بنام قدرت مطلق
جلسه ی دوم از دوره ی سوم کارگاه های آموزش عمومی کنگره 60 نمایندگی لواسان با استادی مسافر راهنما ایمان و نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافرحسین با دستور جلسه ی وادی پنجم و تاثیر آن روی من مورخ28/4/1404 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ایمان هستم یک مسافر.خداوند را شاکرم که امروز هم توفیق خدمتگذار بودن را دارم و در خدمت شما
عزیزان هستم و آموزش میگیرم.ما باید در این جهان آموزش بگیریم و بتوانیم در جهان های دیگر از آن استفاده کنیم، از جناب آقای مهندس حسین دژاکام هم شنیده ایم که آموزش جهانبینی برای کسانی است که به جهان های دیگر ایمان دارند وگرنه هر کسی با نظر شخصی خودش و اعتقاد و تفکر خودش عمل میکرد و قطعا آن موقع هر کسی حرف خودش را می زد.ما از هنگام ورود به کنگره 60 که از وادی اول شروع میکنیم تا وادی چهارم تفکر کردن صحیح را آموزش میگیریم و امروز در وادی پنجم به کاربردی کردن تفکراتمان رسیده ایم یعنی هرچه در این وادی یاد گرفته ایم باید به صورت عملیاتی به انجام برسانیم. ما در آینده نزدیک تعطیلات را پیش رو داریم و در این تعطیلات افراد سفر اول توسط هستی یک محکی خورده می شوند مثلا یک تکانه ای خورده می شود تا مشخص شود جنس او از آهن است و یا از طلای خالص. خب طلا همیشه طلاست و بعد از محک خوردن هم طلاست و دقیقا این یک آزمایش است برای اینکه بفهمم چه یاد گرفته ام.آیا می توانم آموزش هایم را عملی کنم و از قوه به فعل تبدیل شان بکنم؟ اگر افکار و اندیشه ام را بتوانم کاربردی کنم اولین قدم دوری از ضد ارزش هاست و رفتن به طرف ارزش ها. این برای یک بچه کنگره ای ملاک است که در این دو هفته تعطیلات چه کنم و با بازی های خودش در ضد ارزش ها غوطه ور می شود یا خیر ، می رود به طرف ارزش ها . خود داری کردن بسیار مهم است و ما باید بتوانیم کاری را بکنیم که از قبل تفکر کرده باشیم و بدانیم که انجام این عمل به خیر ختم می شود و یا به شر. خیلی راحت است که ما در این لحظات بلاتکلیف که نمی دانیم چه کاری غلط و یا چه کاری درست است خودداری کنیم.اگر کسی که در سفر اول است برود در جمعی که همه مصرف کننده اند احتمال این وجود دارد که تعارفی بکنند و یا من در رو درباییستی قرار بگیرم و خطا کنم ، باید بدانم که همه چیز در یک لحظه اتفاق می افتد و شیطان با ظاهری زیبا ولی باطنی بس فریبنده وارد عمل می شود.پس از خیلی از مراودات باد خودداری نمود تا کمی قدرت بگیرید.

در کنگره بعد از یک مدت کوتاهی متوجه می شوید که نیاز نیست رفیق هایتان را کنار بگذارید و یا از محله تان دور شوید بلکه آنها خودشان ناپدید می شوند و کم کم دور می شوند. یعنی مانند نهالی است که دارد جان می گیرد و دیگر ویروس ها نمی توانند به آن نهال نفوذ کنند بلکه از آن دور می شوند ، اما یک جوانه بسیار در معرض خطرات است.تمام زندگی ما بر مبنی تفکرات ماست یعنی ما به هرچیزی فکر کنیم همان می شود .اکر کسی که دارد سفر می کند به این فکر کند که من رها می شوم، من خدمتگذار می شوم و من برای خانواده ام انسان خوبی می شوم قطعا همین اتفاق هم می افتد اما این اتفاق برای این که رخ بدهد در گروی اعمال من است. آیا من سر وقت به شعبه می آیم؟ نیم ساعت با تاخیر می آیم و مهم نیست؟ هر چه که بکارم همان را برداشت می کنم. من باید در جلسات به موقع حضور داشته باشم و مشارکت کنم،هم برای خودم و هم برای دیگران که به مشارکت کردن و مشارکت شنیدن نیاز دارند و چه بسا تشنه هستند.
.jpg)
من باید از ابتدای ورود به کنگره این تفکر را داشته باشم که من هر کاری که می کنم و هر سختی را که متحمل می شوم همه و همه برای خودم است. بارها در لژیون هم گفتم که اگر رهجو برای همسر و فرزند اش به کنگره بیاید امکان اش خیلی زیاد است که برود، پس باید فقط برای خودش کار انجام بدهد چون اگر خودت را دوست نداشته باشی دیگران را هم نمی توانی دوست داشته باش و اگر درونت عشق نداشته باشی نمی توانی به کسی عشق بدهی. من با رفتار و اعمال و کردارم اول به خودم احترام می گذارم و سپس به دیگران و در نهایت احترام دیگران را هم بدست می آورم.اینطور افراد ها سفر خوبی خواهند داشت و رهایی شان بوی خوبی خواهد داد و رهای ها هر کدام یک امتیاز دارد،کسی که درست سفر کند نمره خوبی خواهد گرفت و راهیی با کیفیت تری خواهد داشت.از اینکه به صحبت های من گوش دادید از همه شما سپاسگذارم.
با احترام مسافر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
182