انسانها هر کاری بخواهند انجام بدهند حتماً باید فرایند زمان را در نظر بگیرند. اگر بخواهیم به خودمان برسیم باید از خودمان عبور کنیم. باید قاضی خودمان باشیم؛ زندگی را سر مسائل دیگران خراب نکنیم. مهمترین اصل در زندگی، فکر کردن است؛ فکر کردن خیلی مهم است. باید در زمان حال زندگی کنیم و از گذشته نتیجه بگیریم و برای آینده برنامهریزی داشته باشیم. بدن ما مثل یک خانواده بزرگ است؛ از پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ گرفته تا فرزندان و کودک نوپا. حرکت باید طوری تنظیم شود که روی توانایی هر عضو از بدن باشد از پیر و جوان و کودک همه همپا باشند تا به تعادل برسد چون پیر قدرت جوانی را ندارد و کودک هم نوپا است و باید به آرامی در حرکت باشند
وقتی شخصی می خواهد وزن کم کند و لاغر شود به شدت ورزش میکند و چربی را آب میکند اما پوست آویزان میماند؛ ولی اگر آرام آرام و ذره ذره پیش برود و فرایند زمان را در نظر بگیرد اصولی لاغر میشود و همه اجزا با هم هماهنگ میشوند. ما باید کارهایمان را ذره ذره پیش ببریم نه اینکه بخواهیم به صورت انقلابی انجام شود که با مشکل مواجه شویم. ما باید در زندگی قاضی خود باشیم که بحران را به یکباره نمیتوانیم پشت سر بگذاریم. وقتی کسانی که در سیاه چال و تاریک خانه هستند به یکباره در معرض نور قرار بگیرند چشمهای خود را از دست میدهند و باید ذره ذره از تاریکیها خارج شوند و ما هم باید چنین از تاریکیها عبور کنیم. چیزهایی مثل کینه، انتقام، سیگار، مشروب، تهمت زدن و دروغگویی از تاریکیهای درون ما هستند.
بسیاری از انسانها به جای لذت بردن از زندگی خود دچار حاشیه میشوند. زندگی مثل شنا کردن است؛ اگر فن شنا را بلد نباشیم نمیتوانیم خوب شنا کنیم و غرق خواهیم شد. طبق فرمایش آقای مهندس دژاکام هیچ معجزهای نیست که در یک لحظه تمام مسائل منفی را درست کند. همه مشکلات و مسائل منفی ذره ذره اگر بخواهیم بندها را باز کنیم باید علم و دانش و معرفت لازم را داشته باشیم. انسانها باید راه بلد باشند تا از زندگی خود حراست کنند.
مبارزه زندگی، مبارزه اهریمن و شیطان با نیروهای الهی است. از معدن انسانها یک شمشیر درست شده است؛ یکی به حق و دیگری به ناحق هر دو شمشیر با هم بالا میروند حالا هر کدام پایین بیایند این را خداوند مشخص میکند. آیا حق پیروز است یا ناحق؟ چون دنیا بر پایه اضداد است این بازی روزگار است. انس از گل خام است و باید تبدیل به انسان شود و تحت فشار پخته شود و تبدیل به انسان آگاه گردد. انسان مثل یک قطره است و خداوند مانند دریاست و در آخر همه انسانها به دریا میپیوندند. انسان باید خود را در مسیر درست قرار دهد و تلاش کند و اگر انسان از حسهای خود به صورت خالصانه استفاده کند به حسهای بیرونی خود کمک میکند.
منبع: سیدی نردبان
نویسنده: همسفر مریم جعفری رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دزفول
- تعداد بازدید از این مطلب :
105