در قسمت سوم سیدی شیشه، استاد دژاکام بهصورت عمیقتری وارد دنیای پیچیده و ویرانگر این ماده مخدر میشود. ایشان توضیح میدهند که شیشه نه تنها یک ماده توهمزا و محرک است، بلکه بهمرور زمان تمام ارکان زندگی مصرفکننده را تحت سلطه میگیرد. برداشت من این بود که شیشه مثل یک فریب بزرگ عمل میکند؛ اول فرد را سرشار از انرژی و اعتماد به نفس کاذب میکند، اما بهتدریج عقل، منطق، خواب، اشتها و حتی قدرت تشخیص واقعیت را نیز از او میگیرد. به تعبیر استاد، کسی که شیشه مصرف میکند، نه تنها خودش را گم میکند، بلکه دیگران را هم نمیشناسد.
یکی از نکات کلیدی این سیدی، مسئله نپذیرفتن بیماری، توسط مصرفکننده است. یعنی فردی که شیشه مصرف میکند، معمولاً نمیپذیرد که بیمار است و به درمان نیاز دارد. این نکته برای من بسیار تکاندهنده بود، چون نشان میدهد که چهقدر این ماده میتواند انسان را از درک خودش دور کند. در این بخش، استاد به صورت روشن بیان میکنند که درمان شیشه فقط با پرهیز ممکن نیست. بلکه باید تفکر،نگرش، جهانبینی و سبک زندگی فرد بهکلی تغییر کند. درمان واقعی، بازسازی شخصیت و بازیابی انسانیت از دسترفته است.
برداشت شخصی من این بود که خانواده و اطرافیان نقش مهمی دارند، اما درمان تا زمانی که خواست درونی برای تغییر نباشد، پیش نمیرود. شیشه فرد را به یک دنیای ساختگی و دروغین میبرد، جایی که همهچیز وارانه و غیرواقعی است. یکی از نکاتی که در این سیدی بر من تأثیر گذاشت، قدرت ویرانگر توهمات ناشی از شیشه بود. فرد دچار توهمات دیداری و شنیداری میشود و حتی ممکن است صدای خدا، جن یا نیروهای ناشناخته را بشنود و آنها را باور کند. استاد تأکید میکنند که مصرفکننده شیشه دچار نوعی "بیداری توهمی" میشود؛ یعنی فکر میکند بیدارتر و آگاهتر شده، اما درواقع از واقعیت فاصله گرفته است. این برای من به نوعی شبیه خواب در بیداری بود.
در پایان، این پیام را دریافت کردم که رهایی از شیشه، نیازمند آموزش، آگاهی، زمان، صبر و پافشاری مداوم است. کسی که میخواهد از این ماده نجات پیدا کند، باید از نو خودش را بسازد، و این مسیر بدون خواستن، ممکن نیست.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
70