English Version
This Site Is Available In English

قضاوت دیگران، بیانگر جهل و نادانی من است

قضاوت دیگران، بیانگر جهل و نادانی من است

جلسه نهم از دوره نوزدهم از سری کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر ابوذر، با نگهبانی مسافر مهدی و با دبیری مسافر قدرت، با دستور جلسه" قضاوت و جهالت" در روز پنج‌شنبه، ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان ابوذر هستم یک مسافر، قبل از هر چیز خدای خود را شاکر و سپاسگزارم که یک‌بار دیگر اجازه حضور در کنگره را به من داد تا در جمع شما عزیزان باشم و آموزش ببینم و همین طور از ایجنت محترم آقا رضا، لژیون مرزبانی و راهنمای لژیون هشتم آقا سعید تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند و در آخر از راهنمای عزیزم آقا مسعود بابت تمام آموزش‌هایی که به من دادند، تشکر می‌کنم. 

اما در مورد دستور جلسه این هفته که در مورد قضاوت و جهالت است باید بگویم قضاوت دیگران، بیانگر جهل و نادانی من است. من و دوستانم که در زمان مصرف دور یک‌دیگر جمع می‌شدیم ساید هیچ حرفی جز قضاوت دیگران نداشتیم و برای داغ شدن بحث‌مان به هیچ کس و هیچ چیزی رحم نمی‌کردیم و همه این بحث‌ها فقط دور منقل بود که رفته رفته این قضاوت‌های نابجا در وجود ما تبدیل به یک عادت شد که کنار گذاشتن آن برایمان قدری مشکل بود.

با ورود به کنگره و آموزش‌های جهان‌بینی به من یادآوری کرد که با قضاوت دیگران گاهی ضربه جبران ناپذیری به دیگران و هم به خودم وارد می‌کنم و هر زمانی که دیگران را قضاوت می‌کنم، من هم مورد قضاوت دیگران قرار خواهم گرفت، کنگره راه درست زندگی کردن را به من آموزش می‌دهد ولی با همه این‌ها گاهی فراموش می‌کنم تنها چیزی که می‌تواند با همه این ضد‌ارش‌ها مقابله کند، رسیدن به دانایی ایست و این یعنی در هر زمان من نیازمند این آموزش‌ها هستم تا بتوانم در مسیر درست قدم بردارم. 

روزی عده‌ای به خدمت حضرت رسول اکرم(ص) رسیدند و به ایشان گفتند که در یک خانه‌ای فساد و کارهای ضد‌ارزشی انجام می‌گیرد و ایشان خواستند که با این موضوع برخورد کنند و ایشان حضرت علی(ع) را مأمور کردند تا در این مورد تحقیق کند و ایشان دم در آن خانه رفت و برگشت و خدمت حضرت رسول فرمودند که من هیچ چیزی ندیدم،( حضرت علی قبل از ورود به خانه دق‌الباب کردند تا ساکنین خانه مطلع شوند از ورود ایشان و بعد از ورود به خانه چشمان خود را بستند تا چیزی نبینند) این کار بخاطر این نبود که حضرت علی از چیزی یا کسی ترسی داشت، دلیل این بود که ایشان ترس از این داشتند که با این کار باعث آبروی کسی نشوند.

امروز در کنگره شصت من باید در مورد خیلی از مسائل که ربطی به من ندارد، جلوی دهان خود را بگیرم و در بعضی جاها باید چشم خود را ببندم و در برخی دیگر باید کور باشم تا بتوانم در مسیر درمان خود درست حرکت کنم، چرا که این قضاوت‌های نابجا مرا از مسیر درمان خارج می‌کند و باعث می‌شود خواسته یا ناخواسته وارد حاشیه شوم، اینکه فلان کس چه مشارکتی کرد، فلان راهنما چه حرفی زد، مرزبان چه حرکتی کرد، هیچ‌ یک از این‌ها به مسیر درمان من ارتباطی ندارد و تنها چیزی که از این میان به دست من خواهد رسید حال خرابی ایست که برای دیگران ایجاد می‌کنم و باید بگویم که قضاوت دیگران چوب دوسرباخت است. 

قضاوت واژه‌ای سنگین است، کسانی که علم قضاوت می‌خوانند و به درجه قضاوت می‌رسند با این‌که صدها نفر زیر دست‌‌شان کار می‌کنند و اطلاعات مربوطه را جمع‌آوری می‌کنند و در اختیارش می‌گذارند، باز هم می‌بینیم که در قضاوت خود دچار مشکل می‌شوند و گاهی حق را ناحق می‌کنند فقط بخاطر اینکه اطلاعات درستی به دست قاضی نرسیده است، قضاوت یک قاضی بین دو فرد آگاه بر حق خود، تنها بر روی اطلاعاتی که بدست می‌آورد حکم می‌دهد و این در صورتی ایست که هر نفر می‌دانند که حق از آن کیست.

یک ضرب‌المثل وجود دارد که می‌گوید: تا زمانی که کفش کسی را به پا نکرده‌اید و با کفش او راه نرفته‌اید او را قضاوت نکنید، از کجا می‌دانید که یک مسافر بخاطر چه چیزی چنین مشارکتی کرد یا یک مرزبان و راهنما چرا چنین کاری را انجام دادند، حتماً برای حرف و کار خود دلیل خاصی دارند، پس ندانسته دیگران را قضاوت نکنیم. من تنها خودم و کارهای خودم را می‌توان مورد بررسی قرار دهم، چون انسان هر روز و هر ساعت در بین دوراهی قرار می‌گیرد که باید انتخاب کند و در مورد خوب و بد مسیر حرکت خود باید قضاوت کنم.

اگر من گوش شنوا برای قضاوت دیگران نباشم، به مرور زمان ریشه این قضاوت‌ها هم برچیده خواهد شد. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید، از همه شما ممنون و متشکرم.

ویرایش، درج و ارسال: مسافر ابوذر، رهجوی لژیون چهارم 

عکس: مسافر علی، لژیون مرزبانی

تایپ: مسافر علی، مرزبان خبری 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .