English Version
This Site Is Available In English

تبدیل ساختار ذهنی به ساختار عملیاتی

تبدیل ساختار ذهنی به ساختار عملیاتی

خداوند را سپاس که جزء کوچکی از کنگره ۶۰ هستم و می‌توانم از آموزش‌ها استفاده کنم تا زندگی راحت‌تر و آرامش بیشتری داشته باشم. وادی اول به من می‌گوید با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد، ولی تفکر به تنهایی نمی‌تواند مشکلات مرا حل کند. باید ساختار ذهنی را تبدیل به ساختار عملیاتی کنم تا به نتیجه دلخواه برسم. یعنی افکار منطقی را از قوه به فعل تبدیل کنم. در وادی پنجم من یاد گرفتم که فقط در جهان خاکی زندگی نمی کنم، بلکه هم‌زمان در سه جهان خاکی، خواب و ذهنی زندگی می‌کنم. جهان خواب یک جهان کاملاً واقعی است و هر خوابی که در آن می‌بینیم، چه کابوس باشد چه خواب خوب، همگی به وضعیت تفکرات و اندیشه من بستگی دارد و جهان ذهنی جایی است که تمرین می‌کنم در جهان‌های دیگر چگونه زندگی کنم و هر کاری می‌خواهم انجام دهمم، اول در ذهنم تصویرش را می‌بینم و بعد انجام می‌دهم. به عنوان مثال، می‌خواهم امروز پیاده‌روی کنم، اول تصویر خود را در قالب پیاده‌روی کردن در خیابان می‌بینم و بعد برای پیاده‌روی رفتن آماده می‌شوم و انجام می‌دهم. پس در این‌جا باید از تفکر استفاده کنم.

گاهی اوقات در اثر انجام ضدارزشها دچار اضطراب، ترس، ناامیدی و... می‌شویم که نمی‌توانیم آن چیزی که در ساختار فکری ما هست را تبدیل به ساختار عملیاتی کنیم. مثلاً می‌خواهم برای امتحان فردا درس بخوانم ولی آن‌قدر دچار ترس می‌شوم که قادر نیستم بخوانم. برای این‌که این به هم ریختگی‌ها را از بین ببرم باید تزکیه و پالایش کنم. یعنی از انجام دادن ضدارزش‌ها پرهیز کنم و به سمت ارزش‌ها بروم. زیرا ضدارزش‌ها، روان من را بی‌قرار و پریشان و آرامش مرا کم می‌کند. من همشه عامل ترس‌ها و استرس‌ها را در بیرون جستجو می‌کردم، ولی آموزش‌های کنگره به من یاد داد که من نتیجه تفکرات و اعمالی هستم که قبلاً انجام داده‌ام.

همه ما وقتی درون خود می‌رویم می‌دانیم چه کاری خوب و چه کاری بد است. یک‌سری ضدارزش‌ها را حتی خرد جهانی هم به رسمیت شناخته است. مثل مصرف موادمخدر، غیبت، دروغ و... ؛ خبر خوب این است که می‌توانیم راه اشتباهی که رفته‌ایم را برگردیم یا توبه کنیم. گاهی اوقات یک تصمیمی می‌گیرم ولی نمی‌دانم نتیجه‌اش چیست. عقل سلیم در این موارد می‌گوید کاری انجام نده. چون کاری انجام ندادن هم خودش یک کار بزرگی است. مثل سکوت کردن در مقابل کسی که به شدت عصبانی است.

در وادی پنجم در مورد قناعت صحبت می کند یعنی من با حداقل امکانات بهترین شرایط را فراهم کنم و از طبیعت الگو بگیرم که چگونه با آب شور و هوای به شدت گرم که زندگی برای آدم در آن دما بسیار سخت هست، کامل‌ترین ماده غذایی یعنی خرما را به ما می‌دهد که اگر تا آخر عمر فقط همین ماده غذایی را داشته باشم، مواد مغذی بدن مرا تامین می‌کند. شاید بعضی از ما در اثر داشتن مصرف‌کننده دچار فقر شده باشیم، ولی با برنامه‌ریزی درست می‌توانیم حتی از همان درآمد کم، پس‌انداز کنیم و به جایی برسیم که حتی به دیگران کمک مالی کنیم.

در مورد صبر کردن فکر می‌کنم چیزی که پشتوانه یک همسفر است، صبر کردن است. گاهی برای رهایی مسافرمان عجله داریم، ولی در حین این‌که امیدوار و منتظر رهایی هستیم، برای رسیدن به لحظه شیرین رهایی تلاش می‌کنیم و سختی‌های این راه را تحمل می‌کنیم. بعضی از ما به جای این‌که دوربین را روی خود بگذاریم و از انرژی‌هایی که به دست می‌آوریم، صرف ساختن قالب خود کنیم، روی دیگران تمرکز می‌کنیم و رفتارهای آن‌ها را قضاوت می‌کنیم و این باعث کم شدن آرامش خواهد شد. در آخر اگر به خدا توکل کنم و راضی باشم وارد مرحله تسلیم شده و به جز خواسته خدا، خواسته‌ای ندارم و رسیدن به این مرحله شرایطی را می‌طلبد.

نویسنده: راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .