هر دو نظر دچار ورشکستی شده‌بودم. هم از نظر مالی و هم عاطفی زیر صفر و در اوج ناامیدی کامل بودم. همیشه حسرت کسانی که در لژیون سردار شرکت می کردند را داشتم و خود را خیلی پایین می‌دیدم و اینقدر وضع مالی من خراب بود که جرأت نداشتم، اسم لژیون سردار را ببرم. مدتی گذشت تا این‌که نمایندگی بنیان در سال ۹۸ افتتاح شد، از آقای گلمکانی که از اولین مرزبانان نمایندگی بنیان بودند، پرسیدم برای عضویت در لژیون سردار باید چه مبلغی پرداخت کنم؟ گفتند: ۵میلیون؛ در تصور من هم نمی‌گنجید که بتوانم چنین مبلغی را پرداخت کنم و عضو لژیون سردار شوم. ناامید در حیاط نمایندگی نشسته بودم که یکی از دوستان گفت بیا و در لژیون سردار شرکت کن. کل موجودی حسابم ۶میلیون بود و عادت بدی داشتم که دست‌خالی در جایی حضور پیدا نمی‌کردم و گفتم زمانی وارد لژیون سردار  می‌شوم که پول داشته باشم؛ ولی نمی‌دانم چه شد که رفتم و ۵میلیون تومان کارت کشیدم و خوشحال هم شدم.

همیشه گفته‌ام که مدیریت مالی من، خیلی خراب بود و همیشه زودتر از پرداخت حقوق، آن را خرج کرده‌بودم و درمدت ۲۰سال کارمندی، هیچ‌وقت حقوق کامل نگرفته‌بودم؛ تا زمانی که اولین پرداختی را در لژیون سردار انجام دادم. کم‌کم با شرکت در جمع بزرگان وضعیت تغییر کرد و باعث شد مدیریت مالی من درست شود؛ سال بعد و سال‌های بعد هم در لژیون سردار شرکت کردم.
در یکی از جلسات که  پهلوان ابوالفضل ضیایی استاد جلسه بودند، گفتند: دوست‌داشتم پهلوان باشم، تهران رفتم و جشن سردار بود. فقط ۵۰میلیون تومان داشتم. از مهندس دژاکام اجازه گرفتم و به‌محض این‌که ۵۰میلیون را کارت کشیدم، ۵۰۰میلیون تومان پهلوانی هم به حساب من آمد.

با خود گفتم وقتی کسی با ۵۰‌میلیون موجودی توانسته است ۵۰۰میلیون پهلوانی را بدهد؛ پس من نیز با ۵میلیون تومان اولیه می‌توانم دنور شوم. بعد از پرداخت اولیه و اعلام دنوری، در جشن همسفر مشارکت کردم و به‌علت عدم آگاهی، اعلام کردم که انگشتر دنوری را به همسفر خود می‌دهم؛ ولی گفتند که این امر امکان پذیر نیست. چون لفظ را آمده‌بودم و خواسته قلبی من بود، در جشن همسفر یکجا ۵۰میلیون برای دنوری همسفر خود کارت کشیدم. کم‌کم الباقی مبلغ دنوری خود را نیز تسویه کردم. خلاصه‌کلام که نترسید و ترسی را که من داشتم، شما نداشته باشید. 《تو پای در ره بنه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت》

برای همه شما عزیزان آرزوی موفقیت می‌کنم و تأکید دارم که وادی پنجم را حتما کار کنید؛ مخصوصا بحث خودداری از انجام ضد ارزشها و هر کاری را که شک دارید در درستی یا نادرستی آن، انجام ندهید. تشکر میکنم از این‌که به سخنان من گوش دادید.

مرزبان خبری: مسافر وحید
تصویربردار: مسافر احمد
 نگارش: مسافر عباس 
 ویرایش و ارسال خبر: مسافر سجاد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .