یازدهمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی غزالی مشهد، با استادی راهنما مسافر رسول، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر مجتبی، با دستور جلسه "وادی پنجم و تأثیر آن بر روی من " در تاریخ بیست و نهم تیرماه ماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رسول هستم یک مسافر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر این جایگاه را توانستم تجربه کنم. برای من اتفاق بسیار بزرگی است که بهعنوان نماینده لژیون سردار در این جایگاه قرار دارم. از ایجنت و گروه مرزبانی تشکر میکنم اجازه دادند تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. داشتم فکر میکردم تا ۹ سال پیش فکر نمیکردم برای این که در ماه رمضان شرکت کنم باید از آن مبلغ ناچیز یارانه که در کارتبانکی حدود ۴۰ هزار تومان بود بگذرم و گذشتم، هرگز فکر نمیکردم یک روزی بهعنوان استاد جلسه لژیون سردار در این جایگاه خدمت کنم خداوند را واقعاً شکر میکنم. مطمئنم که اگر در این مسیر هستم نتیجه الطاف پروردگار است. میخواهم وادی پنجم را از دیدگاه خودم بگویم. من اول یک نقشهای را برای خودم ترسیم کردم که قرار است چه کاری انجام بدهم، اندازه ظرف من قرار است چقدر باشد، ساختاری که قرار است با تفکر مالی من شکل بگیرد چگونه تفکری است و این پول که قرار است به دست بیاورم به چه دردی میخورد، با درآمدم قرار است چه کاری انجام بدهم، با خودم فکر کردم که من در خانهای مستأجری زندگی میکنم و هر ماه قرار است که یک مبلغی را پرداخت کنم، وقتی که جسم را دوباره سالم به من برگرداند حتماً باید یک هزینهای را پرداخت کنم و با خودم گفتم که من بخشی از درآمد خودم را برای این کار پرداخت میکنم، بعد با خودم فکر کردم که من یک آدم ورشکسته با این سطح درآمد پایین، چگونه میتوانم به کنگره کمک کنم آن زمان مبلغهای که پرداخت میشد ۳ تا ۴ هزار تومان بود و من سطح درآمد کمی داشتم یک بطری شامپو داشتم و سکهها را داخل آن میانداختم، به جایی رسیده بودم که مجبور شدم آن بطری شامپو را بگردم و یک سکه ۵۰۰ تومانی پیدا کنم و وقتی سبد کنگره از جلو من عبور میکند بتوانم داخل آن پول بیندازم.

در ۹ سال قبل ۵۰۰ تومان مانند حال مبلغ کم و بیارزشی نبود، با خودم فکر کردم با این سطح درآمد چه اهمیتی دارم؟ رسیدم به وادی دوم که میگفت هیچکدام ما بیهیچ نیستیم و بهاندازه خودمان میتوانیم در این چرخه تأثیرگذار باشیم، وادی بعدی بیشتر مرا آگاه کرد که میگفت باید اندازه خود را بدانید و تو تعیین میکنی که اندازهات چقدر است، هیچکس بهاندازه تو نمیداند اندازهات چقدر است، من همیشه به رهجوهای خودم میگویم که اگر در جشن کنگره شرکت میکنید صد توان خودتان را بگذارید اینکه توان من صدهزار تومان است، ده میلیون تومان یا صد میلیون تومان است را کسی نمیداند، فقط خودم میدانم که باید بنشینم با خود فکر کنم و کلاهم را قاضی کنم تا بفهمم اندازه من چقدر است، بعضیها سطح و اندازه خودشان را خیلی پایین میآورند حتی بهاندازه پول چای، هم در سبد نمیاندازند، کسانی که وضع مالیشان خوب نیست بسیار بخشنده هستند حتماً کلیپهایی را دیدهاید که مثلاً ساندویچ را به شخص نیازمند میدهند بعد یک نفر دیگر را میفرستند تا از کنار آن فرد نیازمند عبور کند و بگوید من گرسنه هستم، آن فرد نیازمند ساندویچ را تقسیم میکند آن شخص سفرهاش را بزرگ پهن کرده است سطح خودش را بالا میداند آن ساندویچ را مخفی نکرد، این اندازه را خودم مشخص میکنم، مرحله بعد میگوید قرار نیست صرفاً بهخاطر اینکه وارد صراط مستقیم شدیم بگوییم خدا درست میکند نه اینطور نیست باید کار کنیم، باید زحمت بکشیم، باید مزد حلال به دست بیاوریم باید همه توان خودت را به کار بگیریم تا ضلع اقتصادی خود را تقویت کنیم ما یک معلم و الگو داریم که آن آقای مهندس دژاکام است، ایشان بهشدت بر این ضلع تأکید میکنند، من اگر قرار است چیزی را ببخشم ابتدا باید چیزی برای بخشیدن داشته باشم، چطور میتوانم این را به دست بیاورم؟ در مسیر درست حرکت کنم و وظایف خودم را بشناسم و هیچکدام از وظایف خودم را به خداوند محول نکنم، نگویم خداوند درست میکند، من برای اینکه پول به دست بیاورم چهکار کردم؟ برای اینکه درآمد سالم داشته باشم چهکار کردم؟ آیا تفکر خودم را اصلاح کردم تا این اتفاق رخ دهد؟ و بعد میرسیم به وادی پنجم در وادی پنجم این موضوع را برای من شفافسازی میکند و میگوید اگر میخواهیم به درآمد درست برسیم باید بتوانیم جهان ذهنی آرامی داشته باشیم و از ضد ارزشها دوری کنیم، یعنی چه؟ برای اینکه پول به دست بیاورم هر کاری را انجام ندهم، با کلاه برداری، زرنگبازی، کمفروشی، دروغ گفتن، کسی که کنگره ای باشد و وادی پنجم را مطالعه کرده باشد از این موضوعها دوری و خودداری میکند، کاری که نمیداند درست است یا غلط را انجام نمیدهد، در آمدی که نداند درست است یا غلط انجام نمیدهد، صبور است دنبال بهدستآوردن پول زیاد به هر قیمتی نیست، قناعت میکند، همه چیز را برای خود نگه ندارید همه چیز را برای خود نخواهید با خود بگویید یک باغ و خانه برای خودم بخرم اینها بد نیست؛ ولی باید در سفره خود دیگران را هم در نظر بگیرید، من به بچهها همیشه گفتم یکدرصدی از درآمد برای پسانداز است که قطعاً باید بگذارید کنار یکدرصدی هم برای این است که از این بدن سالم استفاده میکنید، خیلیها هستند که کلیههای ناسالم دارند و دیالیز میشوند. کسی که درست و سالم کار میکند، درآمد دارد و سرش در کار بقیه نیست، بعضیها میگویند فلانی را دیدید چه ماشینسوار میشود حتماً کلاه کسی را برداشته است یا دزدی کرده است، این به من و شما ربطی ندارد ما باید کلاهخودمان را سفت بچسبیم، کاسبی که میکنیم، پولی که در میآوریم چگونه به دست آوردیم و چگونه خرج میکنیم، در مرحله آخر است که توکل، رضا و تسلیم پیش میآید، پس اگر میخواهم در زندگی موفق باشم و کنگره ای عمل کنم با هر سطح درآمدی درست زندگی کنیم و کمک کنیم، مهندس میگوید خانه قاضی خرما و گردو زیاد است؛ ولی حسابکتاب است اگر میخواهید از آن لذت ببرید باید سپاسگزار باشید باید شکر کنید، من هیچوقت یادم نمیرود صبح بیدار که میشدم اول دنبال فندک بودم که چند تا دود بزنم تا نفسم راست بشود، چند شب پیش خانمم تعریف میکرد که مریض بودم پدر و مادرت من را بردند دکتر ساعت یک بود با خودم گفتم چقدر نگرانم شدی زنگ زدم تازه از خواب بیدار شده بودی، من آن روزها را نباید فراموش کنم، امروز اگر در این جایگاه نشستهام یک عدهای کمککردن و من هم باید با تمام توانم بیایم و صد خود را بگذارم و این را فقط یک نفر متوجه میشود و آن هم خودمان هستیم که این مبلغی که کمک کردیم چند درصد از توانمان بوده است و آن درصد اندازه ما را مشخص میکند، از اینکه به صحبتهای من گوش کردید خیلی ممنونم.
مرزبان خبری: مسافر حسین
عکاس: مسافر مصطفی لژیون پنجم
تایپ: مسافر سجاد لژیون چهارم، مسافر حمید لژیون چهارم
ویرایش و ارسال خبر، مسافر جواد لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
294