1376/08/21
اکنون دقیقاً 21 روز است که همان 5/1 گرم در هر روز یا 15 روز یک گرم را ادامه میدهم، قطعات یا ذرات مواد، آنقدر نیست که مثل یک قرص، بتوان آن را قورت داد؛ بلکه؛ ذره را روی زبان خود قرار میدهم تا کمکم آب شده و از طریق بزاق دهان، جذب شود؛ اگر یکباره وارد معده گردد، فکر میکنم در گوشه و کنار معده، گم شود.
1376/08/21 سیلور
بمب اتمی مواد مخدر
جناب آقای مهندس در این روز خدمت استاد سیلور و دیگر اعضای کنگره ازجمله: لیدی جونز، لوئی، قاضی و عقاب سفید رسیدند و اعلام نمودند که در چهارمین فصل هستند و امیدوارند که با یاری خداوند به پایان خط برسند.
در ادامه استاد سیلور مطلبی تحت عنوان بمب اتمی مواد مخدر به شرح ذیل عنوان نمودن،
استاد با اظهار خوشحالی از اینکه نگهبان به پایان خط میرسند اظهار خرسندی نموده و اضافه نمودند که؛ شما خود خوب میدانید که چطور افکار و اندیشه شما در اثر استفاده از مواد مخدر، به یک قله بسیار متزلزل رسیده بود که برف و یخهایی بود که توانستند با اندیشه اهورائی به آرامی آب شوند.
میدانید که در اندیشه شما، اکنون آن یخها آب شده است و خوراک پر مواد و املاحی، برای رشد آن جوانهها خواهد شد. آنها را به قلههای بسیار بالایی خواهید برد که نفوذناپذیر هستند و هرگز؛ یخهای آنها آب نمیشود و دسترسی به آنها، کار هر کس نیست.
داروی مصرفی شما (موادمخدر)، برای ویرانی شهر وجودی خودتان مانند؛ یک بمب اتمی بود شاید هم بیش از آن؛ اما با این تفاوت که شهر شما (جسم شما) بهآرامی در طول سالها منفجر میشد؛ ولی انفجار بمب اتمی به یکباره است. اکنون خوب به قدرت تخریب در مرکز سلولهای بدن که هر یک، باز هم شهری ناشناخته هستند، پی بردهاید و این بسیار خوب است.
لوئی میگوید: همینقدر که ما میکروب یا ویروس را بشناسیم، خود، کار را شروعشده، تلقی مینماییم و این امر از اتلاف وقت جلوگیری میکند.
ما در کنگره به همه افرادی که در طول مسیر تکاملی خودشان، سبب برداشتن گامهای بسیار مؤثر و مفید شدهاند؛ بسیار افتخار میکنیم و در هر حالی به آنها نیازمند میباشیم.
تفاوت نمیکند که در چه مرحلهای از زیست باشند. اکنون شما را مانند یک ببر جوان میبینیم؛ زیرا پندار شما در طی این مدت نیز به استواری همان درختان شده است. ما امیدواریم تمامی این دوران، مجموعهای بسیار با ارزش و قابلاستفاده بشود و از نیمه زمستان که آغاز بارگیری باراندازهای طبیعت است، شما هم از این موضوع، بهرهمند بشوید و طرحی کاملاً نوع در ساختمان حیات و اداره کل امور و مسائل خود "در اندازید" و همچون همان قدرتی که گفتم، آغاز بهترین ادامه حیات بشوید و از موهبت این برفهای جدید، لذت بیکرانی ببرید. دوران بسیار خوبی را برای شما آرزو مینمایم. درصدد یافتن بسیاری از مسائل حال خویش باشید.
در ادامه جناب آقای مهندس، مطلب ذیل را در کتاب مطرح نمودند:
معتادان شیمیائی
مصرف داروهایی که عادت آور است؛ نباید به خود یا دیگران داده شود؛ البته هر نوع دارو که تعادل حیات را به هم میریزد.
اکنون گروه کثیری در سراسر جهان؛ دچار همیشه مصرفی انواع قرصهای شیمیائی شدهاند و خودشان را معتاد نمیدانند و هیچکس دیگر هم، آنان را معتاد نمیداند و چهبسا این افراد، سیگار هم نمیکشند و از اعتیاد و معتاد هم بدشان میآید.
غافل از اینکه اگر تریاک، مرفین و هروئین، ریشه گیاهی دارند؛ این مواد ریشه شیمایی دارند.
تنها فرقی که دارد این است که داروهای شیمیائی را در همهجا و در حضور همه، میتوان مصرف نمود و محل فروش آنها داروخانهها و کنار خیابانها میباشد.
در علم روانپزشکی بیشترین کاری که انجام میشود این است که؛ بیمار را با دادن انواع قرصهای شیمیائی بیخیال و بیخبر و یا به قول ما در نشئگی نگه میدارند و هر وقت قرصها قطع شود، بیمار به ایستگاه اول، برمیگردد.
در حقیقت؛ در اینجا عکس قضیه سوارکار و اسب، صادق است. به دیگر سخن؛ اگر سوارکار (روان انسان( اشکال دارد ما مرتب، اسب او را معالجه میکنیم؛ البته هرکدام از این دو، اشکال داشته باشد روی دیگری اثر میگذارد؛ ولی ما نمیتوانیم یکی را بهجای دیگری معالجه کنیم.
مقایسهای بین معتاد (مصرفکننده) گیاهی و شخصی که همیشه قرص مصرف میکند:
معتاد میگوید: اعصابم خراب است.
او هم میگوید، اعصابم خراب ست.
معتاد میگوید: مشکلدارم.
او هم میگوید: مشکلدارم.
معتاد میگوید: من با دیگران فرق دارم، نمیتوانم تحملکنم.
او هم میگوید: من با دیگران فرق دارم، نمیتوانم تحملکنم.
معتاد میگوید: اگر مصرف نکنم، شب خواب ندارم.
او هم میگوید: اگر قرص نخورم، شب خواب ندارم.
او میگوید: این قرصها دارو است.
معتاد هم میگوید: تریاک هم هزاران سال است که دارو بوده و اکنون هم دارو است.
اما ما میگوییم: همین تریاک که دارو بوده است، وقتی بهصورت همیشه مصرفی، استفاده شود؛ انوقت میشود، مواد مخدر.
البته قرص هم، ممکن است در شرایط خاصی استفاده داشته باشد؛ اما وقتی بهصورت روزانه و همیشه استفاده بشود، آنهم میشود مواد مخدر شیمیائی.
گروهی از انسانها؛ معتاد به مواد گیاهی هستند.
گروهی از انسانها؛ معتاد به مواد شیمیائی هستند.
گروهی از انسانها؛ معتاد به الکل هستند.
اگر این حساب را جمع و تفرق نماییم، نمیدانم چقدر ته حساب، باقی میماند؛ برای همین در اول کتاب، گفته شد:
من آب میآورم
تو از این آب، آنقدر بنوش که سیراب شوی
اما، نه زیرآب
من میرویانم
آنقدر که زمین و آسمان را شب و ظلمت، فرا گیرد.
اما تو؛ از میان سبزهها، نور را بیاب و .........
بهر حال روانپزشکی هم، راه صحیح خود را پیدا خواهد نمود، همانگونه که سایر علوم، راه خود را پیدا کردهاند؛ البته کار روانپزشکی بهمراتب، سختتر است؛ چون با صور پنهان انسان سروکار دارد که با چشم مسلح و با چشم غیرمسلح نمیتوان آن را رؤیت نمود و تا آن روز باید بهای آن را انسان پرداخت نماید؛ چون انسان هنوز هم، موجود ناشناختهای است.
تهیه و تنظیم: وبلاگ همسفران آقا، همسفر محمدحسین، لژیون هفتم
منبع: کتاب 60 درجه زیر صفر، صفحات؛211 تا 216