سلام، بنده در اینجا میخواهم از زخمی حرف بزنم که هنوزم بعضی شبها در خوابم بیدارم میکند.من همسر مردی بودم که شیشه مصرف می کرد اولش نمیدانستم چه چیزی مصرف میکند، فقط میدیدم که عوض شده. است کمخوابی، بدبینی، پرخاش، حرفهای عجیبوغریب... کمکم فهمیدم شیشه است.
شیشه یه مادهست، اما یه دیو هم هست. وقتی وارد خانهات بشود، دلگرمی رو میبرد.من و بچهام دیگه امنیت نداشتیم. همهاش دعوا، داد، شک، ترس...اون دیگه اون مردی نبود که یه روزی عاشقش شده بودم.میخواست ثابت کند که همه دشمنشن. حتی من. حتی پسرمون.بارها خواستیم کمکش کنیم، اما نمیخواست. میگفت مشکلی ندارد.
یک بار سعی کردیم ترکش بدهم، با گریه، با قهر، با تهدید. اما نشد.آخرش هم توی یک دعوای خیلی شدید... همه چیز تمام شد.اون از بین رفت. دیگه هیچوقت نتونستم باهاش حرف بزنم.اون روز فقط یه نفر نمرد، من هم یک جور دیگه مُردم.حالا فقط موندم با یک دنیا خاطرهی تلخ و یه بچهی بیپدر.
آمدم کنگره تا بگویم: اگه هنوز شیشه مصرف میکنید، نذار دیر بشه.به خودت فرصت بده. به خانوادهت، به اونایی که دوستت دارند شیشه فقط جسمت را نمیسوزاند، عشق را، اعتماد را، آینده را هم میسوزاند.اگه نمیتوانی برای خودت بجنگی، برای بچهات بجنگ. برای همسرت.
من امروز اینجام، با یه زخم بزرگ، اما با یه پیام مهم: نجات ممکنه.فقط باید بخواهی. فقط باید بلند شوی.این جا مکان امنی رو زمین هست به نام کنگره که دیگه درمان شیشه برات ناممکن نیست باروشی بسیار ملایم چون مرکبی آرام و مطمئن متد علمی مبتنی بر آزمایش به نام دی اس تی که به راحتی شیشه را با هر میزان مصرف و هر سنی می تواند درمان کند.
ویرایش و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لواسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
76