من زمانی که وارد کنگره شدم، باور نمیکردم همه کسانی که کنگره هستند در گذشته مصرف کننده بودند، من با خودم میگفتم که دروغ میگویند. برای یک مادر هیچ چیز بدتر از این نیست که فرزندش را در مسیر اعتیاد مشاهده کند، باور آن برای من سخت بود، خدایا یعنی فرزند من نیز مصرف کننده شده؟ گویی همه آرزوهایم در هم فرو ریخت.
زمانی که مواد را داخل بسته سیگار پسرم مشاهده کردم، قبول نمیکردم که این برای پسرم هست، از او سوال کردم و او گفت این مواد برای من نیست، از سمت دوستانم به من داده شده تا خانواده آنها متوجه این نشوند. همان لحضه شک میکردم؛ اما نمیتوانستم به افکار خود اجازه چنین فکری را بدهم. زمانی که با گذشت زمان متوجه این موضوع شدم، همه زندگی روی سر من خراب شد و دیگر هیچ چیزی برای من مهم نبود، به هر دری میزدم برای ترک پسرم و حتی حاضر بودم مبلغی را قرض کنم تا پسرم را مدتی در کمپ نگهداری کنند تا به زودی ترک کند.
چه شبهایی را با دعا و التماس به خداوند میخوابیدم تا شاید مسیری برای ما روشن شود، خداوند مسیر کنگره را به ما نشان داد، در ابتدا نمیدانستم که اعتیاد درمان دارد و بسیار نا امید به زندگی نگاه میکردم. من سالها دچار بیماری سخت شده بودم که به اذن خداوند بیماری من بهبود یافت؛ اما پس از آن لحضه دیگر چیزی برای من مهم نبود و با همه حسرت به خداوند میگفتم کاش بر اثر بیماری مرگ برایم اتفاق میافتاد تا شاهد این روزهای تلخ نباشم.
در کنگره صبر را آموختم، در کنگره سپاسگزاری را آموختم و دریافتم که نباید ناسپاس باشم، کنگره به من امید داد، خدایا این دیگر چه مکانی است؟ شاید بهشت موعود همین مکان باشد، بهشتی که خداوند بارها در قرآن وعده داده است. من توانستم با صبر کردن این مسیر را طی کنم و اکنون خدا را شکر میکنم برای وجود خودم در هستی، برای وجود فرزندم که توانستم طعم شیرین رهایی را با آنها تجربه کنم، خداوندا تو را سپاس که به من عمری دادی تا من زیبایی این روزها را حس کنم، حس بسیار قشنگی است که نمیتوان آن را وصف کرد.
کنگره برای من یک معجزه بود، باوری در ناباوری، چه چیزی ارزشمندتر از طعم شیرین رهایی؟ چه چیزی ارزشمند از رسیدن به مقصد با حال خوب؟ شابد باور آن برای دیگران دشوار باشد؛ اما آن کس که باید بداند میداند و پی بردن به آن تمنای دل میخواهد. دعا میکنم همه سفر اولیها این روز قشنگ را حس کنند، از خداوند میخواهم در این مسیر ما را کمک کند تا جزئی از خدمتگزاران واقعی کنگره۶۰ باشیم.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
10