English Version
This Site Is Available In English

زندگی مثل دریایی بی‌کرانه است

زندگی مثل دریایی بی‌کرانه است

انسان به تلاش خود ادامه می‌دهد اما گاهی اوقات دچار ناامیدی می‌شود و از این نامردی‌ها همیشه شکوه و شکایت دارد. چون اوضاع و احوالش مرتب نیست، مشکلات دارد، نمی‌داند چه‌ کاری انجام دهد و چطور آن‌ها را حل کند. خیال می‌کند این مشکلات تقصیر دیگران است، بدشانسی آورده یا بی‌دلیل خلق شده است. همیشه این تفکرات را با خود دارد. بنابراین، به تلاش ادامه می‌دهد، اما چه تلاشی؟ آیا این تلاش درست است یا نه؟

گاهی خلاف جهت در حال تلاش هستیم. مثلاً می‌خواهیم به سمت شمال برویم و پیاده هم هستیم، اما به جای شمال، مسیر قم را انتخاب می‌کنیم. پس تلاش می‌کنیم، اما چون در مسیر درست نیستیم، نتیجه‌ای نمی‌گیریم. بعد شکایت می‌کنیم که مردم به جای خودشان نیستند و همه بد هستند اما حقیقت این است که بزرگ‌ترین دشمن ما، جهل ما و خود ما هستیم.

انسان در این تفکر است که حق و حقیقت همان چیزی است که او می‌گوید. مثلاً اگر از یک مسلمان اهل سنت بپرسید بهترین دین کدام است، خواهد گفت دین اهل سنت. اگر دینی دیگر را بگویید، آن را ناپسند می‌داند. اما واقعیت این است که ما با رفتار و کردار نادرست خودمان، این نامردی‌ها را به وجود آورده‌ایم. مثلاً اگر از کسی بپرسید چرا ورشکست شدی؟ می‌گوید تقصیر فلانی بود، چک‌ها را ندادند. همیشه خود را بی‌تقصیر می‌داند، چون انسان ذاتاً میل دارد خود را بی‌گناه بداند.

جهان هستی یا زندگی مثل دریایی بی‌کرانه است. کرانه‌ این جهان کجاست؟ هیچ‌کس نمی‌داند. کرانه‌ یک سلول کجاست؟ باز هم نمی‌دانیم. غم و غصه‌ انسان پایانی ندارد. چرا انسان غمگین است؟ چون نیازمند است؛ به غذا، هوا، اکسیژن و بسیاری چیزهای دیگر. اگر این نیازها تأمین نشود، از بین می‌رود. خود وجود انسان، در وهله‌ اول، دارای مسائل پیچیده‌ای‌ است که غم از دست دادن را به دنبال دارد. حالا اگر وارد مسائل اجتماعی و عاطفی شود، این غم‌ها عمق و استمرار بیشتری پیدا می‌کنند.

شادی‌ها چطور هستند؟ شادی‌ها گذرا هستند؛ لحظه‌ای‌اند. درد و رنج بشر از چیست؟ از دانش‌های کشف‌نشده. سه مسئله‌ مهم وجود دارد: اعتیاد، چاقی و سرطان. این‌ها از مهم‌ترین بیماری‌هایی هستند که بشر هنوز به درمان کامل آن‌ها نرسیده، بلکه تنها در حال کنترل آن‌هاست. همین کنترل است که رنج‌آور است، چون هنوز درمانی کشف نشده است. مثلاً بیماری اسکیزوفرنی درمان ندارد. بیماری‌های دو‌قطبی یا بای‌پولار، سایکوز یا جنون، پانیک، کولیت اولسراتیو، نارسایی غدد اشکی، فشار درون چشم، التهاب شدید روده، پارکینسون، آرتریت روماتوئید و سرطان دهانه‌ رحم و تخمدان که همه فقط کنترل می‌شوند و درمانی قطعی ندارند. علم پزشکی باعث افزایش طول عمر شده، اما بسیاری از بیماری‌ها را فقط کنترل می‌کند.

برای درمان واقعی این بیماری‌ها، عقل و دانشی فراتر از بشری نیاز است. در حوزه‌ اعتیاد، ما این دانش را در کنگره۶۰ کشف کرده‌ایم. افراد وارد کنگره می‌شوند و به روش DST عمل می‌کنند. بعد از ۱۰ تا ۱۱ ماه به درمان قطعی می‌رسند و پرونده‌ اعتیاد بسته می‌شود.

در مورد چاقی نیز درمان آن در کنگره کشف شده و بیماری‌های متعددی بهبود یافته‌اند. پیامبر اسلام می‌فرمایند: «معده‌ شما، آشپزخانه‌ شماست». مثلاً گفته می‌شود چون تیروئید شما خوب کار نمی‌کند، چاق شده‌اید. اما ما در کنگره به نتیجه‌ای برعکس رسیدیم که وقتی افراد چاق وزنشان متعادل می‌شود، تیروئیدشان هم تنظیم می‌شود. پس این چاقی است که باعث اختلال در تیروئید می‌شود، نه برعکس. بدن انسان دارای حدود ۴۰ هزار میلیارد سلول است و همین‌ها هستند که سیستم را کنترل می‌کنند. اگر کسی این پروژه را باور کند، حتماً وزنش پایین خواهد آمد؛ در مورد سیگار هم همین‌طور است.

اگر آن دانش‌های کشف‌نشده کشف شوند، درد و رنج بشر بسیار کمتر خواهد شد. ما در کنگره تاکنون راه‌حل ۳ مشکل را یافته‌ایم: اعتیاد، سیگار و چاقی. حتی در مورد سرطان هم روش‌هایی وجود دارد که در حال آزمایش‌اند، اما فعلاً اجازه‌ اجرای گسترده‌ آن‌ها را نداریم.

اعتیاد، یک عادت نیست. باید بدانیم که سختی همیشه هست. کسی که رفتار و کردار درستی داشته باشد، مرغ باغ ملکوت است. مرگ برای او پایان نیست؛ بلکه آغازی‌ است برای زندگی دیگر. به خداوند همیشه امیدوار باش و توکل کن. توکل یعنی وکیل‌کردن خداوند؛ یعنی انسان فعالیتش را بکند، تلاشش را انجام دهد و نتیجه را به خدا بسپارد. مهم تلاش است، نه نتیجه. چون شاید آن نتیجه، به صلاح ما نباشد.

خداوند می‌گوید: «تلاش کن، حرکت کن، من قوه بلاشرط به تو می‌دهم». کمک همیشه در راه است، ترس را از خودت دور کن. مثال گاو مولانا را شنیده‌ای؟ گاوی در مرغزاری پر از علف زندگی می‌کرد، روزها علف می‌خورد و چاق می‌شد، اما شب‌ها نگران بود که اگر فردا این علف‌ها نباشند چه کند؟ چهل سال همین‌گونه گذشت روزها چاق، شب‌ها لاغر. چرا؟ چون توکل نداشت.

در جهان فیزیکی، پاک‌ یا مطهر بودن بسیار دشوار است، به ‌ویژه اگر در محیطی پر از دزدی و رشوه‌خواری زندگی کنیم. مثلاً در اداره‌ای که همه رشوه می‌گیرند، اگر کسی نگیرد، گویا در حال تجارت بین دزدان و راهزنان است و همه برایش پرونده‌سازی می‌کنند، سالم‌ماندن سخت است.

هر چیز بزرگی با یک نقطه شروع می‌شود، ذره‌ذره رشد می‌کند و گسترش می‌یابد. کنگره هم از یک، دو، سه نفر آغاز شد و حالا بیش از ۱۴۰ نمایندگی در سراسر کشور دارد؛ فقط ۷۵ نمایندگی ورزشی دارد. این روند همچنان رو به رشد است.

برخی فقط حرف می‌زنند و عمل نمی‌کنند؛ می‌گویند دزدی و غیبت بد است، اما خودشان انجامش می‌دهند. این‌ها یک دسته هستند. اما دسته‌ای دیگر واقعاً در صراط مستقیم هستند؛ بنابراین همیشه پیروزند. تفکرات همیشه با تقدیر همگام نیستند. چون تقدیر، نامه‌ پیشین ماست. شاید تفکرات خوبی داشته باشیم، اما تقدیر ما خوب نباشد.

زندگی سه مؤلفه دارد: خواسته یا اختیار، تقدیر و فرمان الهی، در نتیجه‌ هیچ چیز کران ندارد. غم پایان ندارد. شادی‌ها لحظه‌ای و گذرا هستند. دردها از دانش‌های کشف‌نشده ناشی می‌شوند. ان‌شاءالله خداوند به همه‌ ما توفیق دهد تا راه‌های اصلی را پیدا کنیم.

منبع: سی‌دی پرواز
نویسنده: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرستار
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .