English Version
This Site Is Available In English

وقتی آقای مهندس در سی‌دی شیشه از توهمات آن صحبت می‌کردند، مدام آن توهمات در ذهن من تصویرسازی می‌شد.

وقتی آقای مهندس در سی‌دی شیشه از توهمات آن صحبت می‌کردند، مدام آن توهمات در ذهن من تصویرسازی می‌شد.

سومین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی تهرانپارس به استادی مسافر جواد و نگهبانی مسافر وحید و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه "تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST" در روز چهارشنبه 19 تیرماه ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
خوشحالم از اینکه در جمع شما هستم. دستور جلسه شیشه است. من خودم مصرف‌کننده قرص‌های اعصاب و روان بودم. وقتی آقای مهندس در سی‌دی شیشه از توهمات شیشه صحبت می‌کردند، مدام آن توهمات در ذهن من تصویرسازی می‌شد. در سی‌دی شیشه، آقای مهندس از سایکوسوماتیک، از افسردگی و اختلالات روانی صحبت می‌کردند و دقیقاً به تجربه من می‌خورد که چقدر قرص‌های اعصاب و روان مخرب است.
من اوایل مصرفم، قرص ترامادول مصرف می‌کردم و اکثراً هم برای رابطه جنسی بود. زمانی که قرص ترامادول مصرف کردم، سیستم ایکس من ویران شد. یعنی ساعت پنج صبح از خواب بیدار شدم، دیدم تفکراتم بسیار از عقل به دور است و مداوم در حال فکر کردن به اینکه فرزندم را بکشم، همسایه را بکشم و همه این‌ها در ذهن من تصویرسازی می‌شد، همچنین وسواس‌های فکری. برای درمان دکترهای مختلفی رفتم، می‌گفتند اسکیزوفرنی است و هیچ راهی برای درمان نبود و من تقریباً دو سال دکترهای مختلف را امتحان کردم، به هیچ عنوان راهی نبود که من درمان بشم و در نهایت تبدیل به افسردگی و خیلی از مشکلات دیگر شد.
من در طول شبانه‌روز نزدیک به ۱۸ ساعت خواب بودم، نه به کارم می‌رسیدم و حتی خواب راحتی هم نداشتم و همیشه در حال کابوس دیدن بودم. من از خواب بیدار می‌شدم و از خداوند می‌خواستم که من یک شب درست بخوابم و این ادامه دار شد تا جایی رسید که روزانه ۱۵ عدد قرص می‌خوردم.

 

به یک جایی رسیدم که با خودم گفتم: "من خانواده دارم و نمی‌توانم با این روند ادامه بدهم، در اصل من در خانواده نقش ستون را دارم و سقف زندگی من در حال ریزش بود." من مدام در حال گشتن برای راهی برای درمان کردن خودم بودم، ولی راهی پیدا نمی‌شد؛ تا اینکه راه برای من نمایان شد و وارد کنگره 60 شدم.
من دارم دلی با شما صحبت می‌کنم و باید تجربیات خودم را در اختیار شما عزیزان قرار دهم. با خدای خودم صحبت می‌کردم که من این زندگی را نمی‌خواهم و راهی جلوی من بگذار. من به خاطر این زن و بچه‌ام دارم زندگی می‌کنم و تحمل می‌کردم.
من در اینستاگرام با کنگره 60 آشنا شدم. یک فایل برای من باز شد، یک کلیپ برای درمان نگاه کردم و در گوگل سرچ کردم و نظرات را خواندم، همان فردا صبح آمدم شعبه صالحی و راه کنگره 60 برای من نمایان شد. روز اول راهنمای تازه‌واردین به من گفت که اینجا مثل خدمت سربازی است، طبق اصول و قوانین مشخص و با روش DST جلو می‌روی و درمان می‌شوی؛ و درمان اتفاق افتاد.
افکار منفی و مواد مخدر و هر آنچه بود رفت کنار. بعد از آن هم دیدم که بند دیگری به من وصل است و آن بند اضافه وزن است. رفتم سفر جونز را شروع کردم و تا الان که چهار ماه از سفر من گذشته است، یازده کیلوگرم کاهش وزن داشتم و الان بسیار حس خوبی دارم.
واقعاً اضافه وزن خودش بندی است برای انسان است. خدارا شکر که در جمع شما هستم. امیدوارم که صحبت‌های من به سفر اولی‌ها کمک کند و مسیر را با اصول بیایند جلو و به رهایی برسند. مرسی که به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر احسان لژیون یکم، مسافر هادی لژیون نهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر احمد
تیر ماه ۱۴۰۴                                 
شعبه صالحی (تهرانپارس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .