«در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید»
از همان زمان خلقت و آفرینش که انسان پا به عرصه حیات گذاشت او نیاز به آموزش دارد تا به تکامل و ارتقا برسد. همانگونه که هدف غائی انسان، به تکامل و آرامش رسیدن است تا برای زندگی در بعد دیگر آماده باشد. در مسیر زندگی مشکلات و چالشهایی وجود دارد که انسان باید با تفکر صحیح و اقدام به موقع این مشکلات را برطرف کرده و به مسیر خود ادامه بدهد. یکی از این چالشها بیماری اعتیاد است که بسیاری از افراد جامعه درگیر آن هستند و بسیاری از آنها ناامید شده و گوشه عزلت برگزیده و به تبع آن از جامعه طرد شدند. کنگره۶۰ اعتیاد را بیماری دانسته و مبنا را بر درمان گذاشته است. برای پروسه درمان باید جسم، روان و جهانبینی فرد مصرفکننده به تعادل برسد. چهارده وادی یعنی چهارده راه و مسیر است که به انسان کمک میکند. وادی اول به انسان تفکر صحیح را گوشزد میکند. قبل از شروع هر کار یا هر صحبتی باید خوب فکر کرد تا به نتیجه خوبی برسیم حتی برای مصرف کنندگان که میخواهند از سر غول بیشاخ ودم اعتیاد خلاص شوند. در وادی دوم انسان متوجه این نکته میشود که جهت بیهودگی و پوچی به دنیا نیامده است و هدف و رسالتی بر عهده دارد و باید آن را انجام بدهد. راه سوم و چهارم که مکمل هم هستند یادآور این مطلب هستند که در زندگی هیچکس به اندازه خود من نمیتواند برای رفع مشکلات خودم اقدام کند و من باید با تفکرصحیح، اقدام کنم و مسئولیت زندگی خود را پذیرفته و آن را بر عهده خداوند نگذارم و انتظار از دیگران نداشته باشم؛ حرکت کنم و کنار آن از قدرت مطلق یاری و مساعدت طلب کنم.
وادی پنجم بیانگر این مطلب است حال که خوب تفکر کردم و مسیر درست را مشخص کردم اکنون زمان حرکت است که افکار خود را از قوه به فعل در بیاورم. در این مرحله انسان نیازمند آرامش و تعادل است که این با تزکیه و پالایش امکانپذیر است. لازمه رسیدن به آرامش و تعادل این است که انسان از نگرانیها و اضطرابها عبور کند و این مستلزم این است که پلههایی را طی کند. یکی از آنها برگشت از ضدارزشها است. روح و روان آدمی بر اثر اعمال ضدارزشی مثل استفاده از مواد مخدر و الکل و انجام اعمالی که در کل جهان مردود اعلام شده مثل دروغ گفتن، غیبت کردن، تجسس کردن و... آلوده و آسیب میبیند. دیگری خودداری کردن است. چه نکته کلیدی! اگر من سر دوراهی قرار گرفتم و نتوانستم تشخیص بدهم کاری را انجام بدهم یا نه، بهتر است آن کار را انجام ندهم. چه بسیار اتفاقات غیر قابل جبران که به علت این عدم تشخیص رخ داده است.
قناعت و پسانداز، دو موضوع بسیار مهم، مانند بندبازی بندباز میماند که حد تعادل را حفظ کند که نه به انسان ولخرج و نه به انسان خسیس تبدیل شود. انسان باید از کمترین امکانات بهترین بازدهی را بدهد و پسانداز اصل مهم زندگی هر انسان است.
صبر، اکثراً با تحمل کردن، اشتباه گرفته میشود. طی کردن مسیر همراه تلاش و کوشش را صبر میگویند. مانند فرد مصرف کنندهای که ۱۰ الی۱۱ ماه زمان طی میکند تا تا به لحظه شیرین رهائی دست پیدا میکند و او از تاریکیها خارج شده و به سمت روشنائیها میرود. پایان شب سیه سفید است. موضوع دیگری که انسان بر اثر جهل و نادانی انجام میدهد و حال انسان خراب میشود، تجسس و غیبت کردن است. انسانها از تمام زوایای زندگی دیگران اطلاعی ندارند و شروع کرده درباره دیگران صحبت کرده و نظر داده. این موضوع آخر سر مانند دیوار خراب، بر سر خود آوار میشود. انسان برای داشتن آرامش نیازمند این است که به یک نیرو اعتقاد داشته باشد و در امورات خود به آن توکل بکند. به آنچه او برایش مقدر کرده راضی باشد و تسلیم محض او باشد و این توکل واقعی برای انسان آرامش به ارمغان میآورد.
وادی پنجم نقطه عطفی در نگرش من به وجود آورد که نشستن و دعا کردن ثمری ندارد باید همراه آن تلاش کنم و آموزشها را عملیاتی کنم و از ضدارزشها دوری کرده تا انسانی با تعادل باشم. کتاب عشق بهترین منبع برای رسیدن به خود و تعادل است.
نویسنده: همسفر حکیمه رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون دوازدهم)
عکاس خبری: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر نگار (لژیون سوم)
ارسال: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
157