دوازدهمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰؛ نمایندگی رفسنجان با استادی راهنمایDST مسافرمحسن، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «قضاوت و جهالت » پنجشنبه ۱۹ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان و تشکر میکنم از راهنمای موادم آقای مجیداعتباریان، راهنما سیگارم آقای علیرضا رضازاده و راهنما تغذیه سالمم آقای رضا پارسا و تشکر میکنم ازهمه خدمتگزارانی که با جان و دل خدمت میکنند تا این فضا فراهم بشود تا بتوانیم آموزش بگیریم.
از هفته آینده درخت کنگره ۶۰ رفسنجان ثمر میدهد و اولین میوههایش به بار میشیند و اولین رهجوهای خود رفسنجان رهاییشان را هفته آینده جشن میگیرند.
دستور جلسه هفتگی در باب قضاوت و جهالت است. شاید وقتی یک نفر به عنوان تازه وارد، وارد کنگره ۶۰ میشود این سوال را از خودش بپرسد که من برای ترک اعتیاد وارد کنگره شدم، و این دستور جلسات به چه درد میخورد؟ حالا هفته قبل دستور جلسه حرمت بود، خوب به کنگره ۶۰ ربط داشت، ولی قضاوت و جهالت چه ربطی دارد؟ به چه دردی میخورد؟ بارها و بارها این را در کنگره ۶۰ شنیدم که اعتیاد برگرفته از انسان و مواد مخدر است، یعنی انسان وقتی میآید با موادمخدر ازدواج میکند فرزندی متولد میشود که اسم آن فرزند اعتیاد است. خب وقتی ما میخواهیم بیاییم اعتیاد را درمان کنیم نیاز به چه چیزی داریم؟ نیاز به شناخت داریم.
موضوع بعدی چیست؟ موضوع بعدی انسان است. باید یک شناختی هم در مورد انسان داشته باشیم، و خب انسان هم صور آشکار دارد هم صور پنهان، همان صور آشکار را اگر بخواهند بشناسند گیج میشوند. میخواهم اینطوری بگویم جسم ما از ۳۸هزار میلیارد سلول تشکیل شده. اگر قلب را بخوامهم بشناسم چگونه تشکیل شده چگونه کار میکند یا مغز را بشناسم، کلیه، کبد کدام را میتوانم بشناسم؟ آقای مهندس میگویند که هر سلول خودش یک شهر است، یک دنیا عظمت دارد و این بحث صور آشکار است.
صور پنهان چیست؟ صور پنهان چیزی هست که دیده نمیشود. این قضاوت و جهالت می آید در صور پنهان و اکثر افراد، چه مسافر چه همسفر ضربه هایی که انسان میخورد. دلیل دارد دلیلش این است که آن صور پنهان انسان را نمیشناسد. اصلا نمیداند برای چه آمده هدفش چیست؟
قاضی اصلی خداوند هست ولی بدلیل اختیاری که به انسان داده انسان هم قاضی است و قضاوت کردن در کسری از ثانیه اتفاق میافتد و در ذهن ما این اتفاق میافتد؛ خب چه کاری انجام بدهیم، من کی میتوانم قضاوت کنم، اینطوری بگویم من در مورد خودم میتوانم قضاوت کنم چون اختیار دارم خودم را بررسی کنم، تجزیه و تحلیل کنم، خودم را با خودم، با کی؟ با دیروز با یک سال پیشم، و انتخاب هایی که میخواهم انجام بدهم، آنجا میتوانم به عنوان قاضی باشم. به عنوان یک کسی که میخواهم انتخاب کنم یک رای صادر کنم برای خودم،اما درمورد دیگران باید کف دستم بنویسم به تو ربطی ندارد، چون هیچ شناختی ندارم هیچ آگاهی ندارم و در کنگره ۶۰ ، استاد امین میگویند راهنما میتواند رهجویش را قضاوت کند ولی رهجو نمیتواند راهنما را قضاوت کند. مثلا راهنمای من اینجا نیست اصفهان است برای تولد من نمیتواند بیاید. برای تولد هم لژیونیم میآید، حالا اگر هم لژیونیم یک ذره وضع مالی اش خوب باشد شاید مثلا من قضاوت میکنم میگویم چون او پولدار است برای تولدش آمد برای اینکه من پولدار نبودم نیامد. درصورتی که اینطور نیست.خب چه کسی اینجا آسیب میبیند؟ رهجو. چه اتفاقی می افتد؟اتفاقش این است که دیگر آن رهجو به کنگره نمیآید. با این قضاوتی که میکند آن انرژی ازش گرفته میشود و از کنگره فاصله میگیرد.

مساله دیگر آقای مهندس همیشه میگویند صفت گذشته در انسان صادق نیست.من نمیدانم شاید محسن زارکویی تا دیروز یک مدل رفتاری را داشته ولی از امروز تصمیم میگیرد عوض شود و تغییر کند. من نمیتوانم قضاوت کنم بگویم چون تا دیروز این آدم اینطوری بوده امروز هم هست. من تا دیروز مصرف کننده بودم امروز وارد کنگره شدم اسم معتاد از روی من برداشته میشود و من به عنوان تازه وارد شناخته میشوم و بعد به عنوان مسافر .
آقای مهندس در سی دی دشمنی میگویند که ما باید دشمن ها را تبدیل به دوست کنیم و این ها همه از کجا می اید،همه این موضوع ها از قضاوت قضاوت قضاوت .و این برابر با چیست؟برابر با جهالت.
انسان وقتی شناختی ندارد هرگز حق قضاوت کردن ندارد حتی خداوند در کلام الله میگوید ما نمیتوانیم دیگران را قضاوت کنیم گمان بد نمیتوانیم ببریم. حکم نمیتوانیم صادر کنیم و آسیبش برای خود من است. ببینید تمام این دستورجلسات و تمام چیزهایی که در کنگره در اختیار من قرار میگیرد دلیلش یک چیز است، خودشان هم گفتند که من راه درست زندگی را یاد بگیرم. راه درست زندگی کردن چیست؟ قضاوت نکردن. آنگاه چه اتفاقی می افتد؟ من در زندگیام آرامش دارم.
استاد امین میگوید همانطور که من قضاوت میکنم دارم یک موشک را شلیک میکنم به سمت آن شخص، با حسم و او هم پاسخ میدهد. درست است شاید اصلا او متوجه نشود ولی من دارم این پاسخ را میگیرم. انشاالله که در این زمینه آموزش های کنگره را به خوبی بتوانیم اجرا کنیم و موفق باشیم.
شنبه هم بچه ها میروند برای گرفتن شال راهنماییشان که انشالله بتوانیم کمکم راهنماهای زیادی در شعبه رفسنجان داشته باشیم.
خودتان و اقای مهندس را تشویق کنید.

تایپ:مسافر وحید لژیون دوم
ویرایش: راهنمای DST مسافر محمد
عکس و بارگذاری:مسافرسعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
184