در وادی اول آموختیم که ساختارها بدون تفکر روبه زوال و نابودی میروند، در وادی دوم بیان میکند که هیچ موجودی بدون هدف و بیهوده خلق نشده، در وادی سوم آمده است که هیچ موجودی به اندازه خود انسان نسبت به خودش دلسوز نیست، وادی چهارم به ما میگوید؛ در مسائل و مشکلات حیاتی، نمیتوانیم مسئولیتها را به گردن خداوند بیندازیم و از زیر بار مشکلات شانه خالی کنیم. وادی پنجم یا وادی اجرا یا عمل میگوید؛ در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید و اینکه ما با کوله باری از تفکرات سازنده قدم در وادی پنجم میگذاریم و حرکت را از این وادی آغاز میکنیم و این وادی عظمت و شأن انسان را بیان میکند و عظمت او را کمتر از جهان هستی با آن همه شگفتی نمیبیند و برای رسیدن انسان به مرحله تکامل، کل هستی در خدمت و یاری اوست و انسان در جهانهای متعددی به حیات خود ادامه میدهد؛ مانند جهان فیزیکی، جهان خواب، جهان ذهن.
در این وادی یاد میگیریم که برای به اجرا در آوردن تفکراتی که منطقی هستند بايد از نکات منفی پرهیز کنیم؛ چون زمانی روان انسان به تعادل و آرامش میرسد که از ضد ارزشها برگشت کند و سه اصل پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم را در زندگی خود الگو قرار داده و اجرا کند. در وادی پنجم هفت پله برای حرکت در نظر گرفته شده است. پله اول برگشت از ضد ارزشها است که برای بازگشت از ضدارزشها باید تحت آموزش قرار بگیریم و کم کم از ضدارزشها فاصله بگیریم. پله دوم خودداری، از خودمان بايد مراقبت کنیم یعنی تا زمانی که از درستی و یا نادرستی کاری مطمئن نشدیم آن کار را انجام ندهيم. پله سوم قناعت است و ما باید از طبیعت الگو بگیریم به طوری که یک زمین خشک و با آب شور میتواند یک میوه شیرین به ما بدهد و از چیزیهایی که داریم به نحو احسن استفاده کنیم و برای خواستههای معقول تلاش کنیم تا با کمترین امکانات به نتیجه خوبی برسیم.
پله چهارم صبر است، در تمام کارهای زندگی صبور باشیم و در صبر میآموزیم که برای رسیدن به اهداف و خواستهها و آرزوهایمان باید مشکلات را با تفکر، تلاش و تحمل سختیها پشت سر گذاشت و آنها را حل کنیم. پله پنجم تجسس، قضاوت و غیبت است، تجسس کردن در کار دیگران یک کار ضدارزشی است که یک همسفر بايد در سفر، مسافر خود را رها کند و در مسائلی که مربوط به درمان او میشود تجسس نکند و آقای مهندس در یکی از سیدیها به خوبی قضاوت را بیان میکنند و مثالی از قاضی میزنند که قاضی برای قضاوت آموزش دیده تا بتواند حکم درستی را صادر کند، اما گاهی بعد از گذشت سالها مشخص میشود که حکم را اشتباه داده است، پس باید تفکر کرد تا قضاوت درست و صحیح انجام داد و قضاوت فقط کار خدا است چون او آگاه بر همه چیز است و در مورد غیبت در کلام الله آمده است که مانند خوردن گوشت برادر مرده خود است.
پله ششم پس انداز است که آقای مهندس میفرمایند که دانهدانه است غله در انبار. پس انداز کردن را باید همسفر و مسافر با آموزش دیدن یاد بگیرند که از هر نانی که میگیریم نیمی از آن را امروز مصرف کنیم و نیمی از آن را برای فردا بگذاریم و پس انداز برای تمامی انسانها یک ضرورت است. پله هفتم توکل، رضا و تسلیم است در این مرحله آموزش میگیریم که بعد از هر تلاش و کوشش نتیجه را به خدا بسپاریم و تسلیم بیچون و چرا باشیم و موقع تسلیم شدن باید آنقدر با اطمینان باشیم که بدانیم همه چیز برای خوبی ما میباشد. خیلی کار سختی است؛ ولی تسلیم شدن لذتی دارد که بعد از آن انسان متوجه میشود که بار خیلی از چیزها از روی شانههایش برداشته میشود.
نویسنده: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
تهیه مقاله: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون نهم)
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
139