همسفر زهره در مورد برداشت از سیدی «لنگر کشتی را بکشید» نوشت:
هنگامیکه صحبت از کلمه لنگر کشتی میشود ذهن من ناخودآگاه به سمت دریا و طوفان میرود؛ اما در این سیدی جناب مهندس لنگر کشتی را به خود انسان تشبیه کرده است؛ مانند زمانیکه یک انسان میخواهد تصمیم بگیرد. در اینجا مهندس دو بحث کاملاً متفاوت را مثال زده است. در سیستمی که شرایط متعادل و پایدار است. مثلاینکه رئیس کارخانهای هستیم که هیچ مشکلی ندارد و بهراحتی میتوانیم ریاست کنیم؛ اما زمانی که مسئول کارخانهای هستیم که مواد اولیه ندارد، چندین ماه است که کارگران حقوق نگرفتهاند و ماشین و ابزار کارخانه خراب است حال چگونه باید مدیریت شود؟ چنین مدیریتی «مدیریت بحران» گفته میشود.
مدیریت دو نوع است:
۱- مدیریت در شرایط مناسب
۲- مدیریت در شرایط بحران
با این تمثیلی که جناب مهندس بیان کردهاند پی به بحرانهای خودمان میبریم. همه در شرایط بحرانی هستیم و به مدیریت نیاز داریم. حال باید هنر خود را دراینرابطه بکار گیریم. شرایط بحرانی که افراد مصرفکننده دارند و در کنار آنها همسفرانی با تخریبهای افسردگی، ناامیدی، ترس، منیت، جهالت و دهها تخریب دیگر که در تکتک انسانها است این خود یک بحران است. در اینجا مهندس انسان را به پرندهای تشبیه کرده است که سوار بر کشتی است (روح و نفس سوار بر جسم)
پرنده سوار بر کشتی دوست دارد دنیا را از دو دیدگاه تجربه کند. گاهی حرکت و گاهی سکون. وقتی شخص، مصرفکننده شد دیگر نمیتواند حرکت کند و این بحران اورا به سمت نیروهای منفی، شکستها، بدهیها و ورشکستگیها و...میبرد. او میخواهد خود را از این تلاطم و بحران نجات دهد؛ اما تصمیمگیری در این طوفان برایش سخت است. ممکن است بگوید: من که آخرش میمیرم بدبخت هستم و با این افکار به سمت قهقرا و نابودی برود و منتظر مرگ بنشیند؛ اما میتواند گزینه دیگری هم داشته باشد و خود را مصمم بداند که باید از این طوفان نجات یابد حتی اگر با تخته پاره باشد یا مهارت شناکردن نداند و این کار امکانپذیر است.
فقط کافی است ذهن و افکار مثبت خود را قوت دهد، همه چیز در درون و افکار ماست. افکار مثبت میتوانند شهر ویران و خراب را آباد کنند و افکار منفی میتوانند شهرآباد را ویران کنند. هیچوقت به گذشته فکر نکنیم چه خاطرات خوب چه بد چون گذشته درگذشته. گفتههایی از متن کتاب۶۰ درجه زیر صفر صفحه ۴۱ میگوید: «باید از آنچه که توسط حق تعالی در وجود آدمی نهاده است بهجای خود مورداستفاده قرار بدهیم که معلمی خواهیم بود برای آینده... ما آنچه لازم بود طبق فرمان به عرض شما رساندیم و با شما است که در ادامه کدامین جهت را موردنظر قرار بدهید. میخواهید به سمت ضدارزشها (فسق و فجور) بروید یا میخواهید بهطرف ارزشها و کارهای خوب حرکت کنید باز هم با خود شماست».
انسان در هرگونه سفری یکسری مشقات و سختی ها دارد؛ اما اگر بخواهید بدون سختی و بدبختی سفر کنید امکانپذیر نیست. (باید خماری کشید)؛ اما اگر انسان شجاعت داشته باشد اگر مشکلی پیش آمد با شجاعت خودش بهراحتی با آن مقابله میکند. اگر قرار باشد تمام مشکلات و مصائب زندگی را به گردن خدا بیندازیم پس فرمان عقل کجاست باید به فرمان عقل نزدیک شویم و به شو شود برسیم؛ مانند معلم ریاضی که خودش مسئله میدهد و خودش حل میکند و دانشآموز هیچ تلاشی برای حل مسئله ندارد. واگذارکردن مسئولیتها به خداوند از طرف انسانها شبیه همان شاگردان کلاس اول و دوم دبستان است که در ناآگاهی غوطهورند
این را خوب میدانیم اگر شاگرد اقدام به حل مسئله کند موردحمایت معلم قرار میگیرد و یادگیری زیاد میشود. همین ارتباط بین قدرت مطلق و انسان است آنهایی که مسائل زندگیشان را خودشان حل میکنند موردحمایت قدرت مطلق هستند. خداوند آنقدر انسان را بینقص آفریده است که در عمل به انجام میرسد. تمام صفات خداوند در انسان است فقط کافی است پرورش یابد؛ پس ماهم که ذرهای از وجود قدرت مطلق هستیم باید تفکر کنیم و سپس عمل کنیم؛ پس با تفکر از کارهای کوچک به کارهای بزرگ میرسیم آنگاه خداوند از ما راضی میشود.
منبع: سیدی لنگر کشتی را بکشید
نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
140