روزی تصمیم گرفتم برای رهایی از این مشکل بزرگ به حرف مسافرم گوش کنم و همسفر او شوم، شاید من هم بتوانم مسیر زندگیام را تغییر دهم. با توکل به خدا برای اولین بار وارد کنگره شدم. ترکیبی از ترس، ناامیدی و شک درونم بود، نمیدانستم دقیقاً با چه نتیجهای روبهرو میشوم و از این وضعیت خسته بودم؛ اما هنوز در دلم امیدی بود. بعد از چند جلسه که وارد لژیون شدم و سیدیها را نوشتم، فهمیدم که آموزشها برای من مفید هستند؛ پس از آن با راهنما همسفر نجمه گفتوگوهایی داشتم و صحبتهای ایشان برای من پر از امیدواری بود.
با گذر زمان و حضور در جلسات، نظم را دریافتم و اطلاعاتی از شیوههای رفتار و گفتار ملایمتری آموزش گرفتم. بعد از مدتی شاهد تغییرات مثبت در رفتار و رابطه مسافرم بودم، از جمله با ملایمت رفتار کردن و به آرامی صحبت کردن با فرزندانم، استفاده صحیح از کلمات و بیشتر ارتباط گرفتن با اعضای خانواده و ... . نور و آرامش در ذهنم جاری بود و بعد از گذشت سه ماه با همکاری و همیاری راهنما و هم لژیونیهایم در پارک در رشته ورزشی شطرنج حضور پیدا کردم، این عمل حس شادابی بیشتری به من داد.
پنج ماه از رفتن من به جلسات کنگره میگذرد و من برای این حس خوب، تغییرات مثبت و بزرگ در زندگیام از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان، راهنما همسفر نجمه بینهایت سپاسگزارم. امیدوارم بتوانم به بهترین شکل ممکن این محبتها را جبران کنم. از خداوند بخشنده و مهربان نیز تشکر میکنم و امیدوارم روزی رهایی خود و هم لژیونیهایم را جشن بگیریم.
نویسنده: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هفدهم)
رابط خبری: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هفدهم)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
157