جلسه یازدهم از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی هاتف به استادی مرزبان همسفر اعظم، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر مرضیه، با دستور جلسه «تخریبهای شیشه، مخدرهای جدید و درمان آن با روش DST» روز یکشنبه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را بسیار تا بسیار شاکرم که امروز اجازه خدمت در این جایگاه را به من داد. از ایجنت گروه خانواده همسفر ناهید و همسفر مریم که اجازه دادند در خدمت شما عزیزان باشم و از شما آموزش بگیرم، تشکر میکنم. دستور جلسه این هفته شیشه است. این دستور جلسه برای منِ همسفر، سه پارامتر را مشخص میکند. آشنایی با این تخریب و روش درمان آن با متد DST، نوری از امید در قلبم روشن میکند؛ نوری که به من میگوید: با وجود تمام عظمت و تخریبهای این ماده، جایی هست که میتواند این غول بزرگ را مهار کرده و به درمان برساند. پارامتر سوم، تأثیر آن بر منِ همسفر است؛ حتی اگر مسافر من مصرفکننده شیشه نباشد. چرا تأثیر آن روی من مهم است؟ چون تخریبهای شیشه همانطور که یک مسافر را از پا درمیآورد و زمینگیر میکند، با من همسفر نیز کار خودش را میکند.
من از تجربه شخصی خودم شروع میکنم: مسافر من سال ۱۳۹۹ با تخریب شیره و قرص وارد کنگره شد. او همیشه در حال چرت زدن و خواب بود و من همسفر آزادانه هر جا میخواستم میرفتم و میآمدم. او اصلاً متوجه نبود که چه میپوشم، چه میخورم، با چه کسی میروم یا میآیم. تا زمانی که مواد سر جای خودش بود، آرامش برقرار بود و کاری به من نداشت. زمانی بود که وقتی میخوابید، با آن حجم مصرف بالا، دستم را جلوی بینیاش میگرفتم تا مطمئن شوم نفس میکشد یا نه. اینقدر حالش خراب بود و کاری به من نداشت که زندگیام نرمال و آرام بود. البته سختی خودش را داشت؛ مثلاً وقتی میخواستیم مهمانی برویم، آنقدر پای بساط مینشست تا زمان بگذرد و وقتی مهمانی تمام میشد، تازه میآمد که برویم، و این من همسفر بودم که به خاطر دیر شدن، حال خوشش را خراب میکردم و دعوا به پا میکردم. مسافر شیره و تریاک هیچوقت متعادل نبود. این را گفتم تا به سراغ تخریبهای شیشه برویم.
همسفری را دیدم که میگفت: اصلاً حاضر نیستم مسافرم خوب شود؛ چون تا زمانی که مصرف میکند، کاری به من ندارد. میگفت: مگر بیکارم که بروم ترکش بدهم تا حسهایش باز شود و برای خودم دردسر درست کنم؟ مسافر مصرفکننده شیشه، بر خلاف سایر موادها؛ حتی راه بروی گیر میدهد. یکی از تخریبهای رایج در مسافران آقا، بدبینی است. آنها فکر میکنند همه دشمنشان هستند و این بدبینی نسبت به همسرشان چند برابر بیشتر است.
آقای حکیمی روزی در شعبه هاتف فرمودند: «دنیای مصرفکننده شیره و تریاک با مصرفکننده شیشه و هروئین، دو دنیای متفاوت است». کسی که شیره مصرف میکند، نمیتواند روی پای خودش بایستد، ولی مصرفکننده شیشه پنج روز بیدار میماند و اصلاً نمیفهمد. کسانی که با مصرفکننده شیشه زندگی کردهاند، اینها را خوب میدانند. ما در خواب چیزهایی را میبینیم که واقعی نیستند؛ ولی آنها بیدارند و چیزهایی را میبینند که نباید ببینند، و ما به آن میگوییم توهم؛ اما توهم نیست، واقعاً چیزهایی را میبینند. مسافر من میگفت: تو حتی اگر حرف نزنی، من افکارت را میخوانم. آن زمان نمیفهمیدم منظورش چیست، ولی واقعاً میفهمید؛ چون حسهایش باز شده بود.
در مصرف شیشه، دوپامین ۱۱ برابر ترشح میشود. همین باعث تخریب شدید در مصرفکننده میشود. همه کسانی که با مصرفکننده شیشه زندگی کردهاند، آن را درک میکنند. خدا را شکر کسانی که اینجا نشستهاند، بین رفتن و ماندن، ماندن را انتخاب کردهاند و به حال خوش رسیدهاند.
در کنگره سه دسته همسفر داریم: ۱) همسفرانی که مسافرشان آمد، درمان شد، رها شد و آرامش را به خانه آورد. ۲) همسفرانی که مسافرشان در حال سفر هستند و سفرشان استاندارد است و به زودی به درمان میرسند. ۳) همسفرانی که مسافرشان سالها است میآید و میرود؛ ولی درمان نشده است؛ اما این همسفران با جدیت میآیند، آموزش میگیرند، کنگره را قبول دارند و به قسمت دوم دستور جلسه پی بردهاند. در کنگره نوبت باران محفوظ است. اگر همسفری به کنگره میآید ولی هنوز مسافرش درمان نشده و در خانهشان بحث و دعوا برقرار است؛ یعنی هنوز نوبت آن همسفر نرسیده است و هنوز به این مشاجرهها نیاز دارد. خدا را شکر در کنگره، راه درمان باز شده و درمان قطعی وجود دارد و روزی اتفاق خواهد افتاد.
جای راهنمای خوبم، خانم راضیه، بسیار خالی است. من از آن دسته همسفرانی بودم که مسافرم با شیره و تریاک وارد شد و بعد بر حسب اتفاق، مصرفکننده شیشه شد. من همیشه گریه میکردم و میگفتم: چرا من؟ چرا مسافر من؟ همه در کنگره درمان میشوند، ولی مسافر من تازه بدتر شد. راهنمایم میگفت: در مسافر دنبال درمان نگرد، به خودت رجوع کن. این جمله برایم بسیار سنگین بود. آنقدر تکرار شد تا بالاخره باور کردم و مسافرم را به حال خودش رها کردم. فهمیدم دلیل اینکه درمان نمیشد، این بود که من مدام دنبال چرا بودم.
این تجربه من از این دستور جلسه است و دوست دارم آن را با کسانی که شرایط مشابهی دارند، به اشتراک بگذارم. اگر کسی بتواند تجربه من را درک کند، دیگر هیچ همسفری بهخاطر مصرف شیشه، مسافرش را سرزنش نمیکند. اگر مسافر شیشهای دارید، ناامید نباشید. همیشه به همسفران گفته میشود: اگر فرزندی داشتید که از نظر ذهنی عقبمانده بود، آیا تمام امکانات رفاهی را برایش فراهم نمیکردید؟ حالا مسافرتان را به جای آن فرزند بگذارید، آنوقت خواهید فهمید که چگونه باید با او رفتار کنید.
فکر نکنید همسفرانی که امروز به حال خوش و رهایی رسیدهاند، سختی نکشیدهاند. آنها هم قطعاً رنجهای زیادی را تحمل کردهاند. رفتار و گفتار یک مصرفکننده شیشهای بهراحتی قابل تحمل نیست. وقتی خوابیدهای و چشمانت را باز میکنی و او را با چاقو بالای سرت میبینی که میگوید: تو همین الان با کسی بیرون بودی، همه اینها درد است.
آقای مهندس در روز چهارشنبه فرمودند: «دستور جلسه شیشه را حذف میکنند، چون درمان قطعی شیشه اتفاق افتاده است». چرا نمیگویند درمان شیشه با OT؟ چون OT در دسترس همه هست، اما این متد DST است که افراد را به رهایی میرساند. عزیزانی که امروز اینجا نشستهاند و مسافر شیشهای دارند، آنطور که شایسته است باید تشویق شوند، چون زندگی در کنار یک مصرفکننده شیشه، صبر ایوب و دل شیر میخواهد.

اهدا تقدیرنامه لژیون سردار با حضور خزانهدار لژیون سردار همسفر لیلا

مرزبانانکشیک: همسفر مریم و مسافر مصطفی
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید( لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
318