در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماییم. در وادی پنجم آموختهام که فکر اگر با قدم رفتن همراه نشود، تنها نوعی توهم پیشرفت است. اگر دانایی به دانایی مؤثر تبدیل نشود، سنگینیاش بیشتر از نادانی است. فرا گرفتم که ذهن جایگاه برنامهریزی است نه زندگی، بسیاری از ما زندگی خود را از رویاهای دست نیافتنی گرفته تا تحلیلهای بیپایان در ذهنمان میگذرانیم.
سالها بود در ذهنم هزاران تصمیم گرفته بودم؛ مانند ترک عادتهای بد، بهبود وضعیت زندگی، بهبود روابط خانوادگی و ...... اما هیچ کدام به سرانجام نمیرسیدند؛ چرا که از ذهن فراتر نرفته بودند. این وادی به من همسفر آموخت که ذهن برای مفید بودن؛ باید سکوی پرتاب به سمت عمل باشد. تفکر بیعملی مانند نقشه زیبایی است که هرگز اجرایی نمیشود.
فهمیدهام که انسان تنها در یک جهان زندگی نمیکند؛ بلکه در چند جهان از جمله: جهان خاکی، جهان خواب و جهان ذهنی به طور همزمان حضور فعال دارد. درک این ابعاد گوناگون از زندگی انسانی، نگرش مرا نسبت به خودم تغییر داد. قبل از آن تصور میکردم که تنها همین جسم خاکی هستم؛ اما با تأمل در جهان ذهنی متوجه شدم که درون من دنیایی به مراتب پیچیدهتر، بزرگتر از جهان بیرون وجود دارد.
این وادی مرا با هفت پله مهم آشنا کرد، بازگشت از ضدارزشها، خوداری، قناعت، صبر، پرهیز از تجسس، قضاوت، غیبت، پسانداز و توکل، رضا و تسلیم که هر کدام از این مراحل مانند سنگ فرش هایی در مسیر تکامل من هستند. اکنون دیگر مسیرم تاریک نیست و چراغهایی دارم که راه را روشن میکند.
مطالعه و درک وادی پنجم میتواند باعث شود که فرد به مرحلهای برسد که از بند تصورات محدود کننده رها شود و با دیدیباز و قلبی پاک به زندگی نگاه کند و تغییرها را برای خود تهدید نداند؛ بلکه آن را یک فرصت بداند و از تجربه چیزهای جدید نترسد و در مسیر عشق، به سمت ناشناختهها قدم بردارد. این پذیرش کلید شکستن قفلهای ذهنی و باز شدن به سمت یک عشق بیحد و مرز است.
نویسنده: همسفر زیبا مرزبان خبری
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
70