جلسه دوازدهم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدیپور قم، با استادی راهنمای محترم مسافر محمدباقر نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST" روز سهشنبه 24 تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان محمدباقر هستم یک مسافر، تشکر میکنم از دبیر و دوستانی که نوشتارها رو قرائت کردن ، خیلی خوشحال هستم که در جمع شما حضور دارم و آموزش میبینم، تشکر میکنم از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان بابت این بستری که فراهم کردن، تشکر میکنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و همینطور از نگهبان و دبیر و خزانهدار لژیون سردار که این اجازه را به من دادند تا در این جایگاه خدمت کنم.
در مورد دستور جلسه که تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST راجع به شیشه خیلی صحبت شده و طبق فرمایش جناب آقای مهندس شاید از سال آینده این دستور جلسه برداشته شود چون این موضوع در کنگره60 حلشده است میخواستم راجع به مخدرهای جدید که اسمهای زیبایی دارند من قبل از ورودم به کنگره خیلی از این مخدر و محرکها رو مصرف میکردم موادی مانند: ال اس دی ماشروم و ... . طبق فرمایش جناب آقای مهندس هر چه ما کارمان را درست انجام دهیم و نیروهای مثبت پیشرفت کند نیروهای منفی هم از طرف دیگر در حال پیشرفت هستند و دقیقاً برای من به همین شکل بود خودم به خودم میگفتم ال اس دی میخورم تا چاکراهایم رو پاکسازی کند یا چشم سومم را باز کند درصورتیکه چشم اول و دومم هم بسته میشد و زمانی که به خود آمدم متوجه شدم در اعماق تاریکیها هستم، ولی خدا را شکر که این موضوع با آمدن به کنگره60 و درمان با متد dst حل شد فرقی نمیکند که من با مصرف چه نوع ماده مخدری وارد کنگره میشوم، اگر واقعاً خواستهاش را داشته باشم میتوانم بهراحتی به درمان برسم.
البته این موضوع نیز ناگفته نماند که اوایل این مواد بعضی حسهای من را قویتر کرده بود و بعضی مباحث را انگار بهتر متوجه میشدم، اما هزینهها و بهای آن خیلی گزاف بود و باعث به فنا شدن روزگار جوانی من انجامیده بود. این اواخر مادهای را مصرف میکردم که به آن کوکائین گفته میشد، اما کوکائین نبود نوعی آمفتامین بود ولی ما مشامی مصرف میکردیم. من 3 شبانهروز قدرت بلع خود را ازدستداده بودم. در آن لحظات فکر میکردم که دیگر کار تمام است، و دیگر قرار نیست که زنده بمانم ولی لطف خدا شامل حالم شد و به کنگره 60 آمدم و به درمان رسیدم. در اینجا این موضوع را عنوان کنم و این موضوع را به لژیون سردار مرتبط است که اگر کنگره 60 نبود چه پیش میآمد؟ الآن محمدباقر کجا بود؟ اگر آن 5 عزیز و پیشکسوتانی که شعبههای کنگره 60 قم را راهاندازی نمیکردند چه میشد؟ هنوز امثال من محمدباقر بیرون از کنگره 60 به دنبال راه درمان اعتیاد خود هستند اما در آن بیرون به ایشان راهکارهای اشتباه میدهند.
اگر در کنگره 60 من نوعی به درمان نرسم، به نظرم مقصر خود من هستم که راهم را درست طی نمیکنم. به اعتقاد من یک سفر اولی با سفر کردن درست و صحیح بعد از به درمان رسیدن میتواند کلام و پیام رهایی کنگره 60 را به این افراد برساند. یک سفر دومی نیز میتواند با خدمت کردن درست و مناسب این کار را انجام دهد. یکی از این خدمتها ، خدمت در لژیون سردار است. ما اگر پایههای مالی قوی نداشته باشیم در تأسیس و راهاندازی شعبههای دیگر ناتوان خواهیم بود. شاید باوجود احداث شعبهای دیگر در مکان دیگر شهر منجر به آشنایی و رهایی افراد بیشتری در کنگره 60 شود. الآن شهر قم بهشدت نیازمند احداث شعبه مسافرهای خانم است و این موضوع را امیدوارم من محمدباقر بتوانم در زندگی خودم نیز کاربردی کنم. بتوانم بهدرستی خدمت کنم هم خدمت مالی و هم خدمت جانی. اول برای خودم بهگونهای که به این درک برسم که این خدمتها بر زندگی شخص خودم تأثیر شگرف خواهد داشت و سپس برای خانواده بزرگ کنگره 60. فراموش نکنم زمانی را که عزیزانی دیگر طنابی را در چاه اعتیاد که من در آن اسیر بودم انداخته بودند تا من نیز بتوانم به روشنایی برسم. حالا که به روشنایی رسیدم بیتفاوت فقط به دنبال زندگی خودم نروم، بلکه من نیز طنابی را در چاه تاریکی اعتیاد رها کنم تا یک نفر دیگر نیز بتواند به روشنایی برسد.

جلسه هماهنگی اعضاء سایت:

تایپ: مسافر هاشم (لژیون 5)
ویرایش: مسافر احمد (لژیون 2)
عکاس: مسافر علیرضا (لژیون 6)
تنظیم و ارسال: مسافر احمد (لژیون 2)
تهیه: گروه خبری نمایندگی محمدی پور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
170