به نام قدرت مطلق الله
آقای مهندس دژاکام، در این سیدی میفرمایند:
هیچ معجزهای وجود ندارد که در یک لحظه تمام مسائل منفی را حل نماید، بنابراین یک شبه پول دار شدن یا محبوب شدن سراب است.
باید بدانیم برای مسائل و مشکلاتی که ذره ذره به وجود آمدهاند، سعی و تلاش کنیم تا ذره ذره آنها را حل نمائیم.
اگر میخواهیم بندها را باز کنیم، باید علم، دانش و معرفت لازم را داشته باشیم. انسان باید راه را بلد باشد و از زندگی خود حراست کند.
در وجود انسان قدرتی است که هم میتواند الهی باشد هم میتواند شیطانی باشد. در وجود انسان یک شمشیری وجود دارد که هم میتواند به ناحق و هم میتواند به حق بلند شود.
هر شمشیری که پایین بیاید، خداوند میتواند معلوم کند که آیا این شمشیر به حق بوده یا به ناحق فرود آمده است.
انسان گِل خام است، که باید این گِل تبدیل به انسانی آگاه شود؛ انسان مثل یک قطره است و خداوند مانند دریا و در آخر هم تمام انسانها به این دریا میپیوندند.
انسان بایستی در مسیر درست حرکت کند، تلاش کند و حسهای خود را به صورت خالصانه استفاده کند و اینگونه میتواند به حسهای بیرونی خود کمک کند.
بدن انسان مانند یک خانواده بزرگ میباشد که شامل پدر، مادر، فرزندان میانسالان و خردسالان میباشد. اگر این خانواده بخواهند حرکتی را با هم شروع کنند، نمیتوانند قطعاً جوان ۱۸ ساله را الگو قرار دهدن، چرا که افراد مسن و خردسالان نمیتوانند پا به پای این جوان ۱۸ ساله حرکت کنند، بنابراین باید به گونهای عملکرد که تمام افراد خانواده، بتوانند با هم حرکت کنند.
مثل زمانی که ورزشکاری با تمرینهای سخت، وزن خودش را با سرعت کاهش میدهد؛ ولی به دلیل اینکه پوست قادر نیست خود را با آن سرعت وفق دهد و بازسازی نماید، شُل و آویزان میشود؛ بنابراین باید همه چیز، ذره ذره و در تمام سطوح جلو برود.
این مسئله نه تنها در ساختار جسم، بلکه در تمام مراحل زندگی به کار میرود. همان طور که انسان نمیتواند به یک باره از تاریکی وارد روشنایی شود، از سختیها و مشکلات زندگی هم نمیتوان به یک باره خارج شد؛ یا بندهای تاریکی که به انسان گره خورده را نمیتوان به یکباره جدا کرد، بندهایی مانند اعتیاد، فقر، کینه، حسادت، دروغ، انتقام و....
انتقام دنبالهدار است و گاهی میتواند کاری با انسان کند که سالیان سال، به جای لذت بردن از زندگی، تمام زندگی خود را صرف انتقام کند و این انتقام ادامه دارد.
زندگی مثل علم شنا کردن است؛ که اگر شنا کردن را بلد باشیم، میتوانیم از زندگی لذت ببریم، همانگونه که از شنا کردن لذت میبریم.
انسان میبایست به علم، دانش و معرفت برسد، تا بتواند بندهای تاریک خود را باز کند و این کار به یک باره ممکن نیست. انسان باید یاد بگیرد که در تاریکی زندگیاش، نقطه سفیدی وجود دارد و در سفیدی زندگیاش نیز نقطه تاریک؛ که در وجود تمام انسانها میباشد. بنابراین نه غرور و نه ناامیدی نباید جلوی راهش را بگیرد.
راه زندگی بیانتهاست و پایانی ندارد، انسان مثل گِل خام است و باید پخته شود، تا انسان شود و برای پخته شدن باید سختی زیادی را تحمل کند. هر چقدر سختی بیشتری کشیده باشد، پختهتر و آگاهتر میشود.
انسان بیانتهاست، حتی بعد از قیام هم وارد مرحله دیگری از زندگی میشود و داستان دیگری شروع میشود. به دلیل اینکه شخصیت انسان محفوظ است و هیچگاه از بین نمیرود.
انسان برای رسیدن به خود، باید از خود بگذرد و قاضی خود باشد. برای مسائل بیارزش، زندگی خود را نابود نکند.
انسان همان چیزی است که خود فکر میکند. برای زندگی خوب باید در زمان حال زندگی کرد و از گذشته تجربه گرفت و برای آینده برنامهریزی کند.
سپاسگزارم.
تایپ: نسافر محسن لژیون هفتم
ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر هادی لژیون نهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
تیر ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
80