English Version
This Site Is Available In English

گرداننده جسم ما سلول‌ها هستند

گرداننده جسم ما سلول‌ها هستند

در سی‌دی «پرواز»، آقای مهندس فرمودند: «مثلاً ما می‌خواهیم شمال برویم، پیاده می‌رویم، هوا یا خیلی سرد است یا خیلی گرم، ولی مسیر را اشتباه می‌رویم. به‌جای اینکه به سمت شمال برویم، به سمت قم حرکت می‌کنیم؛ یعنی جهت کاملاً اشتباه است. تلاش می‌کنیم، اما مسیر درست نیست.» همچنین گفتند: «بزرگ‌ترین دشمن هر انسان، جهل خودش است.» آقای مهندس فرمودند: «گاهی ما به همه‌چیز بدبین می‌شویم. فکر می‌کنیم مردم کارهایی انجام می‌دهند که واقعیت ندارد؛ آن‌ها ساخته خیال ما هستند.» ما می‌خواهیم حقیقت همان چیزی باشد که خودمان می‌گوییم و قبول داریم، ولی این اشتباه است. ما خودمان هستیم که با رفتار و کردارمان، نامردی‌ها را به‌وجود می‌آوریم. مثلاً شخصی که ورشکست شده، اگر از او بپرسیم چرا؟ می‌گوید: «فلانی چک من را پاس نکرده و فلانی باعث شد من ورشکست شوم.» درحالی‌که مقصر اصلی خودش است، ولی تقصیر را گردن دیگران می‌اندازد.

آقای مهندس فرمودند: «بحری‌ست بی‌کران، غمی‌ست بی‌پایان» یعنی چه؟ شادی‌ها کوتاه و لحظه‌ای هستند، مثلاً لحظه‌ای می‌خندیم و خوشحال می‌شویم، ولی غم، عمق دارد و ریشه‌دار است. همه دردهای بشر از "دانش‌های کشف‌نشده" ناشی می‌شود. مثلاً اعتیاد یکی از همان دانش‌های کشف‌نشده بود که در کنگره با روش DST کشف شد. با این روش، طی ۱۰ تا ۱۱ ماه سفر، درمان اعتیاد به‌خوبی انجام می‌شود. آقای مهندس گفتند: «اگر آمار بگیریم، طول عمر بچه‌های کنگره از افراد عادی بیشتر است.» در‌مورد کران سلول‌ها، می‌پرسند: آیا ما واقعاً از سلول‌ها اطلاع داریم؟ ما از "سیستم ایکس" که مربوط به مغز است هم، چیزی نمی‌دانیم. جهان هستی بی‌کران است و هنوز بسیاری از علوم کشف نشده‌اند. درمورد درمان چاقی هم روش "لژیون جونز" در کنگره کشف شده‌است. امکان ندارد کسی این روش را درست و کامل اجرا کند و لاغر نشود. اگر با برنامه جلو برویم، سیستم بدن روی نظم می‌افتد.

درحقیقت، ما نیستیم که تصمیم می‌گیریم لاغر شویم، بلکه سلول‌های بدن ما تصمیم می‌گیرند که لاغر شوند یا نه. گرداننده جسم ما سلول‌ها هستند. آقای مهندس گفتند: «اگر من روش DST را کشف نکرده بودم، شاید ۱۰ سال پیش مرده بودم یا اگر زنده بودم، زندگی‌ام پر از رنج و عذاب بود.» در سی‌دی «پرواز» آقای مهندس در مورد امیدواری می‌گویند: «همیشه باید به خدا امیدوار باشیم، توکل کنیم، خدا را وکیل خودمان قرار دهیم و تلاش کنیم. مهم نتیجه نیست، مهم این است که تلاش کنیم تا آخر سر افسوس نخوریم که چرا تلاش نکردیم.» اگر موفق شدیم، جای شکر دارد و اگر نشدیم، باز هم باید ادامه دهیم و ناامید نشویم. درمورد ترس هم گفتند: مثلاً گاوی در مزرعه‌ای سرسبز بود. صبح تا شب علف می‌خورد و روزها چاق می‌شد، اما شب‌ها لاغر می‌شد؛ چون غصه می‌خورد و می‌گفت: «اگر صبح بیدار شوم و سیلی بیاید و علف‌ها را ببرد، چه کنم؟»

۴۰ سال همین‌طور بود، یعنی این گاو همیشه در ترس زندگی کرد و هیچ توکلی نداشت‌، پس ما باید به خدا توکل کنیم، دلمان قرص باشد که خدا همیشه هوای ما را دارد. آقای مهندس می‌گویند: «اگر رفتار، کردار و فکرمان درست باشد، نباید از حال دل خودمان غافل شویم.» در این صورت، به‌قول ایشان به "مرغ باغ ملکوت" تبدیل می‌شویم. همچنین فرمودند: هر چیزی از نقطه صفر آغاز شده‌است. مثلاً خود کنگره، از یک نفر شروع شد و ذره‌ذره شعاع پیدا کرد و بزرگ شد. درمورد تفکر و تقدیر می‌گویند: تفکر و تقدیر همیشه یکی نیستند. ممکن است تفکر انسان یک چیز باشد و تقدیر، چیز دیگری. بنابراین، این ۲ با یکدیگر برابر و یکسان نیستند. زندگی ما بر ۳ محور استوار است: ۱. خواسته ۲. تقدیر ۳. فرمان الهی. تقدیر، همان نامه‌ پیشین است؛ چیزی که حضورش را در همه‌جا می‌توان احساس کرد.

منبع: سی‌دی پرواز
نویسنده و تایپ: همسفر دنیا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .