سومین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر قدیر با دستور جلسه "وادی پنجم و تاثیر آن روی من" یکشنبه ۲9 تیر۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
باید به هسته راه یابید و به عبارت دیگر باز نمودن هر هسته نیاز به وسایل دارد تا محیط آماده نباشد وقتش نرسیده باشد گویی زمان فرمان ندارد باید خودتان را جهت بعضی از مسائل یاد شده مهیا نمایید و و این ماموریت زمین باید به طور اکمل به انجام برسد و شما در آسایش خالق قرار بگیرید .
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر، خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز به من توفیق داد زیر سقف کنگره60 نفس بکشم و آموزش بگیرم. از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و نگهبان جلسه خیلی ممنونم که این فرصت را به من دادند تا از تک تک شما عزیزان آموزش بگیرم. امیدوارم جلسه خوب و پرباری را داشته باشیم.
دستور جلسه وادی پنجم؛ در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توام با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید تیتر وادی پنجم است. در تمام وادیها رمز گشایی تیتر اول و صحبت در مورد آنها ساعتها و روزها زمان میبرد. در چهار وادی اول که وادی اول وادی تفکر، وادی دوم وادی امید، وادی سوم وادی خودشناسی، وادی چهارم وادی خداشناسی که این چهار وادی مربوط به حرکت های درونی ما هستند و تفکر و خودشناسی و نیروهای خودشناسی بود. در وادی پنجم باید به سمت هدف حرکت کرد.
ما چهارتا وادی را پشت سر گذاشتیم، وادیهایی که مربوط به حرکتهای درونی ما بوده، جزو تفکر بوده، جزو خودشناسی و نیروهای خود شناسی و خدا شناسی بوده است. وادی پنجم میگوید تفکر خالی هیچ چیزی را برایت حل نخواهد کرد.
یکی از مشکلات منِ مصرف کننده در زمان مصرف این بوده که هر هفته شنبه میخواستم ترک کنم یا دیگر مواد مصرف نکنم. اما همیشه این فکر در ذهن من باقی میماند و هیچ کاری را نمیتوانستم انجام بدهم چون به مطالب وادی پنجم پی نبرده بودم و این وادی را اجرا نمیکردم.
در تیتر وادی پنجم میگوید در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، شاید در جهانهای دیگر تفکر قدرتی برای حل مسائل باشد. در وادی پنجم جناب آقای مهندس غیر از جهان خاکی از دو جهان دیگر اسم میبرند که طبق طبق گفتههای جناب آقای مهندس و رمز و رازهایی که در کنگره برای ما نمایان شده است این دو جهان نیز برای ما نمایان شد که قبلا اصلا به آنها توجه نداشتیم و به راحتی از کنار آن میگذشتیم. من خودم قبل از اینکه وادی پنجم را بخوانم به این پی نبرده بودم که جهان ذهنی و جهان خواب هم جهانهایی هستند که بصورت واقعی ما در آنها زندگی میکنیم.
در جهان خاکی آگاه زندگی میکنیم و در جهان خواب بصورت ناخودآگاه زندگی میکنیم. جهان ذهنی جهانی بسیار پیچیده و برای خودم خیلی عظمت داشت که میخواستنم در مورد آن فکر کنم. ما در کنگره با آموزش وادی اول متوجه شدیم که تفکر جامه عمل میپوشد. یعنی ما هر کاری را که میخواهیم انجام بدهیم اول در جهان ذهنی در آن زندگی کردیم حتی در کارهای ساده. چه کار ارزشی و چه کار ضدارزشی.
همیشه در لژیون به رهجوها میگویم این را در جهان ذهنی زندگی کن که در این بالا گل نمادین رهایی را از راهنمایت میگیری. خودت را در جهان ذهنی آماده کن تا ابتدای پلههای بیست و یک روزه برایت سکوی پرتاب شود و در پلههای بعدی بتوانی با حال خوب و حال خوش به سفرت ادامه دهی. در جهان ذهنی زندگی کن تا به درمان اعتیاد رسیدی، گل رهایی را از آقای مهندس گرفتی و در حال برگشتی و سفر دومی شدی. قطعاً کسی که در جهان ذهنی زندگی کند، به هر آنچه زندگی کند خواهد رسید.
ما قبل از ورود به کنگره شاید در جهان خاکی، شاید ما ترک میکردیم و مواد مصرف نمیکردیم، اما در این دو جهان دیگر یکسره با مصرف در ارتباط بودیم، یعنی درگیرش بودیم. خود من که اینطوری بودم، یک سال، یک سال و نیم مصرف نمیکردم اما در جهان ذهنی یکسره درگیر مصرف مواد مخدر بودم و همچنین خواب مواد هم میدیدم.
اما یک سفر دومی نه تنها در جهان ذهنیاش دیگر به هیچ عنوان در مورد مواد فکر نمیکند و زندگی نمیکند، بلکه در جهان خواب هم تأثیر خودش را میگذارد. وادی پنجم وادیای است که میگوید به هدفت فکر کن و هفت پله را بیان میکند برای رسیدن به اهدافمان. حالا اهداف ما هر چیزی میتواند باشد؛ چه در زندگی، چه در کار و چه در امور اجتماعی. مهمترین مسئله در سفر اول برای یک سفر اولی درمان اعتیاد میباشد.

برای رسیدن به درمان اعتیاد، آقای مهندس هفت پله در وادی پنجم برای ما بازگو میکنند.
پله اول میگوید: برگشت از ضدارزشها. ضد ارزش برای یک سفر اولی و یک مصرفکننده چه چیزی میتواند باشد؟
یک عمری من خودم مواد مصرف میکردم و واقعاً نمیدانستم که کارم ضد ارزش است؛ خیلی هم ارزشمند میدانستم کاری را که انجام میدادم. مصرف مواد مخدر یک ضد ارزش بسیار بزرگ است که این پرده در کنگره برای من کنار رفت و متوجه شدم. همیشه فکر میکردم در قرآن، در آن آیهای که صحبت از خمر کرده، منظور مشروبات الکلی است، اما بعد متوجه شدم که نه، طبق بیانات جناب آقای مهندس، رمز و رازی که از این آیه شکافتهاند این است که خمر آن چیزی است که پرده و شکاف روی افکار و احساسات من میکشد. مصرف مواد مخدر، مصرف سیگار و هر چیزی که آسیب میزند، خمر محسوب میشود و برای من یک ضد ارزش است.
پله دوم که جلوی من گذاشته شده، خودداری است. این پله خیلی به درد من خورد. هر چیزی را که فکر میکنی در نهایت نمیدانی به ضررت تمام میشود یا به نفعت، از آن خودداری کن و انجام نده. من در سفر اول میخواستم بروم یک جایی، یک کاری داشتم، اما دوستان مصرفکنندهام آنجا بودند. نمیدانستم چه اتفاقی برای من میافتد؛ بروم یا نروم آنجا؟ خوب، خودداری میکنم و وقتی خودداری کنم، این خیلی به نفع من خواهد بود.
قناعت به معنای درست مصرف کردن است. ما در کنگره به روش DST یاد میگیریم که چطور مواد مخدر را کنترل شده مصرف کنیم؛ در سر یک زمان مشخص و میزان مشخص مصرف شود.
صبر به معنای درجا زدن و ماندن نیست؛ صبر به معنای تلاش کردن است. پلههای بعدی هم که تجسس، قضاوت و غیبت هستند، در دستور جلسه دو هفته قبل بچهها کاملاً صحبت کردند. هر چقدر دوری کنی از قضاوت و تجسس دیگران، خودت بیشتر در آرامش هستی.
پسانداز هم در این وادی آقای مهندس آوردند. پسانداز کردن خودش هنر است که فکر میکردم یاد دارم، اما در کنگره 60 با تمرین و تکرار تازه متوجه شدم که پسانداز کردن هم میتواند علمی باشد، هم معنوی، هم مادی؛ و این یک هنر است که باید در زندگی یاد بگیرم.
پلههای آخر هم که آقای مهندس در وادی پنجم به ما میگویند، توکل، رضا و تسلیم است. برای یک سفر دومی این را آقای مهندس میگویند، اما من امروز میخواهم این قضیه را به گونه دیگری بازگو کنم:
توکل داشتن یعنی آن شخصی که به عنوان راهنما انتخاب میکنی در سفر اول و رضایت داشتن نسبت به فرمانهایی که آن فرد برای درمان اعتیادت به تو میدهد. باید تسلیم باشی و بپذیری. توی این ده، یازده ماه در مورد درمانت، در مورد سفر اولت اجرایی کنی؛ قطعاً به درمان و رهایی میرسی.
هرچه درباره هر چیزی فکر کنی تا زمانی که جامع عمل نپوشانی مطمئناً به آن نخواهی رسید. اکثر مواقع و در بیشتر موارد، مشکل خود من در کنگره این بود که به هر چیزی که فکر میکردم نمیرسیدم چون در مسیر رسیدن به هدف حرکت نمیکردم.
پیام وادی پنجم برای من این بوده که هر چیزی که در ذهنم هست و با آن زندگی کردم، از قوه به فعل در بیاورم. در سفر اول هدف، درمان اعتیاد بوده که به آن رسیدم. و در سفر دوم اینجا حضور پیدا میکنم، خدمت میکنم تا به تعادل برسم.
جناب آقای مهندس وادی پنجم را خودشان اول اجرایی کردند. ما از یک شعبه در بیست و هفت سال پیش شروع کردیم و امروز بالای سیصد شعبه داریم. از همین قوانین سبد یازده شروع شد، از همین لژیونهای مالی شروع شد و امروز بیشتر این شعبات برای بچههای کنگره است که مال خود کنگره هستند. این نشاندهنده این است که راه آقای مهندس درست است و میدانند که چه میخواهند.
از خداوند خیلی سپاسگزارم که کنگره 60 را سر راه من قرار داد تا اینجا بیایم، آموزش بگیرم و بتوانم تا جایی که امکان دارد به تعادل برسم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، از همه شما متشکرم.
مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
تنظیم و ارسال: واحد سایت نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
142