اگربخواهم درمورد شیشه و تخریب های آن بگویم، باید ساعت ها صحبت کنم. ولی درمورد دستور جلسه سعی میکنم بهطور خلاصه درد دلم را به شما عزیزان بازگوکنم. مسافرم که برادرم می باشد، بابیست سال تخریب همه چیزرا درطول اعتیادتجربه کرده است.
ولی خب از آنجایی که ما همخانه نبودیم، ولی هفته ای چندین بار او را میدیدم و تقریبا تمام حرکاتش راهم یک جورهایی شاهدش بودم و سایهی اعتیاد وی بر زندگی پدر و خواهر و برادرها بهویژه بر زندگی خانوادگی من خیلی تاثیراتش را گذشته بود.
از زمان بیماری و فوت مادرم حدود دوسالی شبانه روز درکنار مسافرم بودم و شاهد پرخاشگری های وحشتناک او بودم. تا اینکه اورا برای درمان نزد متخصص اعصاب و روان بردیم و پس ازبستری های پیدرپی و دادن داروهای قوی آرام بخش.
چون بدنش به این داروها دیگر عادت کرده بود، به ترامادول پناه برده بود که نقطه آغازش ترامادول و کم کم به مواد مخدر های دیگر و الکل روی آورد که اسیر خطرناک ترین ماده مخدر، یعنی شیشه شد.
واقعا دراین ۲۰ سال تخریبش، حرکات نا معقول و توهم ها، وسواس ها، لاغری بیش ازحد، سرووضع ژولیده پولیده، عدم رعایت بهداشت جسمی و خیلی ازصفات بد دیگر در وی پدیدار بود که هم روح و روان خودش را خراب کرده بود و هم موجب آزردگی روح و روان کل خانواده شده بود.
خدارا هزاران هزاربار شکر میکنم که مسیر کنگره را به مسافرم نشان داد تا من هم به واسطه ایشان بیایم و ازموهبت بزرگ کنگره ۶۰ و از وجود نازنین و آموزش های ناب جناب مهندس بزرگوار و راهنمایان زحمتکش و مهربان این مکان مقدس بهره ببرم.
وقتی گذشته ی مسافرم را به یاد میآورم احساس باوری در ناباوری برمن حکمفرما میشود. به امید سلامتی و رهایی و آرامش کامل همه مسافران ایران زمین وبه تبع آن همسفرانشان.
نویسنده:همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
تایپیست: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم)
ویراستاری و ارسال: همسفر یلدا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژین یکم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
114