English Version
This Site Is Available In English

شیشه تخریب‌های زیادی در افکار و اندیشه انسان ایجاد می‌کند

شیشه تخریب‌های زیادی در افکار و اندیشه انسان ایجاد می‌کند

جلسه دوازدهم از دوره اول جلسات آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی سالار خمین با استادی مسافر علیرضا و نگهبانی مسافر مهران و دبیری مسافر ابراهیم با دستور جلسه "تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST" در روز سه‌شنبه ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.
سخنان استاد؛

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر.
خدا را شاکر و سپاسگزارم که فرصت داد تا در این جایگاه خدمت کنم و از نگهبان عزیز تشکر می‌کنم و اما دستور جلسه شیشه، من در کنگره ۶۰ دیدم آقای سعید که اعلام کرد که ۱۰ سال از مواد مخدر شیشه رها شده‌ام این به من یک امیدی داد یا استاد آقا علی که راهنمای سیگار من بوده است و مصرف شیشه داشته است و رها شده است این یک تلنگر و جرقه‌‌ای بر من به وجود آورد که شاید در اینجا بتوانم شیشه یا همان هروئین را درمان کنم محکم آمدم و این‌ها را برای این می‌گویم که امروز خیلی به قول معروف به خودم بالیدن و آن انرژی در من وجود دارد که من علیرضا زمان مصرف به خاطر مصرف شیشه و هروئین باعث شده بود که حتی خانواده‌ام من را ترک کنند.

امروز ایجنت محترم آقای رسول با من تماس گرفتند و گفتند: علیرضا چون شما قبلاً مصرف شیشه داشته‌اید می‌توانی به‌جای آقای سعید استاد بنشینید؟ گفتم؛ بله، این بخاطر این است که قوانین و مقررات کنگره ۶۰ را رعایت کرده‌ام و بخاطر این است که آن قوانینی که کنگره ۶۰ برای من گذاشت همه را درست اجرایی کرده‌ام. اگر گفتند؛ سی‌دی بنویس، سی‌دی نوشتم و اگر گفتند؛ به‌موقع در اینجا حضور داشته باش، اینجا بودم حرف‌های تمام استادان را گوش کردم، من یادم می‌آید که یکی از راهنمایان محترم آقای ابراهیمی در جلسه شعبه خمین صحبت کردن و گفتند: که با چنگ و دندان صندلی را نگه دارید من هم اوایل سفر خود بودم، تخریب‌های خیلی شدیدی داشتم کسانی که شیشه مصرف کردند میدانند که من چه می‌گویم از لحاظ افکار بهم ریخته بودم و تا چند ماه اول واقعا یک جورایی هنوز هم آن ناامیدی‌ها در من وجود داشت و با خودم می‌گفتم: که من خیلی جاها رفتم درمان نشده‌ام و اینجا هم مطمئنا درمان نخواهم شد و حالا دارو می‌خورم احتمالا درمان نمی‌شود و زمانی که داروی من تمام شود مطمئنا افکار خراب سراغ من می‌آیند ولی صحبت آقای ابراهیمی این را به من گوشزد کرد که آقا به هر نحوی که شده و به هر سختی که شده است این صندلی را نگهدار نگذار صندلی را ازت بگیرند با سختی‌های زیادی روبه‌رو شدم اما آمدم تا سفر اول من تمام شد، سفر اول که به پایان رسید قطعا آن افکار و اندیشه من هم یواش،یواش تغییر کرد.

یک خاطره از دوران شیشه می‌گویم، زمانی که من شیشه مصرف می‌کردم  مغز من دستور نمی‌داد و کارهایی که انجام می‌دادم دست خودم نبود یعنی وقتی که اثر شیشه از سرم می‌گذرد می‌فهمیدم که چکار کرده‌ام من هیچ زمانی یادم نمی‌رود که کل دندان‌های خودم بر اثر مصرف شیشه از بین رفتند زیرا زمانی که فاز شیشه من را می‌گرفت شب تا صبح در عرض دو الی سه هفته جوری شده بود که خانواده‌ام من رها کرده بودند و من در خانه تنها بودم و شب‌ها که شیشه مصرف می‌کردم خواب نداشتم و با نوک چاقو دندان‌های خودم را می‌کندم و جوری میشد که یک زمان به خودم  می‌آمدم که صبح شده بود و فکر می‌کردم شاید به اندازه ۱۰ دقیقه این کار را انجام داده‌ام و زمانی که سرم را از روی متکا برمیداشتم می‌دیدم پر از خون است و فاز شیشه نمی‌گذاشت که من متوجه کارهای خودم شوم. یادم هست که پدرم برای دختر ۷ ساله‌ام دوچرخه خریده بود و این را همیشه گفته‌ام شب اولی که من شیشه مصرف کرده بودم آمدم خانه دیدم یک دوچرخه نو در خانه است و دخترم دوید به سمت من و گفت؛ باباجون برای من دوچرخه خریده است و من هم آخر شب رفتم مواد مصرف کردم نگاه کردم و با خودم گفتم این دوچرخه نو زمانی که کارخانه این‌ها را تولید می‌کند پیچ‌هایش شل بسته است بگذار پیچ‌هایش را سفت کنم و از نو همه پیچهای دوچرخه را باز کردم و این کار تا چهار صبح طول کشید و زمانی که فاز شیشه از سرم پرید دیدم نمی‌توانم دوچرخه جمعش کنم  و مثل اول درست کنم و تیکه‌های دوچرخه را درون گونی گذاشتم  و بردم کنار رودخانه و خاکش کردم و در خانه را نیمه باز گذاشتم و رفتم و زمانی که خانواده‌ام از خواب بیدار شدند گفتند؛ دوچرخه کجاست؟ من هم با صدای بلند گفتم در را باز گذاشته‌اید و دوچرخه را دزدید‌ه‌اند.

این خطرات را گفتم که بدانید تخریب‌های شیشه چگونه است و منی که ۸ ماه رهایی گرفته‌ام تازه متوجه شده‌ام که واقعا شیشه چه بلایی سر من آورده است ولی جای شکرش باقی است و اگر در جاهای دیگر برای درمان من کاری انجام نشد و با قرص و دارو درمانی صورت نگرفت اما در کنگره ۶۰ شیشه و انواع مخدرهای صنعتی را می‌توان درمان کرد و قطعا بعضی از راهنمایان مصرف شیشه داشته‌اند و در کنگره درمان شده‌اند پس برای من علیرضا هم درمان اتفاق افتاد و برای درمان هم باید خواسته داشته باشید و با هر سختی و مشکلات صندلی کنگره را نگهدارید و مرتب سر جلسات حضور داشته باشید و آن حال خوشی که من دریافت کردم شما هم می‌توانید داشته باشید و زمانی که پدرم من را می‌دیدم که شیشه مصرف می‌کنم و در را به روی من می‌بست و از من فرار می‌کرد اما الآن به من افتخار می‌کند و خودم هم بودن در کنگره را افتخار می‌کنم و ممنونم از آقای مهندس و متد DST و افرادی که وارد کنگره می‌شوند و مواد صنعتی مصرف می‌کنند مطمئنا اگر مسیر را درست حرکت کنند و به قول استادم آقای طاهر که همیشه می‌گوید؛ در کنگره ۶۰ قطعا درمان اتفاق خواهد افتاد ولی به شرط و شروطه‌ها یعنی همان فرمانبرداری است و باید از تمام سختی‌ها بگذرید تا به حال خوش برسید. از اینکه به صحبت‌های من توجه نمودید متشکر و ممنونم.
نویسنده: مسافر جواد
تنظیم و ارسال: مسافر عباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .