شیشه، یکی از خطرناکترین موادمخدر موجود در بازار است. هر زمان، سخن از شیشه و تخریبهای آن به میان میآید، ناخودآگاه، به گذشته و حال پریشانی که داشتم فکر میکنم که چه آسیبهایی برای من و خانوادهام به وجود آورد. این ترکشهای روحی و روانی، سبب آزار مسافرم و من که مادر خانواده بودم و هم دیگر فرزندانم شده بود.
مسافرم به دلیل شغلی که داشت، شبانهروز در جادهها، در حال رانندگی بود و برای اینکه خستگی کار و بیداری شبانه را بتواند تحمل کند، به شیشه پناه برد. با هذیانگوییهای وقت و بیوقت و در نهایت، با ظن و گمان بد، زندگی را به کام ما زهر کرده بود و دیگر هیچ آرامش و آسایشی نداشتیم.
آزار و اذیت کلامی، آسیب به خود و هزاران مشکل دیگر ما را ناتوانتر از قبل کرد. مسافرم همیشه از شیشه گریزان بود و دیگران را برای مصرف آن، سرزنش میکرد، در حالی که خودش به یکباره در دام این مواد افتاده بود. پرخاشگری، ناامیدی، بیثباتی و عطش زیاد، از علایم مصرف این مواد شبیه شکر بود.
این مراحل به اندازهای آهسته طی شد و اندکاندک به زندگی ما آمد که مسافرم متوجه نشد در مرحله وابستگی قرار گرفته است. مهربانیهای بیوقفه و عصبانیتهای بیمورد، او را به جایی رساند که رفتن را به ماندن ترجیح داد؛ اما او با تمام حال نامساعدی که داشت، این زندگی را حفظ کرد و تصمیم گرفت که درمان شود.
بنابراین به کنگره۶۰ آمد، تا زندگی جدید و بدون موادمخدر را آغاز کند. با ورود به کنگره۶۰ و با شروع درمان، اندکاندک، تخریبها جای خود را به تغییرات مثبت دادند. از آقای مهندس حسین دژاکام بسیار سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند که به اذن خداوند بزرگ و تلاش مسافرم، قادر باشیم از این مواد افیونی و خانمانسوز، به آرامی رها شویم.
امروز جسم و روان و جهانبینی مسافرم در بهترین حالت ممکن است و به لطف خداوند به زندگی خود ادامه میدهد و من و فرزندانم در کنار هم، از زندگی لذت میبریم. به امید رهایی همه مصرفکنندگان جهان، تا بتوانند مسیر سلامت و سعادت خود را بیابند.
نویسنده: همسفر فتانه، رهجوی راهنما همسفر منیژه(لژیون دوم)
ویرایش: همسفر سپیده، رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فرشته، راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
93