جلسه دوازدهم از دوره سیویکم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی لویی پاستور با استادی همسفر خندان، نگهبانی همسفر شایسته و دبیری همسفر پانتهآ با دستور جلسه «تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST» روز سهشنبه 24 تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سپاسگزارم از ایجنت محترم خانم زهره عزیز، مرزبانان گرامی، نگهبان جلسه و دبیر محترمشان بابت فرصت آموزشی که در اختیار من قرار دادند. از همه شما دوستان تشکر میکنم که با سکوتتان من را همراهی کرده و انرژی میدهید. میدانید دستور جلسه راجعبه چیست و تا فراموش نکردم رهاییهای هفته گذشته نمایندگی لویی پاستور، خانم پروانه و خانم مریم عزیز را خدمت راهنماهای محترمشان و خانم فرشته عزیز تبریک عرض میکنم، امیدوارم در این مسیر مستدام و خدمتگزار کنگره عزیز باشند و با هر طلوع به الله نزدیکتر شوند.
حتماً شنیدهاید که آقای مهندس میفرمایند: این دست، دست پارسالی نیست این پا، پای پارسالی نیست بارها این عبارت به گوشمان خورده است؛ اما دلیلش چیست؟ این است که سلولها در بدن من هرازگاهی کپی میشوند مثل دستگاه کپی که یک برگه میگذارید و از رویش کپی میشود. ۵۰ الی ۱۰۰ عدد کپی میگیرید و هر اتفاقی که روی برگه اول افتاده باشد یا لکه آب یا نوشیدنی بر روی آن ریخته باشد، دقیقاً با کپی به تمام برگهها منتقل میشود. من نمیتوانم برگهای هنگام کپی داشته باشم که ایرادات برگه اصلی را نداشته باشد. دقیقاً همین اتفاق برای بدن و تکتک ۴۰ هزار میلیارد سلول که آقای مهندس هم میفرمایند میافتد. فکر کنید سختافزار جسم من مشکل دارد؛ یعنی سلول و سیدی پلیرم هم مشکل دارد. وقتی میخواهم سیدی بگذارم و آهنگی از آن پخش شود آن آهنگ خشدار است و بهجای اینکه باعث لذت شود گوش را آزار میدهد.
حالا تصور کنید من در جایگاه مسافر یا همسفر بهعنوان مصرفکننده مواد مخدر یا فردی که با افکار و اندیشه خراب تکتک سلولهایم را از کار انداخته و باعث ایجاد نواقصی در آن شدهام، چه کپیهایی از آن سلولهای معیوب من گرفته میشود. در این حال خندان وارد کنگره۶۰ میشود و انگار مادربزرگ بچههایش است؛ یعنی سن ظاهری و جسمیاش با سن شناسنامهای هم خوانی ندارد، به عبارتی پیرتر از آن چه که هست به نظر میآید؛ چون همه معیوبات کپی شدهاند. به این شکل که مسافر من بهجای سن واقعیاش، سن یک پیرمرد ۸۰ -۹۰ ساله را نشان میدهد.
اتفاقی که با متد DST میافتد، اول بگویم در خصوص این دستور جلسه ابتدا شیشه بهعنوان محرک توسط آقای مهندس معرفی شد. در ادامه عنوان بهتری به آن دادند و فرمودند شیشه نه محرک و نه مخدر بلکه؛ مخرب است. دلیلش هم این است که هر آنچه بقیه مواد مخدر و محرک دارند (آنچه همه خوبان دارند) شیشه همه را یکجا و بهتنهایی دارد. توهمها آسیبهای جسمی و همینطور خودبزرگبینی را در پی دارد. افکار و اندیشه را مسموم و کاهش وزن شدید به دنبال دارد. زخمهای جسمی و اتفاقات زیادی که همه شما میدانید؛ اما متد DST چه میکند؟
همانطور که در طول زمان این اتفاقات افتاده است روش DST با داروی مناسب که همان داروی OT هست، ساختار ژنها را تغییر میدهد. وقتی ساختار تغییر کرد؛ یعنی زمانی که ساختار ژنها بازسازی شدند، سر جای خودشان قرار گرفت و فعالیت اصلیشان را از سر گرفتند آن وقت است که بیان ژنها درست میشود؛ یعنی خندان اول حافظه درستی نداشته با سفر به روش DST چه با سیم و چه بدون سیم بعد از مدتی میبیند حافظهاش برگشته است، قدرت تصمیمگیری نداشته ولی به روش DST به مدت حداقل ۱۰ ماه و با آموزشهای جهانبینی میتواند بهخوبی تصمیمگیری کند.
حالا در خصوص شیشه چه اتفاقی میافتد، اتفاق عجیبی که در جسم میافتد این است که محرکها، سیناپسها را میسازند؛ یعنی سلولهای عصبی جدیدی را در بدن مصرفکننده میسازند. ساختهشدن سلولهای عصبی جدید در بدن مصرفکننده را چطوری میبینم؟ به این صورت که تصاویری که اصلاً وجود ندارد، میگویند که هست دسترسی به جاهایی اتفاق میافتد که قاعدتاً نباید اتفاق بیفتد. به فرمایش آقای مهندس دیوار صور آشکار و پنهان و دیوار بین حسهایش از بین میرود. حالا حساب کنید تخریب کسی که یک سال محرک مصرف کرده با کسی که 12، 15 یا 20 سال محرک مصرف کرده چقدر عظیم و گسترده است؛ اما خیالتان راحت و دلتان قرص هر چقدر محرکها قوی و قدرتمند هستند، همانقدر روش DST هم قدرتمند و قوی عمل میکند. مثالی که بخواهد این ادعا را ثابت کند؛ در افرادی که توسط این متد درمان شدهاند و فالوآپشان موجود است به فرمایش بنیان کنگره60، مسافر خودم که مصرفکننده شیشه بودند فقط میتوانم بگویم برای انجام این عمل عظیم شکر، شکر، شکر.
حالا در جایگاه همسفر این موضوع چه ارتباطی به من میتواند داشته باشد؟ در کنگره60 آموزش گرفتم که آب میگردد و گودال را پیدا میکند. خندان در کنار مسافرش قرار نمیگیرد مگر اینکه تاریکیهایی از جنس او در وجود خودش هم باشد، حالا هر چه خندان به روش بیسیم، سیدیهای جهانبینی، آموزشهای آقای مهندس و آموزشهای استاد امین را هر هفته بهصورت مرتب و منظم پیگیری و هر چقدر این آموزشها را تبدیل به دیکته کند و در جایگاههای مختلف خدمتی قرار بگیرد، ذره، ذره، ذره ژنها تغییر پیدا میکنند و بعد از گذشت زمان هرکس او را میبیند میگوید چهکار کردهای؟ چه جراحی انجام دادهای؟ چه اتفاقی برایت افتاده که از نظر سنی نسبت به 2 یا 3سال قبل تغییرکرده و سنت پایینتر آمده است؟ همه اینها را از لطف بزرگ کنگره60، آقای مهندس دژاکام و آموزشهای نابشان داریم.
من در جایگاه همسفری که ۱۲ سال با مصرفکننده شیشه زندگی کرده، امروز بسیار تا بسیار به خودم میبالم و سپاسگزار شیشه هستم که مسافرم را انتخاب کرد، مسافرم هم من را انتخاب کرد و کنار هم قرار گرفتیم. به نظر من محرکها، بهویژه شیشه فرصت آموزش بیشتری را به همسفر میدهند، همسفری که در کنار مصرفکننده شیشه قرار گرفته باید لحظهلحظه حضور در کنگره را دریابد به واسطه تاریکیها و حالخرابیها در آن جایگاه قرار گرفته و باید بداند که «بهشت را به بها دهند نه به بهانه.» اگر حال خوب مسافر را میخواهد، اگر رهایی از شیشه را میخواهد و اگر تعادل را میخواهد اول باید خودش به آنها دست یابد تا بتواند به عزیزش آن را ببخشد و این امکانپذیر نیست مگر با خدمت، بهویژه، بهویژه، بهویژه خدمت مالی. چیزی که باعث شد دوربین از روی مسافرم به سمت خودم برگردد. من همیشه میگویم در کنگره60، مثلث آموزشی وجود دارد، لژیون، سایت و سردار. برای من لژیون سردار بسیار تا بسیار پررنگ بود و بهجز خدمت مالی نمیتوانستم مسافرم را رها کنم.
عزیزان اگر بهزعم خودتان در سفر اول سختی میکشید، اگر احساس میکنید گریز و حالخرابی در مسافرتان هست، ریشهاش را به تجربه، جسارتاً در خودتان پیدا کنید. هیچ اتفاقی در مسافر نمیافتد مگر اینکه یک سرش درون همسفر باشد. حال خوش را برای تکتک شما از خداوند طلب میکنم و امیدوارم که همه همسفرهایی که مسافر محرکها را دارند با بهترینها ابتدا رهایی سپس آزادی و تکامل را تجربه کنند. از شما خواهش میکنم کوتاه مشارکت کنید. آخرین بار است که به فرمایش آقای مهندس دستور جلسه شیشه را داریم و امسال با شیشه خداحافظی میکنیم. این نشاندهنده این است که پرونده شیشه هم مثل سایر مخدرها در کنگره60 بسته شده است. من در جایگاه مادر از این به بعد باید حواسم به این آموزشها برای فرزندم باشد، ببینم مخدرهای جدیدی که با اسامی مختلف اگر اشتباه نکنم فلاکا، کمیکال، زامبی، برنز، میومیو، نخ و خیلی اسامی دیگر که حتی بهصورت شربت از داروخانه گرفته و با نوشابه انرژیزا تهیه و مصرف میشود چه بلاهایی میتواند سر جگرگوشه من بیاورد؛ پس تا میتوانید قدر این صندلیها را بدانید و 2 دستی آنها را بچسبید. سپاسگزارم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
.jpg)
رهایی ۴۰ سیدی همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فرشته
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر کامران
عکاس: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم)
تایپیست: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
195