هیچ چیز در هستی دارای سکون نیست، همه چیز در حال حرکت است، اگر حرکت نباشد هیچ تغییری در طبیعت و هستی رخ نمیدهد و همه چیز از بین میرود. در وادی اول تا چهارم تفکر کردن و نقشه راه را به صورت تئوری یاد میگیریم و وادی پنجم به ما میگوید: بایستی حرکت کنی و تا حرکت نکنی هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. فکر و تفکر به تنهایی حلال مشکلات نیست و بایستی حرکت نماییم، حرکت است که تفکرات ما را کامل مینماید و ما را به مقصود میرساند. در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست.
گفتگویی با راهنمای پیشکسوت همسفر عفت در خصوص دستورجلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» ترتیب دادهایم که در ادامه مطالعه میکنیم و بهرهمند میشویم.
همسفر عفت و مسافرشان با تخریب بیست سال آنتیایکس مصرفی شیره، تریاک، شیشه، وارد کنگره شدند. هفده ماه و بیست و پنج روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر مهدی و همسفر مینا سفر کردند. هماکنون به مدت ده سال و شش ماه است که از بند اعتیاد با دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش مسافر ایشان در کنگره فوتسال و ورزش همسفر والیبال و تنیس روی میز است.
لطفاً برایمان بگویید چگونه با کنگره۶۰ آشنا شدید؟ همچنین از اولین خدمتی که در کنگره انجام دادید و حسی که بهواسطه انجام آن خدمت دریافت کردید برایمان بیان کنید.
نحوه آشنایی ما با کنگره از طریق اطلاعات ۱۱۸ بود که در مورد درمان اعتیاد به شیشه راهنمایی خواستیم ایشان آدرس مشاوری در ستاد را به ما دادند و مشاور موادمخدر کنگره۶۰ را به ما معرفی کردند از همان سال با کنگره آشنا شدیم و به لطف و یاری خداوند در مسیر قرار گرفتیم. در مورد اولین خدمت که به من انرژی و لذت داد میتوانم بگویم هر خدمتی که انجام میدادم انرژی زیادی میگرفتم و نمیشود گفت کدام یک بهتر بود، انجام هر جایگاه خدمتی به خصوص برای اولین بار یک انرژی خاصی داشت، اما اولین باری که استادی جلسه کارگاه به من پیشنهاد شد، سال ۹۴ بود که ۹ ماه از رهاییمان گذشته بود و آن استادی خیلی برایم حس و انرژی خوبی داشت و از آن روز به بعد انگیزه خدمت بیشتری را پیدا کردم که اینجا جا دارد از راهنمای سفر اولم که مشوق من بودند خانم مینا عزیز تشکر کنم و امیدوارم هر کجا هستند سلامت باشند.
صبر یکی از زیباترین موضوعات و مفاهیمی است که در کنگره در طول دوره درمان با آن آشنا شدیم. شما در طول سفر خود تا چه حد این موضوع را درک کردهاید؟
گیاه صبر تلخ، ولی میوهاش شیرین است، آقای مهندس در سیدی «صبر، استقامت، آرامش» بیان میکنند: که جهان هستی طبق یک قوانین حرکت میکند و یکی از آنها قانون صبر و برمبنای حساب و کتاب است، صبر یک وسیله، یک ابزار و یک پله ترقی است، صبر یعنی مقاومت و عبور از زمان برای رسیدن به هدف است، مقاومت کردن در مقابل گذر زمان برای ما خوشایند نیست، چون سخت و تلخ است، گاهی ما صبر را با کاهلی برابر میگیریم صبری که مدنظر کنگره است همراه با تلاش و با در نظر گرفتن پارامتر زمان است. گاهی صبر در جهت منفی است مثلاً یک نفر میخواهد کلاهبرداری کند، صبر میکند و در باغ سبز نشان میدهد تا زمان آن برسد و کلاه طرف را بردارد، یا دچار صبر در کمین میشود مثلاً یک شیر یا پلنگ کمین میکند تا طعمهاش به او نزدیک شود، بعد حمله میکند تا شکمش را سیر کند، صبری که در کنگره آموزش گرفتیم در جهت مثبت برای رسیدن به اهداف مثبت و برای ساختن قالبی درست است، کنار صبر یک پارامتر دیگر وجود دارد به نام استقامت، صبر مقاومت کردن در گذر زمان است، استقامت به معنی مقاومت است در مقابل ضربههای پیدرپی، ناملایمات و فشارهایی که بیش از ظرفیت ما است، پس این دو پارامتر مکمل هم هستند، در جهان امروز حرف اول را هوش نمیزند، نمیتوانیم بگوییم این شخص که باهوشتر یا زرنگتر است برنده میشود، کسانی در جهان برنده میشوند که همراه صبر، استقامت بیشتری در تمام مسائل به خرج میدهند.
.jpg)
آقای مهندس در سیدی «پرواز» در مورد توکل صحبت میکنند، از اهمیت این موضوع برایمان بیان کنید.
توکل کردن به معنی این است که خداوند را وکیل خود قرار بدهیم، ولی دست از تلاش برنداریم، آنقدر که تلاش برای هر کاری مهم است رسیدن به نتیجه در آن کار مهم نیست، زیرا ممکن است نتیجه آن به صلاح ما نباشد و برای ما ضرر داشته باشد، انسانی میتواند توکل داشته باشد که ایمان داشته باشد حالا هر کسی با توجه به انتخاب و اعتقاد خودش ایمان و توکلش فرق میکند مهم این است که امید خود را از دست ندهد، حتی اگر به یک درخت ایمان داشته باشد و با توکل به آن درخت یک ربان ببندد. مهم این است که حرکت کند چون سکون انسان را از بین میبرد، گاهی هم پیش میآید برای رسیدن به خواسته خودمان تلاشی نمیکنیم فقط میگوییم من ایمان دارم و توکل میکنم و اگر به خواستهام نرسیدهام، طلبکار خدا میشوم اینجا باید بدانم که این توکل نیست؛ بلکه توقع بیجا است گاهی اوقات ایمان داریم، ولی باورمان نمیشود در اصل دم از توکل میزنیم و عملاً نمیتوانیم توکل کنیم، مثل شخصی که در کلاس درس به شاگردانش توکل درس میداد، اما وقتی فرزند خودش بیمار شد و کارش به اتاق عمل کشید پدرش پشت در اتاق عمل طاقت نیاورد و سکته کرد، پس توکل کردن در عمل کاری سخت و دشوار است، ولی با ایمان و آگاهی آسان میشود.
لطفاً در مورد «شو شود» برایمان صحبتی داشته باشید و بفرمایید تفاوت «شو شود» برای ما انسانها و خداوند به چه صورت میباشد؟
برای جواب این سوال به سیدی «شو شود» مراجعه کردم در این سیدی آقای مهندس فرمودند: «شوشود همان کنفکیون است» یعنی شو و میشود و این یکی از ویژگیهای خداوند است که هر چیزی را بخواهد خلق میکند به محضی که بخواهد و اراده کند خلق میشود. از آنجایی که ذرهای از همه صفات خداوند در انسان نهادینه شده است، قطعاً ویژگی «شوشود» شامل حال انسان هم میشود؛ البته باور این قضیه برای ما کمی سخت است میپرسیم مگر میشود فلان چیز را بخواهیم و آن چیز برای ما شو شود؟! ذهن ما حکم شوشود را دارد و به محضی که به چیزی فکر میکنیم تصویر آن چیز در ذهن ما ساخته و پرداخته میشود، اما در جهان فیزیک که ما زندگی میکنیم قضیه زمان مطرح میشود و این شو زمان میبرد تا به شود تبدیل گردد، چند نکته که در شوشود دخیل هستند؛ یکی تفکر و اندیشه ما است، در ابتدا باید در مورد خواسته خود تفکر لازم و سالم را داشته باشیم تا انتخاب درست داشته باشیم، دوم تصویرسازی، زندگی انسان کلاً برمبنای اندیشه و توکل است. جملهای که آقای مهندس در این رابطه به کار بردهاند «ای برادر تو همه اندیشهای، مابقی خود استخوان و ریشهای» بنابراین سعی کنیم که تصور مثبت در پس ذهن خود قرار دهیم و خواستهای که داریم خوب آنالیز کنیم و مرتب خوبیهای آن خواسته را در ذهن خود قرار دهیم، چون نقش سازندهای خواهد داشت و سومین مورد این که؛ شخص دارای باور قوی باشد، مثلاً میگویم من نمیتوانم به خواسته مدنظرم برسم و همین فکر باعث میشود کائنات یا هستی هم باورش نشود، در نتیجه شخص به خواستهاش نمیرسد؛ البته در مورد این سه پارامتر قطعاً باید برنامهریزی و تلاش مکرر داشته باشیم. به نظر من شوشود خداوند به صورت کل در همه ابعاد صورت میگیرد و انسان در جهان فیزیک طی مراحل خاص و در زمان خاصی که گفته شد به شوشود دست پیدا میکند و شاید انسانهایی هم باشند که بواسطه قرار گرفتن در مرحله نفسمطمئنه به ویژگی شوشود برسند و قادر باشند همانند عارفان بزرگ در دوران حیات خود با جهانهای دیگر در ارتباط باشند.

از حس و حالی که در جایگاه ایجنتی داشتهاید و تجربههایی که کسب کردهاید بفرمایید.
خدا را شکر میکنم که اجازه خدمت و گرفتن آموزش در این جایگاه را هم به من داد. در دوران خدمت حسهای نابی دریافت کردم، البته همه خدمتها در هر جایگاهی حس و حال مختص خودش را دارد، این حسها را باید درک کرد و نمیتوان تعریف کرد در این مسیر بسیار تجربه کسب کردم، همه خدمتها سرتاسر تجربه و آموزش است، اما در مدت خدمت پارک ارتباطی که با عزیزان اسیستنت و دستیاران مربوطه داشتم برایم بسیار آموزش داشت، از مردمداری و نوع برخوردشان بسیار آموزش و انرژی میگرفتم و سعی میکردم در مسائل روزمره خود الگو بگیرم و نکته دیگر این که حضور در ساعات اولیه در پارک برایم تجربهای جدید بود و به واسطه ارتباط با طبیعت یکسری نیروهای خفته درونم بیدار شده بود و باعث میشد تا آخر هفته پرانرژی و پرتلاش باشم و جنس آن با حسهایی که قبلاً از خدمتهای دیگر دریافت میکردم کاملاً متفاوت بود، خدمتهای کنگره مثل آبمیوههایی هستند که هر کدام مزه خاص خودشان را دارند و بدن ما به آن نیاز دارند.
کلام پایانی:
کنگره بهشت روی زمین و مکانی برای تعلیم انسانهای خواستار درمان و رهایی از بندهای درون خودشان است.
استاد سردار در کتاب «۶۰درجه» میفرمایند: «اثر حکم همیشه در حال حیات قاضی به واقعیت بزرگ جلوه نمینماید.»
سالها بعد جهان به عظمت کنگره پی خواهد برد، امیدوار هستیم که هرچه زودتر علم ناب کنگره جهانی شود تا درد و رنج انسانهای جهان کاسته شود، امیدوارم ما هم قدر خود و کنگره را بدانیم و همیشه در حد توان به صورت مادی و معنوی در پیشبرد اهداف کنگره سهیم باشیم. شاکر و سپاسگزار خداوند، آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم.
از راهنما همسفر عفت بینهایت سپاسگزاریم که وقت گرانبهای خود را در اختیار سایت نمایندگی سهروردی قرار دادند و از ایشان آموزش گرفتیم. راه شما همسفر بزرگوار در مسیر خدمت و آموزش همچنان مستدام باشد و قلبتان بیش از پیش، مملو از عشق خالق و مخلوق گردد.
منابع: سیدی «شو شود» سیدی «صبر و صبر استقامت آرامش» سیدی «پرواز» جزوه «جهانبینی۱ و ۲»
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر مریم(لژیون پنجم) دبیر سایت
نمایندگی همسفران سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1023