English Version
This Site Is Available In English

پازل زندگی و بازی سرنوشت

پازل زندگی و بازی سرنوشت

در قسمتی از کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، مبحثی تحت عنوان «بازی پازل» از فرموده‌های استاد سیلور (عقاب سفید) بیان شده که در آن، سفر آقای مهندس در ماه سوم، با وعده‌ دو گرم در روز مطرح شده است. همگی با بازی پازل که یک نوع بازی فکری است آشنایی داریم؛ تصویری که به قطعات کوچک با قالب‌های خاص تبدیل شده و تعدادشان نیز متناسب با نوع پازل متفاوت است. این بازی، تشبیهی از رهجویی در حال سفر می‌باشد که دارای افکار پریشان و به‌ هم‌ ریخته‌ای است؛ باید با فکر و تأمل، آن‌ها را مرتب کنار هم بچیند تا به تعادل برسد.

داستان زندگی همه‌ انسان‌ها شبیه یک بازی بسیار جدی است که با توجه به ظرفیت هر شخص، نقش آن مشخص شده است و اگر خوب بازی نکنیم، دمار از روزگارمان در می‌آید! درزندگی؛ مانند بازی پازل نمی‌شود یک قطعه را برید و به زور در قسمتی جای داد؛ شاید موفق به جای‌ گذاری شویم؛ ولی طرح تصویر به‌ هم می‌ریزد. مثل آن روزهایی که من تلاش می‌کردم خودم را در جمعی از دوستان به‌ اصطلاح امروزی‌ام جای دهم و هم‌ رنگ و هم‌ طرح آن‌ها شوم؛ نتیجه این شد که مصرف‌کننده‌ سیگار شدم.

البته این نکته نیز لازم به ذکر است که برای هر اتفاقی که در زندگی برایمان رخ می‌دهد، به فرمان و اذن الهی احتیاج است. این داستان به همان ماجرای تقدیر انسان بستگی دارد؛ یعنی یک‌ سری اتفاقات مقرر شده را پذیرفته‌ایم و با افکار خودمان در مسیر تقدیر اثر می‌گذاریم؛ اما برای تغییر در نتیجه‌ تقدیر، باید فرمان آن از سوی قدرت مطلق الله برسد؛ زیرا ما اطلاعی از تقدیرمان نداریم و شاید هنوز دوره‌ مجازات یا آرامش‌مان به پایان نرسیده است؛ یعنی اینکه من از آن‌ همه سیاهی و نا متعادلی در زندگی‌ام، بالاخره به مسیر درست هدایت شدم و در کنگره قرار گرفته‌ام. دوره‌ سختی‌ها و مجازاتم گذشته است و به فرمان الهی، اکنون فرصت متعادل‌ شدن و رسیدن به آرامش را دارم.

در حال حاضر، تصویر این صفحه از زندگی برایمان نمایان شده است و باید تلاش کنیم تا نتیجه‌ نهایی کار مشخص شود. درست مثل بذری که کاشته می‌شود و طی زمان رشد می‌کند و در نهایت، محصولی به بار می‌آورد که یا سالم و رسیده است یا پوک و پوسیده. زندگی در ظاهر به بازی شباهت دارد؛ اما در اصل کتابی است که تمام صفحاتش را با توجه به توان عقلی خودمان می‌نویسیم؛ یا مرتب و خوش‌خط، یا دوباره خط‌ خطی و نامرتب!

به نظر استاد سیلور، ما در مسیر زندگی‌مان باید شبیه قالی دست‌بافی باشیم که هر چه از عمرش می‌گذرد و بیشتر زیر پا لگد می‌خورد، ارزش و استحکامش بالاتر می‌رود. منظور از این مسیر، همین سفرهای ما در کنگره است. اگر از این فرصتی که نصیبمان شده نهایت استفاده را ببریم، تمام سیستم‌های از چرخه حیات خارج شده؛ مانند سیستم‌های بیولوژی، تولید مواد شبه‌افیونی در بدن و سیستم‌های فکری با افکار معقول و درست، به زندگی باز می‌گردد و تمام اعضای بدن با جان و دل به فعالیت ادامه می‌دهند؛ زیرا همه‌ چیز در نظم و تعادل قرار می‌گیرد و انرژی در کل بدن ما به گردش در می‌آید و سایر مشکلات جسمی و روانی نیز درمان می‌شوند.

استاد از مهندس می‌خواهد که این بازی (سفر درمان اعتیاد) را که با کمک آن‌ها انجام می‌دهد، مکتوب کند تا در قالب برنامه‌ای مشخص و دقیق، در اختیار کسانی قرار بگیرد که همچون خودش خواستار رهایی از اعتیاد و عواقب آن هستند و برایشان چراغ راه باشد؛ زیرا می‌دانند که مهندس و امثال ایشان، شبیه شناگرانی غیر ماهر در دریای پرتلاطم اعتیادند. جالب آن‌ که مهندس در آن روزها؛ حتی تصوری از وجود کنگره ۶۰ هم نداشته‌اند!

در مسیر درمان اعتیاد؛ هیچ‌ کس نباید این تفکر را داشته باشد که من از همه انسان‌های در کنگره بدبخت‌تر هستم، یا کسی مشکلات من را ندارد و حتی تصورش را هم نمی‌تواند بکند! کسی که چنین افکاری دارد؛ هیچ‌ گاه به درمان نمی‌رسد. خداوند به همه‌ انسان‌ها، به اندازه‌ صبر، تحمل و اعمال خودشان، رنج و سختی داده است. باید دست از قیاس برداریم و برای بهبود وضعیت، تلاش کنیم.

ما همیشه در حال نگارش صفحات کتاب زندگی خود هستیم و صفحه‌ای که امروز می‌نویسیم، مقدمه‌ای برای نوشتار فردا خواهد بود؛ پس باید مراقب نوشته‌های امروز خود باشیم تا فردا و روزهای آینده را به‌ درستی ثبت کنیم. به همین دلیل است که آقای مهندس روی تازه‌واردین و حرمت کنگره تأکید بسیار دارند؛ زیرا دیروز برای امروز کنگره، داستانی به گونه‌ای نوشته شده است که مطالعه و استفاده از آن برای همه امکان‌ پذیر باشد.

اعمال، به دو صورت نیک و سالم وجود دارند؛ مثلاً این‌که هم‌ لژیونی خود را که وسیله‌ نقلیه ندارد به منزل برسانید، یک عمل نیک است و انجام ندادن آن، عمل سالم. ما در کنگره باید به عمل سالم پایبند باشیم؛ زیرا این رفت‌ و آمدها با دیگر رهجوها باعث ایجاد صمیمیت و ارتباط بیشتر می‌شود؛ اما مرزهای اعتماد و احترام بین آن‌ها جابه‌جا شده و در نهایت منجر به ایجاد مشکل، کینه و نفرت می‌شود و باعث می‌شود خود و دیگران از درمان محروم شوند و این خیانتی بزرگ به انسانیت است.

پس حرمت کنگره یک قانون کامل برای حفظ امنیت و آرامش اعضاست و بر همه‌ کسانی که وارد این مکان می‌شوند، واجب است که از قوانین و حرمت پیروی کنند. در این جهان، هیچ‌ کس به اندازه‌ خودمان به ما فکر نمی‌کند؛ پس در نتیجه باید بسیار حواس و تمرکزمان به خودمان باشد و با پشت سر گذاشتن این سفر با موفقیت، خداوند نور و روشنایی را برای ما نازل خواهد کرد.

منبع: سی‌ دی‌ بازی پازل
نویسنده: همسفر الهام.ن رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .