English Version
This Site Is Available In English

هفت پله

هفت پله

وادی پنجم به ما می‌گوید: «تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید» من هر چه تفکر کنم؛ اما از قوه به فعل در نیاورم، چه فایده‌ای خواهد داشت؟

اگر بتوانیم به هر چه که فکر می‌کنیم به عمق وجودش نفوذ کنیم به عظمت آن بیشتر پی خواهیم برد؛ خصوصاً وجود خود. من هیچ‌گاه به موضوعی فکر نمی‌کردم؛ اما ساده‌لوحانه تصور می‌کردم در مورد مسائل فکر می‌کنم و بعد تصمیم می‌گیرم؛ مانند زمانی‌که صبح از خواب برمی‌خیزم، برای تهیه غذا حتماً از شب قبل در مورد آن فکر می‌کنم و صبح به اجرا در می‌آورم؛ اما من باید تمام فکرهای خود را عملیاتی کنم و این چیزی بود که نیاموخته بودم. خدا را به‌خاطر هفت پله‌ای که در این وادی آموختم، شکر می‌کنم.

اولین پله «برگشت از ضدارزش‌ها» است؛ تمام تلاش خود را می‌کنم که از تمام ضدارزش‌ها دوری کنم و به‌طرف ارزش‌ها و روشنایی‌ها بروم.

دومین پله «خودداری» است. افسوس که همیشه بین دوراهی بودم و آن کاری که نباید انجام می‌شد‌ را اجرایی می‌کردم. در کنگره آموختم از انجام عملی که به آن مطمئن نیستم، خودداری کنم، چه عمل ارزشی باشد یا ضدارزش.

سومین پله «قناعت» است. تصور می‌کردم انسان قانعی هستم؛ اما در ادامه متوجه شدم که اگر قناعت می‌کردم، اکنون شرایطم به گونه‌ای دیگر بود. آقای مهندس از شما ممنونم که پس‌انداز و قناعت را به من آموختید. به فرموده آقای مهندس: «باید همه چیز را از طبیعت آموخت که از کمترین امکانات بهترین‌ها به‌عمل می‌آید و از زمین شور، بهترین میوه‌ها و گل‌ها به‌وجود می‌آید»

چهارمین پله «صبر» است. باور داشتم انسان صبوری بودم؛ اما اکنون می‌بینم این‌گونه نبوده است. از طبیعت و صحبت‌های آقای مهندس و عمل به آن‌ها آموختم که صبور باشم و تلاش کنم تا به هدف خود برسم؛ چون «صبر» یکی از مؤلفه‌های ضروری زندگی است که باید بیاموزیم و پس از آن نوبت پیروزی است.

پنجمین پله «تجسس، قضاوت و غیبت» است. من باید بدانم در جایگاهی نیستم که بخواهم در امور دیگران تجسس کنم و در مورد آن‌ها قضاوت و یا غیبت کنم و به‌راحتی حکم صادر کنم و اگر چنین کنم به‌خاطر این جهل و نادانی قطعاً آن مسئله را تجربه خواهم کرد.

ششمین پله «پس‌انداز» است. دانه دانه است غله در انبار. در زندگی همیشه همه چیز بر وفق مراد نیست. پس‌انداز برای همه لازم و ضروری است و وقتی آن را انجام می‌دهیم، به حکمت آن پی می‌بریم.

آخرین و هفتمین پله «توکل، رضا و تسلیم» است. بسیار خوب است که در زندگی تلاش خود را انجام دهم و در کنار آن توکل به خداوند داشته باشم و برای هر چه که دارم راضی به رضای خدا باشم. بعد از توکل و رضا به مرحله تسلیم خواهم رسید؛ چون در این مرحله و مقام، خواسته‌ای نیست جز خواسته قدرت مطلق، نه موافقتی داریم و نه مخالفتی. مرحله فوق‌العاده سختی است؛ اما در آن که وارد شویم، اوضاع فرق خواهد کرد. این مرحله‌ ممکن است برای افرادی سخت و برای انسان‌هایی سهل باشد.
امیدوارم با آموختن از وادی پنجم بتوانم ساختارهای فکری خود را به ساختارهای عملی و اجرایی در بیاورم.


منبع: وادی پنجم از کتاب «عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود»
نویسنده: همسفر شهین (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) دبیر اول سایت
تنظیم و ارسال: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر صنم (لژیون نهم) نگهبان سایت
همسفران شعبه حسنانی تهران

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .