English Version
This Site Is Available In English

چیزی که باعث می‌شود من از جهل و نادانی و جهان اعتیاد خارج شوم، مسئله دانایی و مسئله جهان‌بینی است.

چیزی که باعث می‌شود من از جهل و نادانی و جهان اعتیاد خارج شوم، مسئله دانایی و مسئله جهان‌بینی است.

پنجمین جلسه از دوره چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی قائم‌شهر، روزهای یکشنبه، با استادی ایجنت محترم مسافر مهران، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد dst  در تاریخ 22 تیر ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:


سلام دوستان مهران هستم مسافر، خب، در ابتدا خدا را شکر می‌کنم که دوباره این فرصت نصیب من شد تا در این جایگاه قرار بگیرم، چیزی یاد بگیرم و خدمتی داشته باشم. 
در رابطه با شیشه و تخریب‌های آن، فکر نمی‌کنم کسی باشد که شیشه مصرف کرده باشد و از تخریب‌های آن بی‌اطلاع باشد. اگر بخواهم از تجربه شخصی خودم بگویم که چه اتفاقاتی افتاد، همه‌چیز تکراری است، اما خب... من مواد مختلفی را تجربه کرده‌ام، اما کاری که شیشه در دوران مصرف با من کرد، هیچ ماده دیگری نکرد. 
یکی از بدترین اثراتش این بود که دچار تیک می‌شدم. فکم را آن‌قدر فشار می‌دادم که وقتی نشئگی ازسرم می‌پرید تا سه، ‌چهار روز عضلات فکم درد می‌کرد. یا یکی دیگر از تخریب‌های وحشتناک شیشه که روی من هم خیلی شدید بود، از بین بردن کیسه پروستات بود؛ به‌طوری‌که ادرار و مایع منی باهم خارج می‌شدند. این واقعاً ترسناک بود، انگار تمام انرژی بدن از یک نقطه نشت می‌کرد. 
علاوه بر این، مصرف‌کننده دچار اختلال در خواب و تغذیه می‌شود. وقتی خواب و تغذیه درست نباشد، توهم شروع می‌شود و درنهایت اتفاقات بدی رخ می‌دهد. به همین دلیل کنگره، شیشه را در دسته مواد مخرب قرار داده است. ما مواد مخدر داریم، مواد محرک داریم، اما شیشه به‌عنوان یک ماده مخرب شناخته می‌شود. 
سال پیش، آقای مهندس دژاکام می‌گفتند: سونامی شیشه درراه است. در آن زمان، تریاک از درصد خالص بودنش کم شده بود و ناخالصی‌هایی مثل سرب داخل آن بود. حتی کسانی که تریاک مصرف می‌کردند، دچار مشکلات معده می‌شدند. به همین دلیل ناخواسته به سمت شیشه کشیده می‌شدند و می‌گفتند: شیشه بکشید، به خاطر اینکه با مصرف شیشه مورفین از بدن خارج می‌شورد؛ اما شخص درگیر مصرف مواد شیشه می‌شد و ازنظر فکری و ذهنی دچار مشکل می‌شد ازنظر جسمی، دندان‌ها از بین می‌رفتند و به معده آسیب جدی وارد می‌شد. ما در کنگره راهنمایی داشتیم به نام آقای آرش در شعبه افسریه. این بنده خدا بعد از درمان و حتی راهنما شدن، معده‌اش کاملاً از کار افتاد؛ دیگر نمی‌توانست غذا را در معده نگه دارد، چون شیشه را در رانی حل می‌کرد و می‌خورد. این دیگر هضمش مثل این بود که چند روغن روی پارچه ریخته باشند. 

اما نکته مهم اینجاست که در ادامه چه اتفاقی می‌افتد؟ من با مصرف شیشه یا هر ماده مخرب و محرک، پا به این مکان باز کردم که واقعاً مثل یک معجزه است. اگر در آن دوران کسی به من می‌گفت: مهران، داری مواد مصرف می‌کنی، بیا این کار را انجام بده تا دیگر مصرف نکنی به نظرم هیچ راهی جز مرگ وجود نداشت.
شیشه یکی از آلکالوئیدهای بدن را از بین می‌برد، مثل موادهای دیگر که برخی از آلکالوئیدهای بدن را از بین می‌برند. برای همین جناب مهندس دژاکام نظرشان این است شیشه مانند آب خوردن قابل‌درمان است و این درمان یک شرطی دارد که جناب مهندس در سیدی‌های اخیر به آن اشاره کردند، میزان تخریب هر انسانی بر مبنای جهل و نادانی او است.
هراندازه که من نادان‌تر باشم تخریب روی من بیشتر است. چیزی که باعث می‌شود من از جهل و نادانی خارج شوم و تبدیل به آدمی شوم که بتواند از اعتیاد رها شود، مسئله دانایی و مسئله همان جهان‌بینی است؛ یعنی قبل از اینکه کاری بخواهم انجام بدهم باید اول آن را بدانم. برای همین به نظر من جناب مهندس تشخیص دادند که روی در تمام نشریات شعبات کنگره بنویسند، اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی. برای همین من اول باید ندانی را بدانم تا بتوانم که بدانم. من اگر خودم نخواهم درمان شوم، حتی اگر خانواده اصرار کنند، اتفاقی نمی‌افتد. طبق تجربه‌ای که در لژیون خودم دارم، اگر خانواده پافشاری کنند یا جو به‌گونه‌ای باشد که فرد احساس کند به او دستور داده می‌شود، کاملاً مقاومت می‌کند و حتی بیشتر روی مصرفش پافشاری می‌کند و یک پرده می‌کشد و می‌گوید: من نمی‌خواهم بدانم، نمی‌خواهم بتوانم. 

اما بخشی از بچه‌هایی که در کنگره دیدم، باوجود تخریب شدید شیشه مخصوصاً شیشه‌های خارجی مثل شابو که ماده پر تخریبی بود مثل آب خوردن بهبود یافتند، از چرخه اعتیاد خارج شدند، جایگاه خود را به دست آوردند و به زندگی‌شان چسبیدند. مهم این است که این اتفاق افتاده است و اینکه بخواهم یا نخواهم همه‌چیز به خودم بستگی دارد.
از اینکه به سخنان من گوش کردید خیلی از همه شما سپاسگزارم.
تنظیم، ویرایش و ارسال: مسافر حسین لژیون یکم.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .