English Version
This Site Is Available In English

شیشه؛ ظاهری لوکس و شیک؛ اما مخرب

شیشه؛ ظاهری لوکس و شیک؛ اما مخرب

اولین جلسه از دور بیست‌ویکم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی ویژهٔ مسافران و همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد، با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر محمدتقی، با دستور جلسه: «تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST»، در روز پنج‌شنبه، بیست‌وششم تیرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه امروز دربارهٔ شیشه، تخریب‌های آن و نیز مواد مخدر جدید است. سال ۱۳۸۴ بود که من برای نخستین‌بار با ماده‌ای به نام شیشه آشنا شدم؛ آن زمان این ماده را به نام "آیس" می‌شناختند. شیشه، ظاهری لوکس و شیک داشت و نسبت به سایر مواد مخدر، دردسرهای کمتری به همراه داشت. با اینکه جناب مهندس بارها دربارهٔ خطرات و سونامی شیشه هشدار داده بودند، اما کمتر کسی باور می‌کرد که این ماده تا این اندازه مخرب و ویرانگر باشد.

می‌دانم که سایر دوستان در جلسات پیشین دربارهٔ تاریخچه و ماهیت این ماده صحبت کرده‌اند، اما من قصد دارم امروز از تجربه شخصی خودم بگویم. نخستین‌بار که همراه دوستانم شیشه مصرف کردیم، تنها چیزی که از آن به‌خاطر دارم، بی‌خوابی شدید بود؛ حدود ۷۲ ساعت بی‌خوابی مطلق، که هر لحظه‌اش برایم به‌وضوح قابل درک و لمس بود. دلیل آن هم آزاد شدن حجم زیادی از دوپامین در بدن بود که باید به طریقی مصرف می‌شد.

پس از چندین سال مصرف، شیشه برایم به بهترین مادهٔ مخدر تبدیل شده بود. همیشه وسایل مصرف، مانند پایپ، فندک و آدامس، همراهم بود. ما نخستین نسلی بودیم که تخریب‌های این ماده را به‌طور مستقیم تجربه کردیم؛ آن زمان، شیشه مصرفی عمدتاً وارداتی و از نوع تایلندی بود. در اواخر مصرفم، شاهد تولید شیشه با فرمول‌های مختلف در زارچ و یزد نیز بودم.

در تمام سال‌هایی که درگیر مواد بودم، تنها چیزی که نمی‌توانستم از آن جدا شوم، همین شیشه بود. هر بار که آن را می‌دیدم، گویی مغناطیسی مرا به‌سوی خود جذب می‌کرد. چون با مصرف آن، دنیای سیاه و سفیدم به دنیایی رنگی تبدیل می‌شد.

تخریب‌های شیشه تنها به ناحیه دهان، لب و دندان محدود نمی‌شود؛ بلکه سیستم عصبی مغز را نیز به‌شدت درگیر می‌کند و انسان را به انجام کارهای عجیب وامی‌دارد. اما سرانجام زمانی رسید که از شیشه خسته شدم و به امید رهایی، به مصرف شیره و تریاک روی آوردم. در ناخودآگاهم می‌دانستم که این ماده‌ای غیرعادی و بسیار خطرناک است، و تخریب آن با هیچ ماده‌ای قابل مقایسه نیست.

اوایل سال ۱۳۹۰ بود که با کنگره ۶۰ آشنا شدم. آموزش‌های کاربردی، داروی مناسب، مقدار و زمان مصرف دقیق که از سوی راهنما برایم تجویز شد، باعث شد تا جسمم ترمیم یابد و میل به مصرف شیشه در من از بین برود. باور اینکه روزی بتوانم مصرف شیشه را کنار بگذارم، برایم غیرممکن بود؛ اما متد DST این باور را به واقعیت تبدیل کرد.

این روش درمانی نشان داد که حتی اعتیاد به موادی همچون شیشه، کیمیکال، قارچ و فنتانیل نیز قابل درمان است. متد DST حدود ده سال پیش وارد میبد شد و با تأسیس نمایندگی میبد، گام بلندی در مسیر درمان اعتیاد برداشته شد. به‌دنبال آن، نمایندگی‌های نائین و زارچ نیز راه‌اندازی شدند و همهٔ این‌ها، گواهی است بر حقیقت درمان اعتیاد در کنگره.

شکر خدا، با نظر لطف جناب مهندس، قرار است شعبه‌ای جدید نیز پس از تعطیلات تابستانی در یزد افتتاح شود. بی‌شک این امر، نیازمند شور، همدلی و مشارکت ما اعضاست. نباید فراموش کنیم که همهٔ ما مسئولیم تا این مسیر را ادامه دهیم و چراغ راهی باشیم برای آنانی که هنوز در تاریکی اعتیاد گرفتارند.

رهایی مسافر جواد، راهنما مسافر ولی

رهایی مسافرمرتضی، راهنما مسافر بهزاد

رهایی مسافرمحمدتقی و مسافر میرزامحمود، راهنما مسافر مهدی

مرزبان کشیک: مسافر مصطفی
تایپ: مسافر علی لژیون هشتم
ویراستار: مسافر جمال لژیون ششم
عکس و ارسال خبر: مسافر سعید لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .